| کد مطلب: ۳۱۳۲۲

یک خانواده خوشبخت مشغول مراسم خودانتقادی/درباره نمایش بعد از افتادن حسین حسینیان

نمایش «بعد از افتادن» حسین حسینیان را می‌توان ذیل زندگی شهری و استلزاماتش صورتبندی کرد. مواجهه‌ای مابین خانواده‌ای از طبقه متوسط شهری با پیک غذای یک رستوران که برای تحویل سفارش مشتریانش به خانه‌شان مراجعه کرده و بی‌آنکه اجازه بگیرد به حریم آنان وارد شده است.

یک خانواده خوشبخت مشغول مراسم خودانتقادی/درباره نمایش بعد از افتادن حسین حسینیان

زندگی در کلانشهرها واجد امکان‌ها و محدودیت‌های فراوانی است که گریزی نمی‌توان از آن‌ها داشت. به قول زیمل، شهروندان برای تاب‌آوری مناسبات پیچیده شهری ‌باید توان فاصله‌گیری از محرک‌های پیدا و پنهان زندگی شهری را داشته باشند و مقهور افراد، اشیاء و مکان‌ها نشوند. در غیر این‌صورت ذهن انسان در مواجهه با این حجم پدیده‌های غیرمنتظره، مقاومتش را از دست داده و فرومی‌پاشد.

نمایش «بعد از افتادن» حسین حسینیان را می‌توان ذیل زندگی شهری و استلزاماتش صورتبندی کرد. مواجهه‌ای مابین خانواده‌ای از طبقه متوسط شهری با پیک غذای یک رستوران که برای تحویل سفارش مشتریانش به خانه‌شان مراجعه کرده و بی‌آنکه اجازه بگیرد به حریم آنان وارد شده است. به‌واقع تا لحظه‌ای که پیک غذا وارد حریم خانه نشده کم‌وبیش عامل سهولت زندگی است و لحظه‌ای که بی‌اجازه به محیط خانه ورود می‌کند عامل تهدید.

زندگی شهری به‌مثابه عرصه تبلور حیات اجتماعی، می‌تواند آسایش و هراس را به یک اندازه در یک پدیده یا شخص متمرکز کند. پیک غذا برای خانواده همچون یک شیء قابل استفاده و فراموشی مطرح است. فردی بی‌اهمیت که وظیفه‌اش آوردن غذا از رستوران و دریافت پول است. اما اعضای خانواده با خطاپوشی، عمل خارج از ضوابط پیک غذا را به‌نفع خود تفسیر کرده و از او می‌خواهند شب را نزد آنان بماند.

این درخواست نامتعارف با صاحبان رستوران در میان گذاشته شده و اجابت می‌شود. تو گویی پیک غذا بدل به قسمتی از خانواده شده و حال باید در تصمیم‌گیری‌ها و قضاوت کردن‌ها مشارکت کند. اما نکته اینجاست که این پذیرش به تمامی اتفاق نمی‌افتد و همچنان شاهد هستیم که رفتار اعضای خانواده با مرد غریبه، ترکیب متناقضی از آشنایی و نادیده‌گرفتن است.

حسین حسینیان در مقام کارگردان، این روزها در سالن 3 مجموعه تئاتر لبخند به بازتولید نمایش «بعد از افتادن» اهتمام ورزیده است و این‌بار خود او به‌جای عرفان امین، نقش پیک غذا را بازی می‌کند. حسینیان اجرایی بازیگوشانه تدارک دیده که هراس و بی‌خیالی آدم‌ها نسبت به یکدیگر را بازتاب دهد. طراحی صحنه خلاقانه و کمینه‌گرایانه اجرا، اتاق نشیمن خانه را با درهایی که ورود و خروج را ممکن می‌کنند تماشایی و چشم‌نواز کرده است.

فضایی سفید رنگ که قرار است سادگی و انتزاعی‌بودن را به مخاطب انتقال دهد و در ادامه موجب هراس و شگفتی‌اش شود. خانواده در این نمایش چنان بازنمایی می‌شود که رفتارها و مناسکی که در حضور یکدیگر برگزار می‌کنند کم‌وبیش عجیب و نامتعارف باشد. بدین‌منظور حسینیان ترجیح داده دقایقی از اجرا، بدن بازیگران از حالت طبیعی خارج شده و حضوری کاریکاتوریستی داشته باشد.

بنابراین حال‌وهوای اجرا، مبتنی است بر عادی‌بودن و غیرطبیعی‌بودن توأمان موقعیت و آدم‌هایش. فی‌المثل برگزاری مراسم خودانتقادی امری است نه‌چندان عادی، همچنان‌که غذاخوردن مقابل پیک غذا و تعارف نکردن به او امری نه‌چندان مرسوم. اجرا از دل این رفتارهاست که مناسبات نامعمول خانوادگی را آشکار کرده و نسبت فرادستی و فرودستی مابین پیک غذا و اعضای خانواده را گوشزد می‌کند.

این دو گروه، به لحاظ موقعیت اجتماعی و طبقه اقتصادی، در یک رده نبوده و نمی‌توانند مسالمت‌آمیز با همدیگر رفتار کنند. نوعی کشاکش مابین‌شان در جریان است که در انتها و به‌هنگام عکاسی توسط پیک غذا از اعضای خانواده نمود می‌یابد. صحنه عکاسی از اعضای خانواده در انتهای نمایش بدل به ابهامی حل‌ناشدنی می‌شود. به دیگر سخن شاهد هستیم که چگونه پیک غذا با رفتار تحکم‌آمیزش به هنگام عکاسی میل دارد تمامی آن تحقیرهایی که در این چند ساعت متحمل شده را پاسخ دهد و انتقام خویش را از تضادهای طبقاتی بگیرد. 

درنهایت می‌توان اجرایی چون «بعد از افتادن» را با بازی خوب مهتاب ثروتی، راحیل فلاح‌فر، پوریا احمدی، احسان قره‌داغی و حسین حسینیان در این برهوت آثار خوب، قدر دانست و به تماشایش نشست و به دیگران هم توصیه کرد. اجرایی که زیستن پر از هراس در زمانه‌ای این چنین متناقض را در کلانشهری مثل تهران با لحن و اتمسفری شوخ‌طبعانه به نمایش می‌گذارد، در دام ملال بی‌مازاد نمی‌افتد.

حسینیان سال‌ها با حسن معجونی همکاری کرده و به‌خوبی می‌داند که چگونه و با چه سیاست اجرایی می‌توان از ملال‌انگیز اجرا کردن ملال اجتناب کرد و موجب ملال مخاطب نشد. فانتزی و کمدی همان سلاحی است که «بعد از افتادن» با آن به جدال با ملال رفته و لبخند بر صورت ما نشانده است.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
سرمقاله
پربازدیدترین