| کد مطلب: ۱۸۳۵۳

چگونه مسکو می‌کوشد تا تنش در بوسنی و هرزگوین دائمی باشد؟

گرفتار در میان روسیه و غرب

گرفتار در میان روسیه و غرب

بوسنی در حوزه نفوذ غرب قرار دارد، اما روسیه توانسته جایگاه خاصی در سیاست‏‌های این کشور پیدا کند. بدون ارائه تعهدی مهم و تخصیص منابع قابل توجه، مسکو از ارتباطات خود با رهبری صرب‏‌های بوسنی و به میزان کمتری با کروات‌‏های بوسنی بهره‌‏برداری می‏‌کند تا نفوذ خود را حفظ کرده و گسترش دهد. ضعف دولت و تقسیمات نه‏‌چندان مناسب در بوسنی و هرزگوین باعث شده تا تلاش‌‏های اتحادیه اروپا و ایالات متحده برای ساخت نهادهای کارآمد و ادغام بوسنی در نهادهای غربی ناکام باقی بماند.

بوسنی و هرزگوین یکی از بزرگترین چالش‌های حل‌نشده اتحادیه اروپا است و لاینحل باقی ماندن این چالش باعث شده تا این کشور به طعمه‌ای برای دخالت‌ها و فرصت‌طلبی‌های روسیه تبدیل شود. هرچند برای مسکو آسان‌تر است که تلاش‌های خود را بر روی افزایش نفوذ و قدرت در کشورهایی نظیر مولداوی، ارمنستان و گرجستان معطوف کند اما روسیه همچنان توجه زیادی به بوسنی و هرزگوین دارد و همین موضوع بوسنی و هرزگوین را به میدان جنگی بدل کرده که روسیه و غرب برای تسلط بر آن تلاش می‌کنند.

این تقابل میان روسیه و غرب در شرایطی اتفاق می‌افتد که منطقه در حال حاضر با چالش‌های مزمن و خطرناکی شامل باقی ماندن سایه میراث جنگ‌های دهه ۹۰ میلادی، افزایش گرایش‌های اقتدارگرایانه در میان دولت‌ها و شهروندان و همچنین تضعیف شدن جایگاه رهبران اتحادیه اروپا و ناتو مواجه است. در این شرایط، به‌رغم اینکه نهادها و سازمان‌های غربی تلاش دارند که اعتبار خود را بازگردانند و بوسنی و هرزگوین را به‌عنوان یک عضو کامل در سازمان‌های غربی ادغام کنند، بازیگران محلی از این بلاتکلیفی به نفع مقاصد سیاسی خود بهره می‌گیرند.

از نگاه اروپایی‌ها، بوسنی و هرزگوین بخشی از هلال بی‌ثباتی در شرق و جنوب شرق قاره سبز است که  مشکلاتش روزبه‌روز به‌ویژه از زمان تهاجم تمام‌عیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ حادتر شده است و در سطوح بالای سیاسی اراده لازم برای رسیدگی به این مشکلات وجود ندارد. همزمان، مسکو با استفاده از اتحاد دیرینه خود با جمهوری صربسکا (RS)مسیر اجرایی شدن سیاست‌های غرب در بوسنی و هرزگوین را سد کرده است.

براساس قانون اساسی این کشور، بوسنی به دو بخش تقریباً مساوی مبتنی بر قومیت تبدیل شد: یک بخش این سرزمین «فدراسیون بوسنی و هرزگوین» نام گرفت که خانه بوسنیایی‌ها و کروات‌های عمدتاً مسلمان شد و بخش دیگر آن «جمهوری صربسکا» نام گرفت که شهروندان صرب‌تبار این سرزمین را در خود جای می‌داد. جمهوری صربسکا همزمان با اینکه در برابر فشارهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای اجرای مفاد موافقت‌نامه دیتون - موافقت‌نامه‌ای که در ۱۹۹۵ به جنگ بوسنی پایان داد – مقاومت می‌کند، اتحادی از نیروهای همفکر خود را در منطقه شکل داده که تنها شامل روسیه نمی‌شود و کشورهایی نظیر صربستان و مجارستان را نیز در برمی‌گیرد.

براساس این سیاستی که در پیش گرفته شده، حمایت ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از جمهوری صربسکا به اندازه حمایت چهره‌هایی مانند الکساندر ووچیچ یا ویکتور اوربان که منافع بیشتری در این میدان دارند و عملاً به حمایت از میلوراد دادیک، رهبر جمهوری صربسکا می‌پردازند تبعات ندارد. با این حال، باید اذعان کرد سیاست مخرب کرملین نتیجه‌بخش بوده و نه‌تنها روند ادغام بوسنی در سازمان‌هایی نظیر ناتو و اتحادیه اروپا کُند شده بلکه سیاست‌های غرب در میدان واقعیت ناکارآمد شده است. سیاست فعلی روسیه در بوسنی به‌گونه‌ای بوده که هرچند مسکو از حمایت گروه‌های شبه‌نظامی و ملی‌گرای افراطی در منطقه دریغ نکرده است، اما تاکنون از اقداماتی که می‌توانست بوسنی را به سوی ازسرگیری خشونت‌های گسترده ‌قومیتی سوق دهد، دوری جسته است.

در ماه مارس سال گذشته میلادی، اتحادیه اروپا گفت‌وگوهایی را با کشورهای حوزه بالکان در خصوص عضویت کامل آن‌ها در این اتحادیه آغاز کرد و براساس نتیجه گفت‌وگوها این احتمال وجود دارد که بوسنی و هرزگوین در دهه ۲۰۳۰ میلادی به یکی از اعضای اتحادیه اروپا بدل شود. اتحادیه اروپا در حال حاضر مهم‌ترین شریک تجاری بوسنی است و کشورهای عضو این اتحادیه نظیر آلمان، اتریش، کرواسی و اسلوونی میزبان تعداد زیادی از بوسنیایی‌های مهاجر هستند. این در حالی است که تنها ۲ درصد از واردات بوسنی، از مبدأ روسیه صورت می‌گیرد. از سال ۲۰۰۴، با آغاز مأموریت EUFOR Althea اتحادیه اروپا مسئولیت حفظ صلح در این کشور را بر عهده گرفته است. کریستین اشمیت، یک دیپلمات آلمانی هم مسئولیت OHR – نهادی که بر اجرایی شدن موافقتنامه دیتون نظارت می‌کند – را بر عهده دارد.

در ماه‌های اخیر، روسیه تلاش‌هایش را برای نزدیک‌تر کردن روابط خود با جمهوری صربسکا و رهبران صرب در بوسنی افزایش داده است. در روز ششم ماه ژوئن، دادیک در حاشیه نشست اقتصادی سن‌پترزبورگ با ولادیمیر پوتین دیدار کرد. پیش‌تر در ماه مارس نیز، نناد استفاندیچ، رهبر پارلمان هم در مسکو مورد استقبال همتای روس خود قرار گرفت. هدف دادیک از سفر به مسکو جذب سرمایه‌گذاری خارجی و جلب حمایت سیاسی کرملین در برابر فشارهای OHR عنوان شده است. پس از این سفر روسیه یک دفتر دیپلماتیک در شهر بانیا لوکا، مرکز جمهوری صربسکا تأسیس کرد و براساس گزارش‌ها انتظار می‌رود شبکه خبری راشا تودی هم به‌زودی برای بازگشایی یک دفتر در آنجا اقدام کند.

رابطه ظاهراً صمیمانه بین دادیک و پوتین نه‌تنها تأثیرگذاری روسیه را نشان می‌دهد، بلکه تناقضات و پارادوکس‌های موجود در سیاست مسکو را نیز آشکار می‌کند. به‌‌رغم لفاظی‌های تند و تیز، کرملین منابع مالی قابل توجهی به جمهوری صربسکا اختصاص نداده است. در عوض، با استفاده از پروپاگاندا، نمایش‌های سیاسی و حمایت از گروه‌های ملی‌گرای صرب افراطی، با هزینه کم به بر هم زدن اوضاع بوسنی پرداخته است. در واقع، دیگر بازیگران مانند ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان بیشتر از روسیه به حمایت عملی از صربسکا پرداخته‌اند و ضمن جلوگیری از تحریم‌های اتحادیه اروپا برای جذب سرمایه‌گذاری برای دادیک تلاش کرده‌اند. با این حال، اقدامات روسیه در حمایت از جدایی‌طلبی جمهوری صربسکا، یک مزیت ویژه برای مسکو در پی داشته و آن انحراف توجه ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش از مسائل فوری‌تر مانند جنگ در اوکراین را به همراه دارد و وادار ساختن آن‌ها به بازنگری در قبال سیاست‌هایشان در بالکان بوده است.

به‌طور کلی، روسیه می‌تواند به عنوان یک بازیگر مخرب در زمینه سیاست‌های غرب در قبال بوسنی و هرزگوین عمل کند و حرکت این کشور به سوی یکپارچگی با ناتو و اتحادیه اروپا را متوقف سازد. شرایط مساعد در منطقه به کرملین این امکان را می‌دهد که با هزینه کم نقشی فراتر از حد انتظار در سیاست‌های بالکان ایفا کند. نه اتحادیه اروپا و نه ایالات متحده توانایی ایجاد اهرم‌های لازم را برای وادار کردن مسکو به تغییر بازی خود در بالکان ندارند.

نقش روسیه

دخالت روسیه در بوسنی به دهه‌ها پیش برمی‌گردد؛ قبل از جنگ اوکراین و حتی پیش از به قدرت رسیدن پوتین.

در اوایل دهه ۱۹۹۰، روسیه پساشوروی اگرچه ضعیف‌تر بود، اما نقش فعالی در جنگ‌های یوگسلاوی و به‌ویژه در جنگ بوسنی ۱۹۹۲-۱۹۹۵ ایفا کرد. درحالی‌که دولت بوریس یلتسین توازنی ظریف بین حمایت از صرب‌های بوسنی و همکاری با غرب از طریق شورای امنیت سازمان ملل برقرار می‌کرد، ملی‌گرایان روس در صفوف ارتش جمهوری صربسکا جنگیدند. یکی از این افراد ایگور گیرکین بود که با نام مستعار استرلکوف (تیرانداز) شناخته می‌شود، و رهبر اولیه به اصطلاح «بهار روسی» در منطقه دونباس اوکراین در سال ۲۰۱۴ بود.

اگرچه جنگ بوسنی وضعیت ضعیف روسیه در اروپا و جهان و همچنین برتری ایالات متحده را نشان داد، اما مسکو در نهایت توانست دستاوردهایی در این زمینه داشته باشد. از جمله این دستاوردها می‌توان به تشکیل گروه تماس اشاره کرد که شامل ایالات متحده، روسیه، بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا بود: فرمتی که با چشم‌انداز روسیه از یک توافق بزرگ قدرت‌ها برای مدیریت امور امنیتی در اروپا همخوانی داشت. توافق دیتون منجر به استقرار یک نیروی حافظ صلح روسی شد که در سال ۱۹۹۹ به کوزوو نیز گسترش یافت و یک کرسی در شورای اجرای صلح (PIC) که ناظر بر دفتر نمایندگی عالی (OHR) بود به روسیه داد.

علاقه روسیه به بوسنی و هرزگوین در دهه ۲۰۰۰ کاهش یافت و نشانه آن تصمیم پوتین برای خارج کردن نیروهای حافظ صلح از عملیات نیروهای تثبیت‌کننده وضعیت تحت رهبری ناتو (SFOR) در سال ۲۰۰۳ بود. در آن زمان، دفتر نمایندگی عالی (OHR) تلاش خود را برای تقویت نهادهای دولتی مرکزی به منظور تثبیت صلح و آماده‌سازی بوسنی برای عضویت در ناتو و به‌ویژه اتحادیه اروپا، شدت بخشید. قابل توجه است که جمهوری صربسکا و فدراسیون بوسنی و هرزگوین توانستند نیروهای مسلح مشترک و اداره مالیات مشترکی را تأسیس کنند، که از ویژگی‌های کلیدی یک دولت کارآمد محسوب می‌شود. روسیه در این دوره زمانی عمدتاً به عنوان ناظری بی‌تفاوت باقی ماند، با این حال حضورش به‌ویژه در اقتصاد، به دلیل انحصار در تامین گاز طبیعی و خصوصی‌سازی پالایشگاه نفت در جمهوری صربسکا در سال ۲۰۰۷، به وضوح احساس می‌شد.

از اواخر دهه ۲۰۰۰ میلادی با توجه به همسویی مسکو با صربستان، روسیه مواضع سیاسی قاطع‌تری در قبال منطقه بالکان اتخاذ کرد. مقابله روسیه با استقلال کوزوو نیز در جمهوری صربسکا بازتاب یافت و حضور اقتصادی روسیه در صربستان پس از خرید شرکت نفت Naftna Industrija Srbije (NIS) توسط گازپروم در سال ۲۰۰۸ گسترش یافت.

با تشدید تنش‌ها بین روسیه و غرب در دهه ۲۰۱۰، به‌ویژه پس از الحاق کریمه، مسکو سیاستی را برای تضعیف اتحادیه اروپا و ناتو در بالکان غربی که به‌عنوان یک عرصه جدید رقابت تلقی می‌شد، آغاز کرد. کلیدی‌ترین استراتژی روسیه که هنوز هم برای مسکو کاربرد دارد، بهره‌برداری از نارضایتی‌های مربوط به فروپاشی یوگسلاوی بود. روسیه مایل به حل و فصل مسائل این منطقه نیست و به همین دلیل هم، در سال ۲۰۱۵، مسیر تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که به مناسبت بیستمین سالگرد نسل‌کشی سربرنیتسا تهیه شده بود، مسدود کرد.

مسکو به طرق مختلف همکاری خود را با صربستان تقویت کرد؛ توافق همکاری نظامی، دیپلماسی فعال مانند سفر پوتین به بلگراد در اکتبر ۲۰۱۴ و پروژه‌های اقتصادی نظیر خط لوله گاز ساوث استریم و بعداً ترک استریم از جمله اقداماتی بود که در این زمینه صورت گرفت. مهمتر از همه، در اواسط دهه ۲۰۱۰، دولت روسیه یا افرادی نزدیک به آن، کمک‌های مادی زیادی را به گروه‌های ملی‌گرای تندرو در مونته‌نگرو، مقدونیه شمالی و حتی صربستان که علیه عضویت در ناتو یا—در مورد صربستان—همکاری نزدیک با ناتو و ایالات متحده فعالیت داشتند، ارائه کرد.

عوامل وابسته به GRU، اطلاعات نظامی روسیه، در تلاش برای کودتای ناکام در مونته‌نگرو در آستانه انتخابات این کشور در سال ۲۰۱۶ دخیل بودند. شبکه‌ای از ملی‌گرایان صرب که با GRU همکاری داشتند، با الیگارش مذهبی-محافظه‌کار روس، کنستانتین مالوفیف، که از حامیان «بهار روسی» در دونباس اوکراین بود و همچنین گزارش شده که با رهبری جمهوری صربسکا ارتباط داشت، در ارتباط بودند.

جمهوری صربسکا (RS) جزء اساسی سیاست روسیه در سراسر «دنیای صرب‌ها» - مفهومی که از «دنیای روس‌ها» الهام گرفته شده است - در یوگسلاوی سابق بوده است. از سال ۲۰۱۱، میلوراد دادیک تهدید به برگزاری همه‌پرسی استقلال در این نهاد صرب کرد و ناظران غربی چارچوب صلح دیتون را تحت فشار قرار داد. در سپتامبر ۲۰۱۶، او یک همه‌پرسی برگزار کرد تا ۹ ژانویه—تاریخی که صرب‌های بوسنی در سال ۱۹۹۲ «دولت» خود را در بوسنی تأسیس کردند—به‌عنوان «روز جمهوری صربسکا» اعلام کند. این اقدام توسط دادگاه قانون اساسی بوسنی و هرزگوین به‌عنوان نقض قانون اساسی لغو شد، اما به عنوان تمرینی برای یک همه‌پرسی جدایی کامل بود.

درحالی‌که ایالات متحده و اتحادیه اروپا این همه‌پرسی را محکوم کردند، روسیه به طور کامل از آن حمایت کرد. دادیک حتی پیش از رأی‌گیری با پوتین دیدار کرده بود. پیوتر ایوانتسوف، سفیر روسیه، در آن زمان گفت: «موضع ما بسیار روشن است. ما معتقدیم مردم جمهوری صربسکا حق دارند در مورد مسائل حیاتی خود تصمیم بگیرند.» اگرچه دادیک هیچ‌گاه قدم بعدی را به سوی برگزاری رأی‌گیری جدایی از بوسنی و هرزگوین برنداشت اما مسکو آشکارا از این روند حمایت می‌کند و می‌توان گفت این حمایت حتی از حمایت بلگراد نیز بیشتر بوده است.

حمایت روسیه از دادیک در میانه‌های دهه ۲۰۱۰ الگویی ایجاد کرد که همچنان ادامه دارد. دادیک با هدف کسب قدرت بیشتر از سارایوو، با غرب درگیر می‌‌شود، دفتر نمایندگی عالی، اتحادیه اروپا و ایالات متحده به این اقدامات واکنش تند نشان می‌دهند، روسیه از دادیک حمایت می‌کند و او در نهایت از لبه پرتگاه نجات داده می‌شود. به عنوان مثال، در اوایل سال ۲۰۲۲، پس از مذاکرات با الکساندر ووچیچ، رئیس‌جمهور صربستان، دادیک برنامه‌های خود را برای خروج از نهادهای دولتی بوسنی و هرزگوین به حالت تعلیق درآورد.

این حرکت توسط نماینده عالی، کریستین اشمیت، به‌عنوان «تهدیدی وجودی» توصیف شده بود. دادیک دلیل این تغییر موضع را تهاجم روسیه به اوکراین عنوان کرد و گفت که این اقدام، جدایی را دشوارتر می‌کند؛ اما  با وجود این عقب‌نشینی‌های تاکتیکی، دادیک همچنان موفق به کسب قدرت بیشتر می‌شود که این به نفع روسیه است. این نکته قابل توجه است که مسکو از اقدامات دادیک حمایت می‌کند، اما زمانی که او تحت فشار غرب عقب‌نشینی می‌کند، هرگز او را مورد انتقاد قرار نمی‌دهد.

حمایت سیاسی

حمله تمام‌عیار به اوکراین بار دیگر روابط نزدیک بین رهبری صرب‌های بوسنی و روسیه را آشکار کرد. برخلاف رهبران کروات بوسنی، دادیک در ابتدا گفت که بوسنی و هرزگوین باید در جنگ بی‌طرف بماند. با این حال، با گذر زمان و پیشرفت جنگ، او به حمایت علنی از «عملیات ویژه نظامی» پوتین پرداخت. در بازدید از مسکو در سپتامبر ۲۰۲۲، این رهبر صرب استدلال کرد که روسیه در حال دفاع از هم‌نژادان خود است و گفت: «برای سال‌ها، غرب به نابودی جمعیت روس‌تبار در اوکراین واکنشی نشان نداد، روزانه قتل‌ها و بمباران‌ها در دونباس رخ می‌داد. اما همه به آن بی‌توجه بودند.» دادیک در این سفر قول داد که بوسنی و هرزگوین  هرگز با تحریم‌های غرب علیه روسیه همسو نخواهد شد.

در ۹ ژانویه ۲۰۲۳ (روز جمهوری صربسکا)، او بالاترین مدال ممکن را به خاطر «دغدغه میهن‌پرستانه و عشق به جمهوری صربسکا» به پوتین اهدا کرد (در سال ۲۰۲۴، همین مدال به ویکتور اوربان اهدا شد.) این اقدام با انتقادات شدید اتحادیه اروپا و ایالات متحده مواجه شد. از نگاه غرب رفتار دادیک تندتر از رفتار صربستان است که به‌طور مشابه از قطع روابط سیاسی و اقتصادی با مسکو خودداری کرده اما از اقدامات تحریک‌آمیزتر در مقابل غرب اجتناب کرده است. دادیک سخت تلاش کرده تا رابطه شخصی با پوتین برقرار کند. این دو در سپتامبر ۲۰۲۲ (پیش از انتخابات بوسنی) گفت‌وگوهایی داشتند که هفتمین نشست آن‌ها از سال ۲۰۱۴ بود. این گفت‌وگوها با بازدیدهایی در مه ۲۰۲۳ و فوریه ۲۰۲۴ دنبال شد. در واقع، دادیک یکی از معدود رهبران اروپا است که مایل به دیدار با پوتین است و از انزوای نسبی روسیه توسط غرب پس از تهاجم استفاده کرده است.

این تماس‌های مکرر با رهبری روسیه سه فایده اصلی داشته است:

نخست اینکه، حمایت مسکو از دادیک در جمهوری صربسکا (RS) به او نسبت به مخالفان برتری می‌بخشد. در سال ۲۰۲۰، دراشکو استانیووکوویچ، فعال و سیاستمدار ۲۷ساله، توانست شهرداری پایتخت جمهوری صربسکا را به دست آورد و ایگور رادوجیچیچ از حزب SNSD دادیک را شکست دهد. کمپین استانیووکوویچ بر موضوعات فساد و خویشاوندگرایی تمرکز داشت، اما از ناسیونالیسم صرب‌ها نیز بهره‌برداری کرد و حمایت‌هایی از بلگراد و حتی به مقدار کمی از غرب به دست آورد. با این وجود، تلاش مخالفان برای کنار زدن دادیک در انتخابات عمومی ۲۰۲۲ موفقیت‌آمیز نبود. اگرچه حمایت خارجی به‌ویژه از سوی روسیه تنها عامل بقای دادیک نیست، اما اهمیت زیادی دارد. این موضوع به دادیک اجازه می‌دهد خود را به‌عنوان یک رهبر با نفوذ جهانی نشان دهد و به رای‌دهندگان وعده مزایای اقتصادی همکاری با روسیه، مانند گاز ارزان را بدهد.

دادیک به‌طور آشکار به مسکو نزدیک می‌شود و این نزدیکی به روسیه در میان افکار عمومی به‌ویژه شهروندان صرب بوسنی و هرزگوین تأثیرگذار است. به‌طور کلی، صرب‌های بوسنی، روسیه را که عمدتاً یک کشور اسلاوی ارتدوکس است، به‌عنوان یک حامی بین‌المللی مهم می‌شناسند. طبق نظرسنجی مؤسسه IRI، در سال ۲۰۲۴، ۹۴درصد از صرب‌های بوسنی نظر مثبتی نسبت به روسیه دارند، درحالی‌که تنها ۱۳ درصد از بوسنیایی‌ها و ۱۸ درصد از کروات‌های بوسنی این نظر را دارند. همین نظرسنجی نشان داد که ۶۵ درصد از صرب‌های بوسنی معتقدند یا غرب یا اوکراین مسئول شروع جنگ در اوکراین هستند، درحالی‌که تنها ۵ درصد روسیه را مقصر می‌دانند. براساس نظرسنجی مؤسسه دموکراتیک ملی (NDI) در سال ۲۰۲۱، ۸۲درصد از صرب‌های بوسنی (که بیشتر در جمهوری صربسکا زندگی می‌کنند) مخالف عضویت در ناتو هستند، درحالی‌که ۹۰ درصد از بوسنیایی‌ها و ۹۲ درصد از کروات‌های بوسنی موافق عضویت در ناتو هستند.

ثانیاً، روسیه در درگیری اخیر دادیک با دفتر نماینده عالی (OHR) از او حمایت کرده است. روسیه از دیرباز معتقد است که دفتر نماینده عالی (OHR) مشروعیت خود را از دست داده و باید منحل شود؛ نظری که با دیدگاه دادیک همخوانی دارد. مسکو با اختیاراتی که به فرستاده بین‌المللی اجازه می‌دهد قوانین اضطراری تصویب کند و مقامات منتخب را برکنار کند، مخالف است. در آوریل ۲۰۲۲، پس از حمله تمام‌عیار، روسیه بودجه ناچیز خود را برای OHR به حالت تعلیق درآورد و از شورای اجرایی صلح (PIC) نیز خارج شد. در گذشته، دیپلمات‌های روس همیشه بر تمامیت ارضی بوسنی و هرزگوین و توافق دیتون تأکید داشتند، اما اکنون این نکته تقریباً کنار گذاشته شده است.

سومین فایده این است که دادیک امیدوار بود روسیه بتواند حمایت مالی برای جمهوری صربسکا فراهم کند. تحلیلگران و جامعه مدنی در بانیا لوکا بر این باورند که دیدارهای مکرر این رهبر صرب با پوتین عمدتاً درباره این موضوع بوده است. با این حال، هنوز از مسکو پولی نرسیده است. برای مقایسه، جمهوری صربسکا پس از بازدید خصوصی ویکتور اوربان در سال ۲۰۲۱، ۱۴۰میلیون یورو از مجارستان دریافت کرد. در آوریل ۲۰۲۴، رهبر مجارستان در بازدید رسمی از بانیا لوکا، متعهد به اعطای یک وام ۱۰۰ میلیون یورویی دیگر به دولت جمهوری صربسکا شد. مهم‌تر از همه، اوربان از توان خود در اتحادیه اروپا استفاده کرده و مانع از اعمال تحریم‌های مشابه با  تحریم‌های ایالات متحده و بریتانیا علیه دادیک و همکارانش توسط اتحادیه اروپا شده است. موضع مجارستان همچنین به سایر اعضای اتحادیه اروپا - اتریش، کرواسی، و اسلوونی – این فرصت را داده است که به جای استفاده از تحریم‌های مالی، گزینه تعامل را تبلیغ کنند.

اقتصاد

نفوذ روسیه در اقتصاد بوسنی نسبتاً محدود است، اما بازیگران روسی با نخبگان محلی ارتباط برقرار کرده‌اند.

طبق برآورد سال ۲۰۲۲، روسیه تنها ۴ درصد از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) ورودی به بوسنی و هرزگوین را به خود اختصاص داده است. در جمهوری صربسکا (RS)، به طور متناقضی، این سهم حتی کمتر است: ۱/۵درصد.

تنها ۲ درصد از کل واردات بوسنی و هرزگوین از روسیه می‌آید، به دلیل اینکه مصرف سالانه گاز طبیعی کمتر از ۰/۵ میلیارد مترمکعب است.

نتیجه‌گیری

بوسنی در حوزه نفوذ غرب قرار دارد، اما روسیه توانسته جایگاه خاصی در سیاست‌های این کشور پیدا کند. بدون ارائه تعهدی مهم و تخصیص منابع قابل توجه، مسکو از ارتباطات خود با رهبری صرب‌های بوسنی و به میزان کمتری با کروات‌های بوسنی بهره‌برداری می‌کند تا نفوذ خود را حفظ کرده و گسترش دهد. ضعف دولت و تقسیمات نه‌چندان مناسب در بوسنی و هرزگوین باعث شده تا تلاش‌های اتحادیه اروپا و ایالات متحده برای ساخت نهادهای کارآمد و ادغام بوسنی در نهادهای غربی ناکام باقی بماند. این وضعیت، زمینه مساعدی برای دخالت‌های خارجی فراهم می‌کند و نه‌تنها روسیه، بلکه بازیگران دیگر هم از آن بهره می‌گیرند.

هدف اصلی مسکو حفظ وضعیت موجود و اطمینان از باقی ماندن بوسنی در بلاتکلیفی است. برای دستیابی به این هدف، نیاز به انجام کار زیادی به جز تشدید تنش‌های موجود وجود ندارد. اگرچه روسیه در ارائه کمک‌های مالی به جمهوری صربسکا سخاوتمند نبوده اما به نظر می‌رسد که در نبرد برای تسخیر قلب‌ها و ذهن‌های صرب‌های بوسنی پیروز شده است. دادیک از این پیوندهای احساسی بهره‌برداری کرده تا قدرت خود را در بانیا لوکا حفظ کند. در نتیجه، ارتباط او با پوتین به همان اندازه مهم شده که درگیری‌های مکرر او با OHR و قدرت‌های غربی.

اتحادیه اروپا و ایالات متحده به نظر نمی‌رسد استراتژی کارآمدی برای مقابله با نفوذ روسیه داشته باشند. تقویت حضور امنیتی از طریق EUFOR نتوانسته است دادیک را از انجام اقدامات خطرناک بازدارد. باز کردن مذاکرات عضویت در اتحادیه اروپا، با وجود استقبال از این گام، به تنهایی نمی‌تواند تنش‌های داخلی را حل کند و نفوذ روسیه را کاهش دهد. بحران دائمی قانون اساسی که بوسنی و هرزگوین را در بر گرفته، به مسکو فرصت‌های کافی برای دخالت می‌دهد. تنها سناریوی مثبت برای کشوری مانند بوسنی این است که اتحادیه اروپا بتواند به روند ادغام کامل منطقه بالکان در اروپا سرعت بخشد و هرچند جنگ اوکراین انگیزه‌ اروپایی‌ها برای این کار را تقویت کرده اما شانس موفقیت این سناریو در آینده نزدیک اندک است.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی