| کد مطلب: ۱۰۸۶۶

اتحاد و وتو

تحلیل محتوای رای آمریکا در مخالفت با طرح آتش‏‌بس غزه

اکبر مختاری

اکبر مختاری

کارشناس روابط بین‌الملل

اگر سازوکار شورای امنیت را خوب بشناسیم و از سوی دیگر از ارتباط تنگاتنگ و بسیار استراتژیک میان ایالات متحده و اسرائیل آگاهی داشته باشیم، هیچ‌گاه از رای وتوی آمریکا علیه طرح آتش‌بس فوری بشردوستانه به درخواست امارات در شورای امنیت تعجب نخواهیم کرد. حق وتو امری است که تاکنون توانسته است مانع از فروپاشی سازمان ملل متحد شود؛ همانطور که جامعه ملل به‌دلیل نداشتن حق برتر از سوی قدرت‌های بزرگ عاقبتی جز فروپاشی نیافت.

معترض اصلی فعلی وتوی طرح پیشنهادی امارات در مورد مردم و جنگ غزه یعنی شوروی سابق، خود در دوران ساختار دوقطبی نظام بین‌الملل بیش از ایالات متحده از حق وتو استفاده کرد. همانطور که با سقوط شوروی سابق و شکل‌گیری ساخت تک‌قطبی و تنها ابرقدرت به قول آیکنبری، پس از سال ۱۹۹۱ این ایالات متحده بوده است که بیشتر از حق وتو در چارچوب منافع خود و هم‌پیمانانش استفاده کرده است. اسرائیل در خاورمیانه را می‌توان مهم‌ترین هم‌پیمان ایالات متحده دانست و وتوی آمریکا در شورای امنیت در زمانی که اسرائیل در جنوب غزه هم پس از اشغال شمال غزه درحال پیشروی است، امری تعجب‌برانگیز تلقی نمی‌شود.

اگرچه در سیاست بین‌الملل اتحادها دائمی نیستند و منافع ملی کشورها دائمی‌اند لیکن اتحاد اسرائیل با آمریکا از زمان شکل‌گیری در سال ۱۹۴۸تاکنون دائمی بوده است. روند اتحاد اسرائیل فرازونشیب‌هایی را تجربه کرده؛ اما آنچه باقی مانده، اتحادی دائمی است.

دولت راستگرای افراطی نتانیاهو پس از حمله حماس در هفتم اکتبر آن را با یازده سپتامبر آمریکایی‌ها مقایسه کرد و دائم برحق دفاع مشروع اسرائیل تاکید کرد. اگر آمریکای بوش و نومحافظه‌کاران به هنگام یازده سپتامبر دو جنگ افغانستان و عراق را توجیه ارزشی کردند، نتانیاهو نیز می‌کوشد نابودی حماس را به‌دلیل حمله هفتم اکتبر توجیه نظامی کند.

تعداد کشته‌های اسرائیل در هفتم اکتبر به گزارش خود منابع اسرائیلی چیزی در حدود هزاروپانصد نفر است؛ اما تعداد کشته‌های مردم فلسطین در غزه به بیش از هفده هزار نفر افزایش یافته است. آتش‌بس اولیه هم در پی فشار داخلی به دولت اسرائیل و فشار بیرونی آمریکا و دیگر قدرت‌های بزرگ جهت آزادسازی گروگان‌ها و در قبالش اعطای کمک‌های بشردوستانه از سوی نهادهای بین‌المللی برای مردم غزه بود. اما با پایان 9روزه آتش‌بس که برآمده از نگه داشتن گروگان‌های باقیمانده زن اسرائیلی که به تعبیر حماس نظامی به حساب می‌آیند، روند تغییر یافت.

حقوق بین‌الملل رفتار اسرائیل با غیرنظامیان در غزه را جنایت جنگی و یا به تعبیری تندتر نسل‌کشی می‌داند.

اگرچه آنتونی گوترش، دبیرکل سازمان ملل، ماده ویژه ۹۹ را برای تشکیل هرچه زودتر جلسه شورای امنیت فعال ساخت (ماده‌ای که تنها ۹بار فعال شده بود)، اما ایالات متحده با رای وتوگونه خود آن را به کنار نهاد.

این وتو مختص به دولت دموکرات جو بایدن نیست و نخواهد بود؛ بلکه اگر دونالد ترامپ یا باراک اوباما هم در کاخ سفید حاکم بودند، باز چنین تصمیمی گرفته می‌شد. ساختار سیاسی ایالات متحده کمترین نقد را به جو بایدن در مورد رفتار سیاسی‌اش در قبال جنگ غزه داشته است؛ طوری‌که هیچ صدای بلندی از سنا و مجلس نمایندگان غیر از چند نماینده نزدیک به افکار سناتور برنی سندرز از واشنگتن علیه سیاست جو بایدن در قبال اسرائیل شنیده نمی‌شود.

هرچند تظاهرات چندده‌هزارنفری در دفاع از مردم فلسطین در برخی ایالت‌های آمریکا برقرار شد؛ ولی نظرسنجی‌های درونی آمریکا نشان می‌دهد، از هر سه سفیدپوست آمریکایی دو نفر از سیاست آمریکا در قبال اسرائیل حمایت می‌کنند و عکس آن از هر سه رنگین‌پوست، دو نفر با سیاست‌های دولت آمریکا در قبال غزه مشکل دارند و آن را تایید نمی‌کنند.

واقعیت کلان سیاسی آمریکا نشان می‌دهد که  سفیدپوستان جمهوریخواه بیش از دموکرات‌ها از سیاست فعلی آمریکا در قبال جنگ غزه حمایت می‌کنند.

از دهه نود میلادی لابی اسرائیل در آمریکا به قوی‌ترین لابی یک قدرت خارجی در آمریکا تبدیل شد و این لابی در پیروزی و شکست کاندیداها به‌خصوص در مورد کنگره و در حدی کمتر ریاست‌جمهوری نقش ویژه‌ای ایفا می‌کند. حمایت‌های ویژه جو بایدن از روند موجود در جنگ غزه زنگ خطر را برای او در کسب آرای عرب‌های مسلمان در دو ایالت حساس میشیگان و پنسیلوانیا به صدا درآورده است؛ اما بایدن و تیم سیاسی امنیتی‌اش باز از حمایت بی‌دریغ از دولت اسرائیل دست برنداشته‌اند.

حذف و نابودی حماس خواست آمریکا و اسرائیل و حتی برخی دولت‌های عربی است؛ اما نکته قابل توجه خلأیی است که هم‌اکنون فلسطینیان در مورد رهبری از آن رنج می‌برند. راه‌حل دودولتی را اکثر کشورها برآن تاکید می‌کنند اما اینکه رهبر دولت فلسطینی چه جریان و چه کسی باشد، مشکل اصلی است.

این روزها فلسطینیان بیشتر درمی‌یابند که حتی یاسرعرفات کاریزماتیک و به تعبیر منتقدین‌اش تاحدودی فاسد از نظر اقتصادی، چقدر می‌توانست در بازی آتی قدرت در چنین بحرانی راهگشا باشد و تا خلأ رهبری فلسطینیان ادامه یابد، اسرائیل و حامیان غربی‌اش تمام تلاش‌شان را در جهت تضعیف کامل و ایده نسبتاً آرمانی حذف کامل حماس پیش خواهند برد. اما اینکه نهایتاً حماس را می‌توان به‌طورکامل نابود ساخت یا خیر؛ زمان به ما نشان خواهد داد...

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی