| کد مطلب: ۴۲۶۰۳

آهسته و پیوسته/برآورد مقصود فراستخواه از توسعه ایران از مسیر یادگیری، مدارا و تعاون ایرانیان

مقصود فراستخواه، متولد ۱۳۳۵ در تبریز، از برجسته‌ترین جامعه‌شناسان و پژوهشگران عرصه علوم انسانی در ایران است. فراستخواه نه‌فقط از دانشگاهیان معتبر و محققان ریزبین است، بلکه در حوزه روشنفکری ایرانی نیز از شخصیت‌های محبوبی است که مخاطبان خاص خود را دارد

آهسته و پیوسته/برآورد مقصود فراستخواه از توسعه ایران از مسیر یادگیری، مدارا و تعاون ایرانیان

مقصود فراستخواه، متولد 1335 در تبریز، از برجسته‌ترین جامعه‌شناسان و پژوهشگران عرصه علوم انسانی در ایران است. فراستخواه نه‌فقط از دانشگاهیان معتبر و محققان ریزبین است، بلکه در حوزه روشنفکری ایرانی نیز از شخصیت‌های محبوبی است که مخاطبان خاص خود را دارد؛ خوانندگانی که همگام با مشارکت فعالانه فراستخواه در عرصه عمومی اعم از چاپ مقالات در مجلات، گفت‌وگو با روزنامه‌ها، ارسال مقاله به همایش‌های علمی و سخنرانی در نشست‌های دانشگاهی، سخن او را می‌شنوند و تعقیب می‌کنند.

فراستخواه که در دو حوزه نواندیشی دینی و دانشگاه و آموزش عالی در ایران، آثاری مهم چون «سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیردینی)» و «سرگذشت و سوانح دانشگاه در ایران» را تألیف کرده است، 10سال پیش کتابی را با نام «ما ایرانیان»، با عنوان فرعی «زمینه‌کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی» در نشر «نی» به بازار کتاب عرضه کرد. اثری که به‌‌سرعت در میان کتاب‌های پرفروش قرار گرفت، اینک به چاپ بیست‌وهشتم رسیده است و بنا به نقل مولف در مقدمه کتاب، برآیندی از بیست‌وچند جلسه هم‌اندیشانه‌ای است که با دعوت بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان و با حضور فراستخواه، طی سال‌های 1386 تا 1388 به‌صورت ماهانه در حسینیه ارشاد برگزار شده است.

تاریخچه خلقیات‌شناسی ایرانی

فراستخواه نخستین کسی نیست که به مسئله «خلقیات ایرانی» می‌پردازد و پیش از او نویسندگان ایرانی دیگری نیز به این مسئله اشاره کرده‌اند. برخی از این آثار، ازقضا، بسیار نیز پرفروش شده‌اند. برای نمونه، کتاب «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» علی رضاقلی با محوریت سرگذشت سه شخصیت مصلح سیاسی تاریخ ایران معاصر (قائم‌مقام فراهانی، امیرکبیر و محمد مصدق) در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۷۸۰ فروش فراوانی داشت. کتاب «جامعه‌شناسی خودمانی» حسن نراقی نیز که با سبکی عامه‌پسند نوشته شده، مخاطبان پرشماری داشته است و ازجمله آثاری است که بسیاری پس از مطالعه آن، دیگران را به خواندنش ترغیب می‌کنند.

Untitled-2

روایت صادق زیباکلام از چرایی و چگونگی وضعیت تاریخی ما در کتاب «ما چگونه ما شدیم؟» هم از پرفروش‌ترین‌ها بوده است و ظرف سه دهه، به 34 چاپ رسیده است. پیش از همه این‌ها، دیگرانی چون محمدعلی جمالزاده در «خلقیات ما ایرانیان» (1343) و مهدی بازرگان در «سازگاری ایرانی» (1343،) به این موضوع اندیشیده‌اند و تفسیرها و تبیین‌هایی متفاوت از مسئله داشته‌اند. علی‌محمد ایزدی، محمود سریع‌القلم و... نیز در همین زمینه دست به قلم شده‌اند. 

البته ذکر و بررسی سیاهه آثار مرتبط با این موضوع، خود می‌تواند بهانه‌ای برای نگارش متنی مستقل باشد. خوشبختانه فراستخواه، خود در فصل دوم کتاب «ما ایرانیان» که شاید بتوان یکی از مهم‌ترین وجوه ممیز آن از سایر آثار را در تقید تحسین‌برانگیز نویسنده‌ در نگارش متن به روش تحقیق علمی دانست، با دقتی قابل تحسین، به‌رسم هر اثر علمی قابل‌تأملی، به بررسی پیشینه پژوهشی این بحث پرداخته، 11مدخل مطالعاتی را ردگیری کرده و انبوه کتاب‌های این حوزه‌ها را بر همین اساس تقسیم‌بندی کرده است. به همین دلیل، این فصل کوتاه 18‌ صفحه‌ای آکنده از نام‌ کتب و نویسندگانی است که از مناظر متفاوت به مسئله خلق و خوی ایرانیان پرداخته‌اند و گزارش فراستخواه، خواننده را در آغاز کتاب با دانشی گسترده از تلاش‌های نظری قبلی، رهسپار فصول بعدی می‌کند.

اصلی‌ترین مشکل در خلقیات ایرانی

فراستخواه در فصل نخست و پیش از پیشینه‌شناسی پژوهش، به طرح مسئله و مفروضات می‌پردازد و می‌کوشد اجتناب خود از دو موضع را توضیح دهد. این دو موضع یکی موضع «تقلیل‌گرایانه» است که فرهنگ ایرانی را به خلق‌و‌خو و آن‌هم فقط با روایتی منفی فرو می‌کاهد و از تنوع و رنگارنگی آن غفلت می‌ورزد و دیگری موضع «ایستا» که با دیدگاهی ذات‌باورانه، تطور، تحول، تکامل و تغییر فرهنگی، نگرشی و رفتاری، ایرانیان را نادیده می‌گیرد. 

فراستخواه برای زمینه‌کاوی خلقیات ایرانی دست به پیمایش آزمایشی در سطح ملی از اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌های کشور زده و چنین نتایجی را استخراج کرده است؛ قریب به ۹۶ درصد به‌ درجات متفاوت با بحث‌انگیز‌بودن و مشکل‌داشتن خلقیات ایرانی موافق هستند و نزدیک به ۷۲ درصد معتقدند، چیزی به‌نام روح و روحیه ایرانی وجود دارد.

مصاحبه‌شوندگان اصلی‌ترین مشکل در خلقیات ایرانی را پیوند‌زدن میان منافع فردی و منافع عمومی، فاصله میان ظاهر و باطن، غلبه هیجانات و تلقین‌پذیری بر استدلال‌ورزی و خردگرایی، مطلق‌گرایی، جزمیت و تعصب، تقدیرگرایی، بی‌اعتمادی، ترس نهادینه و بی‌قاعده و غیرقابل پیش‌بینی‌بودن رفتارها دانسته‌اند و ضعف‌های موجود در خلقیات ایرانی را درمجموع از ضعف‌های موجود در خلقیات ملل اروپایی، غربی، ملل آسیایی توسعه‌یافته (چین، ژاپن و کره‌جنوبی) و ملل مسلمان نسبتاً موفق (ترکیه و مالزی) بیشتر دانسته‌اند.

عوامل شکل‌دهنده خلقیات ایرانی

در ریشه‌یابی عوامل موثر بر خلقیات ایرانی نیز به‌ترتیب، ساختارها و نهادهای جامعه مانند اقتصاد نفتی، کنشگران و درنهایت علل خارجی نظیر تهاجم نظامی، سیاسی، فرهنگی و دسیسه بیگانگان مشکل‌ساز قلمداد شده‌اند و به مواردی چون نگرش‌ها و نقشه‌های ذهنی مردم، کاهش سرمایه‌های اجتماعی، ساخت دولت، مناسبات دین و دولت، نوع آموزه‌های دینی، پُر حادثه بودن تاریخ ایران و فراوانی تغییرات بی‌قاعده، نوع مناسبات تولید و ساختار خاص اقتصادی و کشمکش نخبگان اشاره شده است.

راه‌حل‌های پیشنهادی نیز به‌ترتیب از این قرار هستند؛ آموزش در تمام عمر، توسعه فرهنگی (گسترش ارتباطات و رسانه‌ها)، توسعه اجتماعی (رفع نابرابری‌ها، حاشیه‌زدایی و پُرکردن شکاف مرکز و پیرامون)، وضع قوانین خوب، تقویت اجتماعات محلی و نهادهای شهر، روستا، محله و همسایگان، ایجاد شغل و درآمد، رفاه و فقرزدایی، توسعه سیاسی و اصلاح نهاد دولت.

نظریه جامع چهاربعدی

مقصود+فراستخواه (1) copy

فراستخواه پس از چنین مقدماتی در فصل سوم، ضعف و قوت رویکردهای نظری نظیر ساختارگرایی، کارکردگرایی، اشاعه‌گرایی و تحول‌گرایی را در تبیین خلقیات ایرانیان برمی‌شمارد و استفاده ترکیبی از این نظریات را روشی بهینه‌تر معرفی می‌کند. او در فصل بعدی نگرش مطلق به الگوهای اسناد درونی و بیرونی را که به‌ترتیب خلقیات را به عوامل داخلی و خارجی احاله می‌دهند، مورد ارزیابی قرار می‌دهد و پس از مرور سریع آرای دو نگرش درونی (زیباکلام، اشرف، کاتوزیان، دوستدار، سریع‌القلم، رضاقلی) و نگرش بیرونی (میرزاخان کرمانی، میرفطروس، فشاهی، آزاد ارمکی) تحلیل جامع و سیستمی خود را بر چهار پایه بنا می‌نهد؛ محیط منطقه‌ای و جهانی، نهادها و ساختارها، عاملیت انسانی و وقایع و رویدادها.

در فصل پنجم، او سه نظریه نونهادگرایی، بازی‌ها و میم‌ها را در بستر بحث خلقیات ایرانی به آزمون می‌گذارد و با ذکر مثال‌هایی نشان می‌دهد که چگونه منطق اقتضا، منطق بازی‌های متفاوت (برد ـ برد، برد ـ باخت و...) و میم‌ها (مفهومی متناظر با ژن‌ها؛ ریزواحدهای فرهنگ و کدهای رفتاری در تناظر با ریزواحدهای ارگانیسم زنده) می‌توانند برخی خلقیات و تغییر آن‌ها را توضیح دهند. 

سرمشق معیوب توسعه 

فصول ششم و هفتم که نیمی از حجم کتاب را به خود اختصاص می‌دهند، به‌طور ویژه به زیست تاریخی ایرانیان  و تاثیر آن بر خلقیات اجتماعی و تاریخ معاصر ایران و بازتولید رویه‌های تاریخی در آن می‌پردازد و با تأکید بر نکاتی چون ناامنی، ناپایداری، آشوب، هرج‌و‌مرج و کشمکش نخبگان در تاریخ ایران، تاثیر این موارد را شکل‌گیری مردم به‌مثابه توده منفعل، بی‌شکل و سرسپرده/ سرکرده و لطمه به خلقیات اجتماعی (احساس انفعال، فقدان عزت‌نفس و لطمه به تفکر علَی) می‌داند.

به‌زعم فراستخواه، ایرانیان در 100ساله اخیر نیز به‌رغم تلاش‌های آزادی‌خواهانه‌ای که در انقلاب‌های مشروطه و اسلامی نمایان شده‌اند، از نهادینه‌شدن آزادی، پیشرفت اجتماعی و خلقیات مدنی محروم مانده‌اند، زیرا سرمشق توسعه ما معیوب بوده است؛ صورتی مدرن با سیرتی پیشامدرن داشته است و با وجود دعوی آزادی، الگوی زیست آزادمنشانه‌ای را تجربه نکرده است.

آشفتگی‌های هنجاری طبقه متوسط دولت‌ساخته، ضعف گروه‌های رسمی انجمنی، سیطره امر سیاسی بر دیگر امور زندگی و غلبه گروه‌های غیررسمی دلایل چنین امری هستند. بخشی از این مسئله نیز به اقتصاد نفتی و رانتی ایران برمی‌گردد که مسبب فساد ساختاری و نهادی و رواج زرنگی منفی و زد‌و‌بند در جامعه است. نتیجه آن‌که جمع مناسبات قدرت و ثروت برابر شده است با شیوع هرهری‌گری، بی‌باوری به هرچیز، پشت‌هم‌اندازی، خشونت و حذف، نقش بازی‌کردن پشت صورتک‌ها، روحیات «کی به کیه؟» و در یک کلام بازی‌های برنده ـ بازنده و بازنده ـ بازنده.

راه‌حل ایران یادگیری است

فراستخواه در پایان به این نکته اشاره می‌کند که او عامدانه سراغ مسائل بحث‌برانگیز ایرانیان رفته است و این به‌معنای نادیده‌گرفتن احوالات مثبت آن‌ها نیست. او راه‌حل را در یادگیری فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی و کنش مدنی انتقادی مبتنی بر خرد ارتباطی و گفت‌وگویی می‌داند. به نظر نویسنده اصلاحات نهادی نهاد دولت، آموزش‌وپرورش، مالکیت، مناسبات تولید و روابط کار مهم‌ترین قدم‌ها برای تحول در خلقیات است، ضمن آن‌که باید بدانیم «تغییر پروژه‌ای طولانی و همه‌جانبه است؛ پروژ‌ه‌ای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، شهری، محله‌ای، اجتماعی، آموزشی، فکری، بخشی و میان‌بخشی.»

از این منظر، نگرش فراستخواه در این کتاب و تأکید او بر لزوم فعالیت‌های مدنی محلی و تمرین مشارکت اجتماعی تا بدین‌سان تعامل، تفاهم، مدارا و تعاون به بخشی از تجربه زیسته ما بدل شود، من را به یاد سخن معروفی می‌اندازد که از مهندس بازرگان نقل شده است: «آزادی نه دادنی است، نه گرفتنی؛ بلکه یادگرفتنی است» البته با این تکمله که به‌نظر می‌رسد نزد فراستخواه، آزادی هم دادنی است، هم گرفتنی است و هم یادگرفتنی است، هرچند همچنان سهم سومی در نهادمندی آن بیش از دو مورد نخست باشد و برای نیل به آن گریزی از پذیرش منطق چگونگی بسط آن نباشد؛ آهسته و پیوسته.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
آخرین اخبار