| کد مطلب: ۳۴۶۸۳

قاب نوروز در نوبهار

امید که قاب فرهنگ این سرزمین نیز به‌مانند استواری خودش، همیشه بهاری باشد و کمتر خزان ببیند.

قاب نوروز در نوبهار

نوشتن بهاریه، کاری سهل و ممتنع است. آسان‌نوشت است، از این باب که هر طرف رو کنیم، نشانه‌هایش هویداست؛ ترافیک و آمدوشدها و شلوغی‌های دم عید، خرید کردن، برنامه سفر به دیار و آبادی خود یا دیگری ریختن، رفتن سر قبرهای درگذشته‌، جاری شدن شبه‌جمله‌هایی مبارک‌باد و خجسته‌باد بر زبان‌مان و... سخت‌ هم هست. چون یک حسی درونی درون آدم غلیان می‌کند که درباره بهار و عید نوروز و دقیق‌ترش گاهنبار نوروز باید وسواس به خرج داد و درست، سنجیده و پاکیزه دربار‌ه‌اش نوشت.

هزار جور آسمان و ریسمان بافتم و در ذهنم کلنجار رفتم که چه بنویسم که حق مطلب نوروز را ادا کند. حرفم هم این بود که بسیارند کسانی که قلم‌شان بیناتر است و خوش‌تر در وصف فضل فصل نوبهار می‌نویسند. نشد و لاجرم باید به سنت بهاریه‌نویسی روزنامه پایبند باشم.  آنچه در ذهنم از نوروز نقش بسته، نوعی سفر است. سفر نه به‌معنای عینی‌اش، سفری درونی بیشتر منظورم است. بهار که نزدیک می‌شود حسی درون‌مان شروع به غلیان می‌کند که گویی باید رخت‌هایی نو بر تن عاطفه، احساس‌، فکر، بینش و جهان‌بینی‌مان بکنیم.

صورت عینی‌اش هم که معلوم است دیگر. نوپوش، نظیف و منزه شروع کردن سال نو و برپایی آیین‌های نوروزی، عادت و رسم‌مان است. همانند نیاکان‌مان که از هزاران سال پیش چنین کرده‌اند. همیشه‌خدا وقتی دم عید که می‌شود سوال‌هایی تکراری و کنجاوی‌برانگیز سراغم می‌آید که مگر چه دارد این بهار که بنی‌آدم فارسی‌زبان هر گوشه عالم و در هر وضع و موقعیتی، خوشحال‌تر و مهربان‌تر و گشاده‌روتر و حتی اخلاقی‌تر می‌شود.

نوبهار چه چیزی در ذات خود دارد که به وجد می‌آییم و سرشار از نوع‌دوستی و وطن‌‌خواهی می‌‌شویم؟ چه می‌شود که بهتر پذیرای همدیگر می‌شویم؟ حداقل‌اش این است که اگر هم شعف درونی در ظاهرمان ظهور و بروزی نیابد، ته دلمان شادمان و امیدوار که هستیم.

  برای من که روزنامه‌نگار مهاجر شاغل و ساکن در کلان‌شهر تهرانم، بهار به‌واقع فصل نو شدن و نونگری به‌معنای واقعی کلمه است. همیشه‌خدا نزدیک بهار که می‌شود، تصاویری را که با کرانه کردن عمر در ذهن و ضمیرم نقش بسته‌اند، فرا می‌خوانم و دوباره می‌بینم‌شان.

به سفری خیالی می‌روم که از کودکی به چشمِ نَفسم دیده‌ام و در رگ‌های زندگی‌ در گذرم ریخته‌ام؛ به نسیمی که بوی تازگی و زندگی را در دمش دارد، به طبیعتی که تقلاوار از خوابی سرمازده و طولانی بیدار شده و زمین که چون مادری مهربان، دامنش را با گل‌ها و شکوفه‌های تازه‌رسته آرائیده، فکر می‌کنم؛ به نوروز، که از کهن‌عهد‌ها گفته‌اند نماد سخاوت‌بخشی پنجه‌های آفتاب بر خاک‌، رستن، گرم شدن، جان گرفتن و قوت دل‌هاست، فکر می‌کنم؛ به کودکان، این پیام‌آوران شادی‌ بر شاخساران زندگی، به جوانه‌ها و بوسه‌های سبزشان بر شاخسار رویش‌ فکر می‌کنم؛ به تأمل‌ در ذات هستی‌بخش، به ستیز ستبر سنگدلی و نرم‌خویی در آینه‌ طبیعت فکر می‌کنم؛ به سفره‌ هفت‌سین با سیب سرخ و سبزه‌ تازه، این پیوندهای دیرینه‌ انسان و طبیعت فکر می‌کنم؛ به این بیت سعدی شیرین‌سخن که سعدی‌وار در توصیف بهار سرائیده که «بهار آمد و رفتم به تماشای گلستان/ که تا در نگرم جلوه‌ دلبر بستان» فکر می‌کنم؛ تماشایی که تنها چشم را نوازش نمی‌دهد، بلکه روح را نیز به رقص وامی‌دارد.

مدهوش می‌کند بهار و انعکاس و بازتاب زیبایی‌هایش که گویی لبخندی است شاعرانه‌ که زمین به آسمان و آسمان به زمین و هر دو به ما هدیه داده‌اند. از قدیم گفته‌اند نوروز آینه‌ فرهنگ، تاریخ و هویت‌مان است و من در گاهِ رسیدن این موسم، بیشتر از هر زمان دیگری خویشتن خویش را در این آینه می‌بینم؛‌ به لحظه‌ای که دست‌ها در دست گره می‌خورند، خانه‌ها از صدای خنده‌ها پر، پنجره‌ها به‌سوی امیدی تازه گشوده و قلب‌ها از آرزوهای نیک، نغز و نیکو به تپش افتاده.  ما که ساکنان این خاکیم، همه‌مان به‌شکلی این تصویرها را دیده‌ایم.

کمی بالا و پایین هم فرقی ندارد. خیال می‌کنم حتی اگر سفر هم می‌رویم، به پاس تصویر کردن است. می‌رویم که ببینیم و نو و تازه شویم. اصلاً خاک وجودمان را این‌طور سرشته‌اند. هرکدام‌مان چون ذره‌ای از پیکره‌ای هشتادوپنج میلیونی در جای‌جای این خاک پخش می‌شویم تا بهار، رویش و تازه‌شدنش را در قاب نوروز ‌ببینیم، حس ‌کنیم و در جانمان فرو ‌بریم. پای بهار اکنون در آستانه ایستاده است.

تا بوده کهتران نوجو و مهتران محتشم به شادمانی و غنیمت‌شمردن دم‌ها، لحظه‌ها و اکنون‌ها دعوت کرده‌اند؛ اکنون‌هایی که بهاناپذیرند و بس عزیزتر؛ چونان هدیه‌ای آسمانی که ارزانی‌مان شده و باید با آن همنوا شد، جشن گرفت و هلهله برپا کرد. امید که قاب فرهنگ این سرزمین نیز به‌مانند استواری خودش، همیشه بهاری باشد و کمتر خزان ببیند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
آخرین اخبار