از تیر ۱۳۷۸ تا بهمن ۱۴۰۳/بازخوانی عملکرد وزارت علوم در ۵ تجمع اعتراضی دانشجویان
دانشگاه تهران از فرد لباس شخصی که در تجمع روز جمعه دانشجویان این دانشگاه در اعتراض به قتل میرمحمد خالقی با یک دانشجوی دختر این دانشگاه درگیر شده بود شکایت کرد.

«آقایون اجازه بدهید، من الان سن و سالی ازم گذشته، من حادثه 18 تیر[1378] را درک کردم، عامل اصلی همه اتفاقاتی که در 18 تیر افتاد لباسشخصیها بوده است. من الان به عنوان یک مسئول این را میگویم و فردا هم ممکن است به خاطر این حرف مورد مؤاخذه قرار بگیرم. ما در یک فضای دردناک و غمانگیز در حال صحبت با هم بودیم؛ آقایان گفتند که شما ساعت 7 بعدازظهر بیایید، من گفتم من ساعت 5 بعدازظهر میآیم، بنابراین قرار بود با هم بنشینیم و مسائل را مطرح کنیم. اینهایی که به این صورت و به شکل لباسشخصی میآیند و اینگونه اتفاقات را انجام میدهند اینها عواملی هستند که میخواهند این اتفاقات را به خیابانها بکشند. ما دانشگاهیان صاحب عقل و شعور هستیم و میتوانیم مسائلمان را در درون حل بکنیم...»
این مطلب بخشی از سخنان سیدحسین حسینی، سرپرست دانشگاه تهران است که در پی تجمع اعتراضی دانشجویان به کشته شدن امیرمحمد خالقی، دانشجوی رشته مدیریت کسبوکار دانشگاه تهران در پی زورگیری، در میان معترضان مطرح کرد و بهصورت فایلی تصویری وایرال شد و تلاش او برای همدلی با جوانان از سوی بسیاری مورد تحسین قرار گرفت.
حضور حسینی در میان دانشجویان برای آرام کردن فضا و بازگشت فوری حسین سیماییصراف، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از سفر عربستان و نیمه رها کردن آن و به نوعی همدردی و همراهی مسئولان دانشگاه و وزارت علوم با دانشجویان برای بسیاری یادآور 18 تیر 78 بود و تلاش مصطفی معین با حضور در میان تجمعکنندگان برای حفظ دانشجویان در برابر لباسشخصیها و برخورد با حملهکنندگان با دانشجویان در راستای جلوگیری از تبدیل شدن زخم حادثه به زخم ناسور بود. موضوعی که با رخدادهای مشابه آن در سال 88 و 1401 به شکل دیگری رقم خورد و کنش مسئولان متفاوت از این دو خاطره بود؛ اگرچه در نهایت اعتراضات دانشجویی در همه این سالها به خاطره تلخ بدل شد.
از سال 1376 که دولت اصلاحات روی کار آمد و فضای دانشگاهی بار دیگر به سمت کنشگری حرکت کرد مجموعهای از رخدادها را در همین کوی دانشگاه تهران شاهد هستیم که هر یک به نوعی با واکنش متفاوت وزارت علوم و رؤسای دانشگاه روبهرو شد. از 18 تیر 78 که حسینی، سرپرست دانشگاه به آن اشاره کرد و پس از آن رخدادی مشابه در سال 1382، اعتراضات دانشجویی پس از آن در خردادماه 1388 که دانشجویان به نشانه اعتراض به انتخابات ریاستجمهوری دست به تجمع زدند و آخری هم که همین دو سال اخیر، در سال 1401 و در پی درگذشت مهسا امینی رخ داد. در ادامه نگاهی به این چهار رخداد و عملکرد وزارت علوم خواهیم داشت.
اعتراضات دانشجویی سال 1378 و 1382
در سال 1378 و در پی توقیف روزنامه سلام در 15 تیرماه، تجمع اعتراضی دانشجویی در هجدهم همان ماه در کوی دانشگاه شکل گرفت که در پی ورود لباسشخصیها به خشونت کشیده شد. بنابر توضیح بهاءالدین شیخالاسلام، سخنگوی وزارت کشور وقت «دانشجویان پس از راهپیمایی در خیابان جلال آلاحمد بامداد ۱۸ تیر به کوی دانشگاه برمیگردند و تجمع میکنند. در همین حال عدهای با لباس شخصی، از کوچههای اطراف شروع به پرتاب سنگ به سمت دانشجویان میکنند که این مسئله باعث تحریک دانشجویان و پیوستن تعداد جدیدی به آنها میشود.
درگیری تا ساعت 4/30 دقیقه بامداد ادامه پیدا میکند که در این هنگام نیروی انتظامی وارد خوابگاه دانشجویان میشوند و در نتیجه تعدادی از دانشجویان مجروح و تعدادی دیگر دستگیر گردیده و خساراتی به خوابگاه وارد میشود». در پی این رخداد فردای آن روز یعنی در 19 تیر مصطفی معین، وزیر فرهنگ و آموزش عالی استعفا داد که مورد تایید قرار نگرفت. مصطفی معین و مصطفی تاجزاده از سوی وزارت کشور درجمع دانشجویان حضور پیدا کردند و عملاً همه مسئولان کشور و برخی مراجع تقلید نیز به حادثه واکنش نشان دادند. همدلی دولت با دانشجویان بهگونهای بود که در ادامه اعتراضات دانشجویان سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت را از آن خود میدیدند و شعار میدادند:«خاتمی خاتمی حمایتت میکنیم». در پی این رخداد تیم پیگیری حادثه تا برگزاری دادگاه برپا شد.
چهار سال بعد در خردادماه و تیرماه سال 1382 نیز اعتراضات دانشجویی از سلف کوی دانشگاه شروع شد. اوج آن در همان سالگرد 18 تیر 1382 رخ داد؛ اتفاقاتی که با مداخله دوباره امنیتیها ادامه پیدا کرد. بر اساس فایل صوتی که در سال 1392 از حوادث 1382 و سخنان محمدباقر قالیباف فرمانده ناجا منتشر شد؛ مجوز ورود به کوی را با برخورد تند با شورای امنیت به دست آورده است. همان موضوعی که در انتخابات مطرح شد و حسن روحانی خطاب به قالیباف گفت:«آقای قالیباف خیلی دلم نمیخواست بگویم اما شما مرا ناچار کردید، آنجا بحث این بود که شما میگفتید دانشجویان بیایند تا ما گازانبری برنامه داریم تا کار را تمام کنیم! ما میگفتیم راه این نیست که مجوز بدهیم بعد گازانبری آنها را دستگیر کنیم، راه این است که از ابتدا به آنها بگوییم یا مجوز نیست یا اگر هست بیایند کار خودشان را انجام دهند، تظاهرات کنند و مبدأ و انتها نیز معلوم باشد.»
البته در تیرماه همان سال مصطفی معین به دلیل دخالت تشکلهای موازی در کار وزارت علوم و دانشگاهها استعفا داد و این بار با استعفای او موافقت شد و عملاً در اوج اعتراضات وزارت مذکور، سکاندار نداشت. دعواها و اختلافات بر سر نوع برخورد با دانشجویان و خشونت رخ داده در فضای دولت و مسئولان اتفاق افتاد اما این بار پیگیری به گستردگی سال 1378 رسانهای نشد.
اعتراضات دانشجویی 1388
در پی اعتراضات سراسری به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 1388، روز 25 خرداد باردیگر کوی دانشگاه شاهد ورود نیروهای لباسشخصی و انصار حزبالله و درگیری و خشونت بدون توجه به حریم دانشگاه بود. در پی این اتفاقات نیروهای امنیتی نیز به صحنه آمدند و وضعیت بغرنجی شکل گرفت و گفته شد حتی اعتراضات کشتههایی داشته است. در برابر اگرچه در همین روزها رئیس دانشگاه شیراز در پی خشونتها در دانشگاهی که در آن مسئولیت داشته، استعفا داد اما دانشگاه تهران با اطلاعیهای اعلام کرد که کسی کشته نشده است و ما با تخریبکنندگان برخورد میکنیم.
محسن کوهکن، سخنگوی هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی گفته بود که «نیروهای انتظامی با درخواست فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران وارد کوی دانشگاه شده بودند»؛ سخنانی که البته فرهاد رهبر آن را تکذیب کرد و اعلام کرد در آن شب هیچکدام از مسئولان کوی دانشگاه حضور نداشتند بعدها هم که در گفتوگو با صداوسیما واکنشی چندان همدلانه با دانشجویان نداشت و البته در نهایت مشخص شد شورای تأمین استان مجوز ورود به کوی دانشگاه را به نیروهای انتظامی دادهاست.
در این بین برخی نمایندگان مجلس وقت از جمله حمیدرضا کاتوزیان، نماینده اصولگرای مجلس و عضو کمیته تحقیق در مورد حوادث کوی دانشگاه، گفت که ابعاد این حمله از حادثه ۱۸ تیر ۷۸ فجیعتر بوده است و محمدمهدی زاهدی، وزیر علوم تحقیقات و فناوری، 24 تیر در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران اعلام کرده که هنوز تعدادی از دانشجویان کوی در بازداشت هستند، گفت: «نهتنها در مورد آزادی آنها بلکه در مورد برخی از اعضای هیئت علمی نیز که بازداشت شدهاند ما پیگیریها را انجام میدهیم و تاکنون این پیگیریها نتایجی داشته است.» البته او صحبتی درباره برخورد با حملهکنندگان به کوی و دانشجویان نداشته است اما کمیته پیگیری در مجلس در این زمینه برپا شد.
اعتراضات 1401
در اعتراضات 1401 که چندان دور از ما نیست و تقریباً همه حوادث آن در خاطراتمان باقی است؛ دانشجویان پس از گسترش اعتراضات به درگذشت مهسا امینی در سطح کشور در مهرماه به این اعتراضات پیوستند و البته 10 مهر با ورود نیروهای لباسشخصی و بعد هم امنیتی، این اعتراضات به خشونت کشیده شد. شاهدان از عملکرد محمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران در این دوره انتقادات بسیاری کردهاند البته که دانشگاه با غیرحضوری کردن کلاسها به نوعی به دنبال کاهش درگیریها بود اما پس از آن برخورد با دانشجویان و اساتید دانشگاه آغاز شد و محرومیت و تعلیق در پرونده آنها قرار گرفت. عملکرد محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم وقت هم از جانب دانشگاهیان مورد نقد بسیار قرار گرفت.
اعتراضات 1403
درباره عملکرد وزارت علوم و سرپرست دانشگاه تهران همین نکاتی که در ابتدای گزارش برای همدلی با دانشجویان و جلوگیری از تنشها در حریم دانشگاه شکل گرفت و البته مسائلی که در این دو روز مطرح شده، درباره پیگیری دانشگاه برای ایجاد امنیت در محوطه، خود گویای تفاوت رویکردهاست.
در این بین وزیر علوم در سخنانی نیز چنین مطرح کرد:«همه ما داغداریم و برای من که وزیر دانشگاه و دانشجو هستم این داغ سنگینتر و تاسفآورتر است. من پناه دانشجویان هستم و اجازه نمیدهم ماجرای دانشگاه به بیرون کشیده شود. کسانی که در دانشگاه خودسرانه ورود کنند و به بهانه احساس مسئولیت، نقشی ایفا کنند، قطعاً با برخورد قاطع مواجه خواهند شد. در جریان اعتراضات شب گذشته کوی دانشگاه تنها یک دانشجو به صورت موقت بازداشت شد که بلافاصله آزاد شد؛ قانون اساسی ما حق اعتراض را به رسمیت شناخته است. البته باید مردم عزیز ما بدانند که دانشگاه تهران چندین مرتبه برای امنیت منطقه مکاتبه رسمی و غیررسمی کرده بود. دستور دادم و شخصاً پیگیری و نظارت کردم تا همین امروز تمامی اقدامات لازم برای امنیت منطقه انجام شود. تأمین امنیت محوطه بیرونِ یک منزل، بر عهده صاحب خانه و اهالی منزل نیست؛ اما دانشگاه نیز نباید قصوری داشته باشد، بر همین اساس مدیرکل خوابگاههای دانشگاه تهران استعفا داد.»
در پی این استعفا نامهنگاریها و دستورات دیگری نیز از سوی مسئولان دولتی داده شده است. حالا بحثی هم میان آنها و عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ نیز شکل گرفت که در سال 1401 خود دانشگاه خواستار حذف کیوسک پلیس شدهاند که با تکذیب دانشگاه روبهرو شد. این تلاشها در حالی برای رفع این مشکل در حال پیگیری است که رسانههای تندرو در تلاش هستند از آب گلآلود ماهی بگیرند و این موضوع را به یک بحران امنیتی و توطئهای بدل سازند.
نمونهاش هم مطالب سه روزنامه کیهان، جوان و وطنامروز است؛ چنانچه کیهان نوشته:«جریان ورشکسته اپوزیسیون و جریان غربگرای داخلی که پروژه و طرح تضعیف نیروی انتظامی و اختگی آن را با هدف سازماندهی غائله و تردید در عزم این نیرو - در مقابله با آشوب - دنبال میکرد؛ درپی حادثه اخیر (قتل امیرمحمد خالقی درمیان) نیز با فضاسازی و تدارک هجمه به جای آسیبشناسی موضوع، درصدد تخریب و موجسازی علیه نیروی انتظامی برآمد. به عبارتی دیگر این دست از انتقادات با هدف فرمایشی کردن نیروی انتظامی صورت گرفته و خواهان ارتقاء و بهبود نیست بلکه در مسیر تخریب و تضعیف قوه قهریه است...»
روزنامه جوان هم همان راه کیهان را رفته با این تفاوت که مستقیماً سرپرست دانشگاه تهران را هدف گرفته است کسی که از قضا تلاشش در مسیر آرام کردن دانشجویان بود. این روزنامه نوشته است:«سرپرست دانشگاه تهران هم به جای آرام کردن فضای دانشجویی که به دلیل مرگ مظلومانه یک جوان، طبیعتاً تحت تأثیر احساسات است، با مقایسه این اعتراضات با وقایع کوی دانشگاه در تیرماه سال ۷۸ روی آن بنزین ریخت.»
وطن امروز هم نوشته است:«مواجهه دانشجویان و نیروهای حراست و اندکی بعد، انتشار ویدئویی از سرپرست دانشگاه تهران در جمع دانشجویان که ناگهان هجوم میبرد و میکروفن را میگیرد و هیجانزده، سوگ امیرمحمد را الصاق میکند به ماجرای کوی دانشگاه در سال ۷۸ و همه تقصیرها را گردن لباسشخصیها میاندازد. جمعه شب تصاویر دیگری از تجمعی دانشجویی در ایوانکی از شهرهای استان سمنان نیز در تلگرام دست به دست میشود و مسعود رجوی، سرکرده گروهک منافقین، زنده یا مرده، به دانشجویان سراسر کشور، فرمان قیام داد و از آنها خواست هر کلاس و دانشکده را به یک پایگاه شورشی تبدیل کنند. تسلسل این اتفاقات و به میدان آمدن چهرههایی مثل مریم رجوی و مسیح علینژاد و میدانداری کانالهای تلگرامی معارض در یک موضوع کاملاً اجتماعی و تلاش برای امنیتیسازی فضا و تسری واقعه به دیگر دانشگاهها، شهرها و اعتراضات، تأملاتی جدی را در پی داشت.»
اینکه این جریانها روندی را در پی دارند که نشان از بیاعتمادی به دانشجویان است و به جای آنکه اعتراضات دانشجویی را به دنبال آرامسازی دریابند و به درک آنها بپردازند و مشکلات را رفع کنند، به دنبال کشف توطئهها هستند. آنها به جای اینکه به اثرگذاری عملکردها در ادوار مختلف بپردازند و نحوه برخورد صحیح با دانشگاهیان را دریابند از هر فرصتی برای اتصال مسائل به بیرون و ایجاد دوقطبی بهره میبرند. اگرچه هر تلاشی که صورت بگیرد امیرمحمد زنده نمیشود اما این دلیل هم نیست که تلاشهایی مثبت برای حفظ حریم دانشگاه و دانشجویان و کاهش هزینهها را نادیده بگیریم.