| کد مطلب: ۲۱۷۵۹

ما دعوا نداریم ولی آنها دارند

شاید هیچ شعار سیاسی در یک قرن اخیر ایران به اندازه شعار وفاق و تکرار این گزاره آقای پزشکیان که «دعوا نداریم»، مخالفان خود را منفعل و عصبانی نکرده است. هر شعار دیگری که قبلاً داده شده بود، کمابیش به اصل شعار یا ابعاد و تبعاتش می‌شد انتقاد کرد.

«سازندگی» را می‌شد از این نظر نقد کرد که به چه قیمتی؟ آیا نابرابری و تورم و فساد را هم در این سیاست می‌پذیرید؟ شعار «توسعه سیاسی» را می‌شد نقد کرد که فعلاً وقت ابعاد دیگر توسعه است. «آوردن نفت سر سفره مردم» از ابتدا معلوم بود فریبکارانه و پوپولیستی است، بعداً هم نتیجه آن که افزایش فقر و فساد بود، روشن شد. شعار «تدبیر و امید» هم گرچه خوب و به‌موقع بود، ولی عینیتی برای مردم نداشت.

لذا پس از مدتی دچار ابهام شد و نهایت آن هم بر کسی پوشیده نیست. «دولت مردمی و ایران قوی» شعار دولت سیزدهم از ابتدا ناقص به دنیا آمد. چون دولت مردمی را با آرای اندک انتخاباتی نمی‌توان شکل داد و دولت قوی هم برآمده از اراده چنین مردمی باید می‌بودند که اصولاً حضوری نداشتند. شعار «وفاق» آقای پزشکیان نیز تاحدی کلی است و کسی از ظن خود یار آن می‌شود؛ ولی بدون تردید دو گروه را در ابتدای راه منفعل و از مرکز سیاست ایران دور کرده است.

یک گروه براندازان بیرون نظام و یک گروه هم براندازان درونی! چرا چنین تعبیری به‌کار می‌رود؟ چون عملکرد آنان در تضعیف نظام سیاسی کمتر از عملکرد براندازان بیرونی نیست. آنان که اولین ضربه را در انتخابات خوردند؛ ضربه‌ای که نه یکی بلکه دو تا بود؛ هم در میزان مشارکت و هم در شکست از مشارکت‌کنندگان. این ضربه آنان را گیج کرد. هنوز در این گیجی بودند که ضربه بعدی را در مجلس خوردند که همه وزرا با تعداد بالا، رأی‌اعتماد گرفتند.

 هضم این ضربه نیز سخت بود، که سخنان و رفتار پزشکیان حول این متمرکز شد که: «ما دعوا نداریم و نباید دعوا کنیم». جمله و گزاره‌ای که برای مردم ایران کاملاً آشناست. این رویکرد نان تندروها و دلواپسان (براندازان داخلی) را آجر کرد؛ چون کاری جز توهین و ناسزاگویی و دعوا بلد نیستند.

زندگی و حیات سیاسی آنها در دعوا است. نان و‌ نام‌شان در دعواست. نانی که در ماه‌های گذشته آجر و نامی که به‌شدت لکه‌دار شده بود. در ادامه همین روند، سفر رئیس‌جمهور به مجمع عمومی سازمان ملل و مواضعی که برای خیر عمومی ایران و مردم کشورش در آنجا گرفت، نیز به مذاق تندروها خوش نیامد و آن را فرصت مغتنمی شمردند تا شمشیر را از غلاف درآورند و خود را برای دعوا به میانه میدان بیاندازند.

غافل از اینکه پزشکیان و طرفداران این خط‌مشی دعوا ندارند، حال آنان با کی می‌خواهند دعوا کنند؟ میدان دعوا خالی است. همه شما که نام خود را در نوبت اعزام به غزه نوشته بودید و سعادت یارتان نبود، اکنون می‌توانید به لبنان بروید و صداقت خود را آزمون و اثبات کنید. اطمینان داشته باشید که پزشکیان و کسانی که برای وفاق آمده‌اند، دعوا نخواهند کرد.

میدان دعوا برای خودتان. اتفاقاً حمله به پزشکیان درباره بهترین بخش سخنان وی بود که خلع‌سلاح کلی را در منطقه پیشنهاد می‌کرد که به‌طور قطع مخالف اول آن رژیم اسرائیل است. البته، دیگرانی هم در کشورهای منطقه هستند که با این ایده مخالف هستند. در این میان، یک نکته نباید نادیده گرفته شود و آن، نحوه مواجهه قضایی دادگستری تهران و دستگاه‌های امنیتی با منتقدین یا ناسزاگویان به آقای رئیس‌جمهور است.

ما از آزادی بیان دفاع می‌کنیم. حتی اگر با لحن گزنده و نامناسب باشد. باید این موارد را تحمل کرد تا نهال آزادی تنومند شود و صاحبان قدرت حساب کار خود را بنمایند. ولی رواج معیارهای دوگانه زیان‌بار است. نمی‌شود که تندروها از مصونیت پیگرد برخوردار باشند و بی‌محابا علیه هر کس هر چیزی خواستند بگویند و هر لیچاری را بار کنند؛ ولی برخورد و احضار و رسیدگی صورت نگیرد. ولی دیگران با بیان موارد کوچک یا عادی بلافاصله احضار شوند.

این شکل مواجهه دوگانه، به سود کشور و دستگاه قضائی و عدلیه نیست. حملات علیه پزشکیان از هتاکی و ناسزاگویی هم گذشته است. چنین جملاتی به زیان شخص او نیست. ولی اگر رسیدگی نشود، ازیک‌سو اعتبار بی‌طرفی نهاد دادرسی را از میان می‌برد و از سوی دیگر، فضای عمومی کشور را آلوده و مسموم می‌کند و این بزرگترین زیان برای کشور است.

دیدگاه

پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار