جان کلام
اگر قرار باشد درباره انتخابات به هر نحوی سخن بگوییم شاید نتوان بهتر و روشنتر از این جملات مقام رهبری را اظهار داشت:«اگر مشارکت ضعیف باشد مجلس ضعیف خواهد شد، مجلس ضعیف توانایی کامل برای رفع مشکلات نخواهد داشت/ اگر میخواهیم مشکلات برطرف بشود باید مشارکت را بالا ببریم، این وظیفهی همه است.» در درستی این گزارهها شکی نمیتوان داشت. ضعیفترین مجلس پس از انقلاب همین مجلس کنونی است که با کمترین مشارکت تشکیل شد. نگاهی به عملکرد بسیار جناحی و شعاری آن، بهخوبی گویای ضعف آن است. نگاهی به عملکرد قانونگذاری آن که خسارت فراوانی برای کشور داشته است، چه در قانونی که برای برجام نوشتند و موجب شد که امکان احیای برجام در سال ۱۳۹۹ از میان برود و اکنون هم در عمل رسیدن به چنین توافقی دور از ذهن است و صدای آشپزهای دولتی را هم درآورده که میگویند با تحریم نمیتوان رشد اقتصادی داشت! و چه در قانون فرزندآوری که هزینههای بسیار زیادی را به کشور بار کردند، بدون اینکه فرزندآوری مثبت شود، حتی کمتر هم شده است و چه در فرآیند نظارتی آنان که در برابر فساد اخیر سکوت اختیار کردند یا در جریان خودروهای شاسیبلند ماجرا را مالهکشی کردند و مسکوت گذاشتند و بالاخره در وظیفه مهم مجلس در رای اعتماد به کابینه است که یکی از ضعیفترین کابینهها را تشکیل و به آنان رای اعتماد دادند، کافی است به صلاحیتهای علمی و حرفهای کمیسیونهای مجلس نگاه کنیم که چه اندازه بیربط با وظایف آنان بهویژه در حوزه اقتصادی است. همچنین شکست مطلق این مجلس در شفافیت بر کسی پوشیده نیست و این شکست تنها پدیده شفاف این مجلس است، بهویژه در بردن بررسی قوانین به کمیسیون اصل 85 و به دور از افکار عمومی، فقدان شفافیت را به اوج رساندند. این وضع محصول ضعف آنان است. ضعف آنان محصول مشارکت پایین انتخاباتی است. خروجی هر دو انتخابات 1398 و 1400 که مشارکت پایینی داشت، مجلس و دولت ضعیف و ناکارآمد بود. از سوی دیگر مردم در میزان مشارکت تصمیمگیر نهایی نیستند چون مردم هرگاه کالای سیاسی خوبی جلویشان بوده در انتخابات شرکت کردهاند و تحت تاثیر هیچ تبلیغاتی هم قرار نمیگیرند. در واقع این همان است که مقام رهبری در سخنان خویش از آن به عنوان رقابت کامل یاد کرده و ویژگی انتخابات خوب دانستهاند. در سال 1392 و 1396 تمام رسانههای بیگانه علیه مشارکت انتخاباتی بودند، ولی 73 درصد مردم شرکت کردند که بسیار پرشور بود.
در سال 1398 و 1400 در داخل کشور کسی از تحریم حرف نزد، ولی مردم نیامدند. مردم به سبد انتخابات نگاه میکنند که آیا کالای سیاسی آنان جور است؟ چه کالایی؟ کالایی که بتواند مسائل جامعه را بشناسد و حل کند، همانگونه که مقام رهبری در باره اثرات مشارکت شرح دادند، میتوانیم نتیجه بگیریم که در این دو انتخابات اخیر چنین کالایی به اندازهای که مشارکت مناسب را ایجاد کند در دسترس نبود تا مردم ترغیب شوند که در انتخابات شرکت کنند و به نامزدها رای دهند. به همین علت به چنین وضعی افتادهایم. پس راهحل افزایش مشارکت همچنان در دست مدیران و تصمیمگیران انتخاباتی است. با توجه به فقدان زمینههایی که بود و تصور عموم که انتخابات امسال مثل 1398 خواهد بود، افراد شایسته اندکی زحمت پیشثبتنام را پذیرفتند، بنابراین کالای سیاسی مناسب برای تحقق مشارکت بالا در میان ثبتنامکنندگان یافت نمیشود و تا کنون ارادهای هم برای اصلاح این مسئله دیده نشده است، بنابراین اگر اراده سیاستگذاران انتخابات، بر این تعلق میگیرد که مجلسی قوی با مشارکت بالا برای حل مسائل کشور انتخاب شود، چارهای نیست جز اینکه اقدام به اصلاح شرایط ثبتنام کنند و از نامزدها بخواهند که براساس قانون قبلی ثبتنام کنند و از حالا وارد رقابت انتخاباتی شوند و با آزاد کردن فضای رسانهای رسمی، امکان به میدان آمدن همه نیروهای سیاسی را فراهم نمایند. قانون فعلی را که این مجلس تصویب کرده این شائبه را دارد که برای کاهش مشارکت و انتخاب مجدد خودشان نوشته شده است. در غیر این صورت بعید است شاهد تحولی حداقلی در فضای سرد انتخاباتی باشیم. به نظر میرسد که سطح مشارکت در پایتخت که سیاسیترین شهر است زیر 15 درصد است و اگر نتوان این عدد را به 50 درصد رساند، نتیجهای حاصل نخواهد شد، یعنی حداقل 5/3 برابر مشارکت کنونی در تهران را باید شاهد باشیم؛ خود دانید.