| کد مطلب: ۵۴۳۸۷

دیپلماسی در بن‌بست/بررسی کارنامه ۱۴ ماهه عملکرد سیدعباس عراقچی یازدهمین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

تردیدی وجود ندارد که عراقچی در یکی از سخت‌ترین دوره‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به وزارت رسیده‌است، اما سوالی که وجود دارد این است که شخص او تا چه اندازه در این مدت در کاهش آثار و آسیب‌های رویدادهای سخت و بی‌سابقه پیرامون ایران موفق بوده‌است؟

دیپلماسی در بن‌بست/بررسی کارنامه ۱۴ ماهه عملکرد سیدعباس عراقچی   یازدهمین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

سیدعباس عراقچی، یازدهمین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از تاریخ ۲۸ مرداد سال ۱۴۰۳ با رای اعتماد قابل توجه از مجلس شورای اسلامی کار خود را آغاز کرد. عراقچی بدون تردید با سابقه‌ترین مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران بود که تقریباً در تمام طول دوران مذاکرات هسته‌ای، به جز در دولت سیزدهم بین سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران بود.

عراقچی با روی کار آمدن دولت یازدهم توسط محمدجواد ظریف به عنوان معاون سیاسی وزیر منصوب شد و با همراهی مجید تخت‌روانچی که اکنون به عنوان معاون سیاسی او خدمت می‌کند، ریاست تیم مذاکرات هسته‌ای ایران را که به برجام منجر شد بر عهده گرفت. با معرفی عراقچی در مردادماه ۱۴۰۳ به عنوان وزیر پیشنهادی دولت مسعود پزشکیان برای تصدی وزارت امور خارجه، تصور می‌شد که با توجه به سابقه طولانی او در مذاکرات هسته‌ای و به‌ویژه نقش محوری او در توافق برجام و شعارهای مسعود پزشکیان در مورد حل و فصل اختلاف‌ها با غرب، دوره وزارت سیدعباس عراقچی، دوره تعامل و توافق با قدرت‌های غربی باشد.

تردیدی وجود ندارد که عراقچی در یکی از سخت‌ترین دوره‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به وزارت رسیده‌است، اما سوالی که وجود دارد این است که شخص او تا چه اندازه در این مدت در کاهش آثار و آسیب‌های رویدادهای سخت و بی‌سابقه پیرامون ایران موفق بوده‌است؟

عراقچی درست در آستانه رای اعتماد مجلس شورای اسلامی، در سخنرانی خود در برابر نمایندگان مجلس، آب پاکی را روی دست امیدواران به بهبود روابط با غرب ریخت. عراقچی در سخنرانی رای اعتماد خود تصریح کرد: «سیاست ما در مورد آمریکا، سیاست مدیریت تخاصم خواهد بود و نه رفع تخاصم.» ابتدا تصور می‌شد این اظهارنظر عراقچی در مورد بی‌میلی او به تنش‌زدایی با آمریکا و تمایلش به حفظ تخاصم با واشنگتن، فقط یک تاکتیک برای رای گرفتن از نمایندگان تندرو مجلس بوده‌است، اما پس از چهارده ماه تصدی وزارت امور خارجه، روشن شده‌است که اظهارات عراقچی در جلسه رای اعتماد، اعتقاد قلبی او بوده‌است و او هیچ تمایلی به رسیدن به راهکار مذاکره‌شده برای تنش‌زدایی با غرب و حل و فصل اختلاف‌های موجود ندارد و تنها به دنبال این است که با مدیریت وضعیت تخاصم فعلی ایران را در وضعیت نه جنگ، نه صلح نگه دارد، هرچند که کارنامه عملکرد دستگاه تحت مدیریت او در این زمینه هم شکست را عیان کرد و جمهوری اسلامی ایران، نزدیک به چهار دهه پس از پایان جنگ تحمیلی عراق، بار دیگر گرفتار جنگ تحمیلی دیگری شد.

عراقچی به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین دیپلمات‌هایی که همچنان در وزارت امور خارجه مشغول به خدمت است، مسیری بسیار طولانی را پله‌پله از یک کارشناس ساده تا وزارت پیموده‌است. انتخاب او به عنوان وزیر از سوی مسعود پزشکیان که با شعار تعامل و مذاکره با غرب توانسته‌بود در رقابت با فردی که نماینده شکست مذاکرات با غرب بود به مقام ریاست‌جمهوری برسد، امیدواری‌های زیادی را در افکار عمومی برای حل و فصل اختلاف‌ها و کاهش تنش‌ها با غرب ایجاد کرده‌بود. نقش برجسته عراقچی به عنوان رئیس هیئت مذاکره‌کننده ایران در رسیدن به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) این امید را ایجاد کرده‌بود که عراقچی بتواند با استفاده از توانمندی‌ها و تجربه‌های خود در عرصه دیپلماسی، مشکلات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را حل و فصل کند.

درست دو ماه پیش از رسیدن عراقچی به وزارت امور خارجه، زمانی که او در اندیشکده شورای راهبردی روابط خارجی فعالیت می‌کرد، کتاب «قدرت مذاکره» را نوشت و به بازار کتاب فرستاد. در این کتاب عراقچی توضیح می‌دهد که چگونه با استفاده از ابزار دیپلماسی می‌توان جنگ‌ها را پایان داد و بن‌بست‌ها در روابط خارجی را شکست. او می‌نویسد: «هیچ گاه، دستاورد کوشش‌ها و جانْ‌فشانی‌های هیچ مردم و کشوری بدون گفت‌و‌گو نهادینه نشده، هیچ جنگی بدون گفت‌و‌گو پایان نیافته، هیچ پیروزی‌ای بی‌گفت‌و‌گو بار نداده و از پیامدهای هیچ شکستی بدون گفت‌و‌گو کاسته نشده است.»

عراقچی اضافه می‌کند: «از این رو یادگیری گفت‌و‌گو از نخستین بایسته‌های زمام‌داری، بهترین روش کاستن هزینه‌ها و افزایش دستاوردها بوده و خواهد بود و ناتوانی در گفت‌و‌گو هزینه‌های سهمناکی را بر دوش کشورها و مردما‌ن‌شان نهاده و خواهد نهاد. بی‌گمان، گفت‌و‌گو نیازمند تکیه‌گاه‌های استوار توان ملی است و توان گفت‌و‌گو خود نیز یکی از ستون‌های همین توان ملی است.»

اما بعد از گذشته بیش از ۱۴ ماه اکنون سوال این است که عراقچی تا چه اندازه توانسته‌است با استفاده از گفت‌وگو و مذاکره، جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در جهان امروز ارتقا دهد و از مشکلات سیاست خارجی کشور بکاهد؟

 

از میدان تا دیپلماسی

سیدعباس عراقچی سال ۱۳۵۸ در سن ۱۸ سالگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به جبهه‌ها اعزام شد. عراقچی که در آن زمان تازه دیپلم خود را گرفته‌بود تا سال ۱۳۶۴ در سپاه مشغول خدمت بود، اما با قبول شدن در آزمون ورودی دانشکده وزارت امور خارجه، وارد فضای تازه‌ای شد. عباس عراقچی سال ۱۳۶۷ رسماً به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و فعالیت‌های دیپلماتیک خود را به عنوان یک کارشناس در وزارت امور خارجه آغاز کرد.

حمید ابوطالبی، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی در مورد سال‌های نخست خدمت عراقچی در وزارت امور خارجه خطاب به او می‌نویسد: «بی‌تردید در زمان کارشناسی‌تان در وزارت امور خارجه، به خاطر دارید که در روزهای پرالتهاب مذاکرات مربوط به قطعنامه‌ی ۵۹۸، در آن وزارتخانه چه دودستگی بزرگی حاکم بود؛ عده‌ای، چون جنابعالی، خواهان ادامه‌ی جنگ و خائن دانستن مذاکره‌کنندگان با عراقی بودند که آن همه جنایت کرده بود؛ با همین استدلال‌ها. و در مقابل، کسانی بودند که می‌کوشیدند به جنگی خانمان‌سوز که ملت ایران را فرسوده بود، پایان دهند. در صورت حاکم شدن نظرات جنابعالی، شما اکنون به جای سفر به بغداد، باید به جبهه‌های جنگ سر می‌زدید!»

نخستین ماموریت خارجی عراقچی سرپرستی نمایندگی ایران در سازمان کنفرانس اسلامی در جده عربستان بود و پس از آن در سال ۱۳۷۸ در دوران اصلاحات به عنوان سفیر ایران در فنلاند منصوب شد. پس از انتخاب محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب منوچهر متکی به عنوان وزیر امور خارجه، عراقچی برای نخستین بار به عنوان معاون وزیر منصوب شد. در طول دو سالی که سعید جلیلی معاونت اروپا و آمریکا وزارت امور خارجه را بر عهده داشت، سیدعباس عراقچی هم معاون حقوقی و بین‌الملل منوچهر متکی بود. اما با تحولاتی که در دولت رخ داد، سال ۱۳۸۶ سعید جلیلی به ریاست دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی رفت و سیدعباس عراقچی هم برای سفارت در توکیو معرفی شد.

دوره چهارساله سفارت سیدعباس عراقچی در توکیو برای او خاطرات خوبی به همراه داشت، چراکه او همچنان از نزدیک تحولات ژاپن را دنبال می‌کند و همواره یکی از نخستین کسانی است که در مورد تحولات سیاسی در ژاپن واکنش نشان می‌دهد. سال ۱۳۹۰ با پایان ماموریت عراقچی در ژاپن، او بار دیگر به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران تحت ریاست سعید جلیلی بازگشت. وندی شرمن، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه‌ای می‌گوید که تا پیش از بازگشت عراقچی در قامت ریاست تیم مذاکره‌کننده در سال ۱۳۹۲، حتی نمی‌دانست که او به زبان انگلیسی مسلط است، چراکه در دوران مذاکرات سعید جلیلی تیم مذاکره‌کننده ایران با استفاده از مترجم به زبان فارسی سخن می‌گفت و عباس عراقچی هم در قالب این تیم معمولاً سکوت می‌کرد.

 

کارنامه مردودی

سیدعباس عراقچی در طول دوران بیش از یک سال مدیریت خود در وزارت امور خارجه، در هیچ‌یک از حوزه‌های اولویت‌دار سیاست خارجی ایران دستاورد قابل توجهی نداشته‌است. نه‌تنها در حوزه مذاکرات هسته‌ای مذاکرات سیدعباس عراقچی نتیجه عکس برای کشور به بار آورد بلکه در حوزه‌های دیگر از جمله مسائل منطقه و کشورهای همسایه هم دستاوردی در طول مدت ۱۴ ماه ریاست دستگاه سیاست خارجی نداشته‌است. ایران تقریباً در تمام معادلات منطقه پیرامون خود غایب است. تصمیم در مورد پرونده جنگ قره‌باغ و صلح ارمنستان و آذربایجان در واشنگتن گرفته‌می‌شود؛ درگیری‌های پاکستان و طالبان با وساطت قطر و ترکیه پایان پیدا می‌کند؛ ایران هیچ نقشی در فرآیند آتش‌بس غزه ندارد؛ سوریه جدید با تنها طرفی که رابطه ندارد، تهران است؛ و وضعیت لبنان روزبه‌روز از خواست‌های تهران دورتر می‌شود و با نفوذ کشورهای دیگر پیش می‌رود.

روابط ایران و جهان در دوران چهارده‌ماهه وزارت سیدعباس عراقچی، بیش از آنکه به سمت مدیریت تعامل پیش برود، همانگونه که او گفته بود به سمت مدیریت تخاصم پیش می‌رود. اما دیگر فقط آمریکا نیست که روابطش با ایران در قالب مدیریت تخاصم شکل‌دهی می‌شود. با اضافه شدن سه کشور اروپایی به آمریکا در پی ناکامی دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در بهبود روابط با اروپا، روزبه‌روز به تعداد کشورهایی که قرار است روابط ایران با آنها در قالب مدیریت تخاصم پیش برود، افزوده می‌شود. تعداد زیادی از کشورهای همسو با غرب پس از ۶ مهر و ادعای سه کشور اروپایی مبنی بر بازگشت قطعنامه‌های ۶ گانه تحریمی علیه ایران، اعلام کردند که به این تحریم‌های بین‌المللی پایبند هستند.

در اظهارات عراقچی هم هیچ دورنمایی برای حل و فصل این مسئله و راهکاری دیپلماتیک برای جلوگیری از اعمال تحریم‌ها توسط کشورهای همسو با غرب وجود ندارد. عراقچی اواخر مهرماه آب پاکی را روی دست همه کسانی که منتظر راهکاری دیپلماتیک برای خروج کشور از بن‌بست مذاکرات بودند ریخت و اعلام کرد که ایران هیچ راهکار و ابتکار عملی در اختیار ندارد و منتظر نشسته‌است تا آمریکا یک پیشنهاد «معقول و متوازن» به ایران ارائه کند. عراقچی اواخر مهرماه در مصاحبه‌ای با صداوسیما گفت: «فعلاً ما درخواستی برای مذاکره از هیچ‌کس نداریم. تجربیات یک سال گذشته، شامل مذاکره با آمریکا و مذاکره با اروپایی‌ها، کاملاً روشن کرده که سرنوشت این مذاکرات چه بوده است. مذاکره با آمریکا، همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند، بن‌بست محض است.»

او ادامه داد: «مذاکره با اروپایی‌ها نیز تکلیف روشن است؛ آن‌ها خود می‌خواهند ما با آمریکا مذاکره کنیم. بنابراین دلیل منطقی برای مذاکره با آن‌ها وجود ندارد. با این حال، این به معنای رد کامل مذاکره نیست. اگر پیشنهادی معقول، متوازن و بر اساس منافع متقابل و احترام متقابل ارائه شود، که از موضع برابر، منافع مردم ایران در آن تأمین شود، قطعاً مورد بررسی قرار خواهد گرفت.»

عراقچی روز پنج‌شنبه بار دیگر با رفع مسئولیت از ایران برای ابتکار عمل در مورد مذاکرات و سپردن مسئولیت مذاکرات به اراده طرف مقابل تاکید کرد: «هرگاه که طرف‌های مذاکره آماده باشند که از موضع برابر و برای یک توافقی که مبتنی بر منافع متقابل باشد نه یک‌جانبه و به دور از تهدید و ارعاب باشد، وارد یک مذاکرات منصفانه و شرافتمندانه شوند جمهوری اسلامی ایران هم آمادگی دارد؛ همواره هم آمادگی داشته است.»

عراقچی و دستگاه تحت مدیریت او در ماه‌های اخیر در پاسخ به رسانه‌ها و سخنرانی‌های خود به گونه‌ای سخن می‌گویند که انگار تاریخ روابط ایران و غرب از تابستان امسال شروع شده‌است. تمامی موارد مربوط به روابط ایران و آمریکا به رویدادهای پس از ۲۳ خرداد و جنگ تحمیلی آمریکا و اسرائیل به ایران گره زده می‌شود و مسائل موجود به ایران و اروپا هم به تاریخ پس از ۶ شهریور و فعال‌سازی مکانیسم ماشه از سوی سه قدرت اروپایی مرتبط می‌شود.

با این حال عراقچی و معاونانش در مورد بسیاری از سوالات موجود در مورد عملکرد چهارده‌ماهه وزارت امور خارجه هیچ پاسخی به افکار عمومی نمی‌دهند: اینکه چرا از فرصت ماه‌های پایانی دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا برای آغاز مذاکرات با غرب استفاده نشد؟ چرا ایران تا پیش از نامه تهدید و ضرب‌الاجل دونالد ترامپ حاضر به ابتکار برای حل و فصل مشکلات نشد؟ چرا ایران پس از جلسه فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اسفند ۱۴۰۳ تصمیم گرفت شدت تولید اورانیوم غنی‌شده در سطح بالای خود را چندین برابر افزایش دهد و این اقدام چه تاثیری در تحولات بعدی بر جا گذاشت؟ چرا در پنج دور مذاکرات عراقچی و ویتکاف هیچ دستاوردی حاصل نشد؟ چرا در حالی که ایران از سال ۱۴۰۳ اطلاع داشت که سه قدرت اروپایی قصد فعال‌سازی مکانیسم ماشه را دارند، هیچ اقدامی برای جلوگیری از این اتفاق انجام نشد؟ چرا پس از فعال‌سازی مکانیسم ماشه تهران در توافق قاهره به شکلی عمل کرد که تمامی گام‌های عملی ایران صرفاً پس از ضرب‌الاجل اروپایی‌ها برداشته‌شود و عملاً آنها را تشویق به اجرای تهدید خود کرد؟

 

تیم ۱۳۸۴

با بازگشت علی لاریجانی پس از ۱۸ سال به مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی، عراقچی و لاریجانی بار دیگر به هم رسیدند. بین سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ عراقچی در مقام معاون وزیر خارجه و لاریجانی در مقام دبیر شعام با یکدیگر فعالیت می‌کردند و سیاست خارجی فعلی جمهوری اسلامی ایران شباهتی باورنکردنی با دو دهه پیش پیدا کرده‌است. در دوران نخست مذاکرات هسته‌ای علی لاریجانی، همانند امروز که از فقدان اجماع در شورای امنیت و نامشروع بودن اقدام‌های اروپا سخن گفته می‌شود، پس از هر بار محکومیت ایران در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به فقدان اجماع در شورای حکام اشاره می‌شد و ادعا می‌شد که به دلیل فقدان اجماع تصمیم‌های شورای حکام نامشروع است.

هر بار نماینده ایران در وین با قطعنامه‌ای از شورای حکام آژانس به تهران باز می‌گشت، یک بیانیه جنبش عدم تعهد همراه خود داشت که از ایران حمایت کرده‌بود. امروز هم همان روش مجدداً در پیش گرفته‌شده‌است. سیدعباس عراقچی ادعا می‌کند که به دلیل مخالفت روسیه و چین با بازگشت قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت علیه ایران، این قطعنامه‌ها مشروعیت ندارند و همزمان مدعی می‌شود که تمامی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد از این موضع حمایت کرده‌اند، غافل از اینکه دو عضو جنبش عدم تعهد در شورای امنیت سازمان ملل متحد (سیرالئون و سومالی) حتی حاضر نشدند به پیش‌نویس قطعنامه تعویق بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران رای مثبت بدهند.

علی لاریجانی در نخستین روزهای پس از تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی، تاکید کرد که ایران هیچ اهمیتی به ضرب‌الاجل از سوی قدرت‌های بزرگ نمی‌دهد. این دیدگاه در عملکرد وزارت امور خارجه پس از ضرب‌الاجل اروپا مبنی بر فعال‌سازی مکانیسم ماشه به وضوح به عمل تبدیل شد و ایران در مذاکراتی که با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی داشت، تمامی گام‌های عملی خود را برای تعامل با آژانس به عنوان یکی از شروط اروپایی‌ها، به پس از ضرب‌الاجل بازگشت قطعنامه‌ها موکول کرد.

 

از قدرت مذاکره تا غیبت در میز مذاکرات

یکی از نخستین نقل‌قول‌هایی که از سیدعباس عراقچی در طول دوران بررسی صلاحیتش برای وزارت در مجلس شورای اسلامی منتشر شد، این بود که در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به انتقادهای نمایندگان تندرو مخالف روابط ایران و غرب در مورد نقش او در مذاکرات برجام اظهار کرده‌بود: «من ظریف نیستم.» بعد از گذشت ۱۴ ماه از وزارت او، اکنون به نظر می‌رسد که «ظریف نبودن» یک انتخاب آگاهانه از سوی سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران است.

سرنوشت محمدجواد ظریف، رئیس پیشین سیدعباس عراقچی در سیاست داخلی ایران و طرد او از جایگاه‌های سیاسی پس از پایان کار دولت دوازدهم، شاید به آینه عبرتی برای دیگر دیپلمات‌های ایرانی تبدیل شده‌باشد که کمتر به ابتکارهای شخصی و تلاش‌های دیپلماتیک برای شکستن بن‌بست‌های دیپلماتیک تن بدهند و تلاش کنند که مطیعانه دستورات نهادهای بالادستی را بدون نقد و اعتراض اجرا کنند و خود را در قلب رسانه‌ها و سیاستمداران نزدیک به جریان‌های تندرو مخالف عادی‌سازی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران جا کنند.

امروز نزدیک‌ترین رسانه‌های مدافع عملکرد سیدعباس عراقچی، رسانه‌هایی مانند روزنامه کیهان و خبرگزاری تسنیم هستند. امروز عباس عراقچی که روزگاری به عنوان رئیس تیم مذاکره‌کننده برجام و نویسنده کتاب قدرت مذاکره شناخته می‌شد، مشغول سخنرانی و مصاحبه‌هایی در توجیه چرایی قطع کامل مذاکرات ایران و غرب است. او بدون اشاره به هرگونه نقش و عاملیت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در وقایع ۱۴ ماه گذشته، غرب را مقصر تمام وقایع این مدت معرفی می‌کند.

از حق نباید گذشت که وقایع ماه‌های اخیر، به‌ویژه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا به ایران و نسل‌کشی دو ساله اسرائیل در غزه و حملات اسرائیل به ۷ کشور منطقه، سقوط بشار اسد و بازگشت ترامپ به قدرت، اتفاق‌هایی کم‌سابقه و به شدت خطرناک برای کشور بوده‌اند، اما وظیفه عراقچی در واکنش به این وقایع کنترل عوارض و کاهش آسیب‌های آن به کشور بوده‌است. اینکه در طول این مدت تا چه اندازه عملکرد عراقچی در مسیر کاهش آسیب‌ها و تنش‌ها موفق بوده‌است، موضوعی است که همچنان مورد سوال قرار دارد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار