اتم برای صلح/تلاش ایران برای دستیابی به دانش هسته ای از مشارکت آمریکا و قرارداد با زیمنس آلمان تا مشارکت روسیه
در یک مطالعه تحقیقی درباره چشمانداز توسعه اجتماعی، اقتصادی و صنعتی ایران که بنیاد پژوهشی استنفورد آمریکا به سفارش دولت ایران در سال ۱۳۵۳ انجام داد، پیشبینی شد پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران متکی به تولید ۲۰ هزار مگاوات برق تا سال ۱۳۷۴ است و راه اساسی تولید این میزان برق از طریق تاسیس نیروگاه های هسته ای عنوان شد
فعالیتهای هستهای ایران از ابتدای قرن بیست و یکم شهرت جهانی پیدا کرد اما در واقع دستکم هفت دهه سابقه دارد و پیشینه آن به قبل از وقوع انقلاب اسلامی میرسد. زمانی که کشورهای غربی برخلاف اکنون از دستیابی ایران به فنآوری هستهای حمایت میکردند و خود در این زمینه پیشقدم شدند با این حال در همان زمان نیز آمریکا مخالف دستیابی ایران به سلاح هستهای بود.
نیکسون، رئیسجمهور آمریکا که نزدیکترین رابطه را با محمدرضاشاه پهلوی داشت و پیشرفتهترین تسلیحات نظامی را که تنها در خدمت ارتش ایالات متحده بود در اختیار او گذاشت، سلاحهای هستهای را استثنا کرد. دستیابی ایران به سلاح هستهای به رقابت منطقهای برای دستیابی به این تسلیحات را دامن زده و موازنه را به زیان اسرائیل تنها دارنده این سلاحها در غرب آسیا بر هم میزد؛ بنابراین غرب و آمریکا مخالف انتقال این تکنولوژی به کشورهای غرب آسیا بوده و هستند. برهمین اساس ماهیت برنامه هستهای ایران از آغاز بر موارد صلحآمیز پایهگذاری شد.
همزمان با بالاگرفتن نهضت ملی شدن صنعت نفت، موضوع پایانپذیر بودن انرژیهای فسیلی نیز در مجلس شورای ملی مطرح شد اما نخستین تلاشها برای دستیابی به فناوری هستهای در سال ۱۳۳۵ آغاز شد که به نظر میرسد تابعی از سیاست طرح اتم برای صلح رئیسجمهور آمریکا دوایت آیزنهاور بود. ایران، ترکیه و پاکستان که هر سه عضو پیمان سنتو بودند، در سال 1335 فعالیتهای هستهای خود را آغاز کردند.
با وجود همزمانی شروع فعالیتهای هستهای سه کشور، برنامههای اتمی دو کشور ترکیه و پاکستان در ابتدای فعالیتهای هستهای خود بر ایران پیشی داشتهاند. آنها در سال 1335 سازمان انرژی اتمی یا کمیسیون انرژی اتمی تاسیس کردند؛ در صورتی که ایران تنها اقدام به تاسیس یک مرکز اتمی در دانشگاه تهران کرد. راکتور اتمی ترکیه در سال 1341 و راکتور اتمی پاکستان در سال 1344 به مرحله بحرانی رسید، در صورتی که راکتور اتمی دانشگاه تهران در سال 1346 بحرانی گردید.
تاسیس مراکز مختلف تحقیقات هستهای بهخصوص در پاکستان نیز از روند بهتری به لحاظ کمی و کیفی برخوردار بوده است اما از سال 1353 رشد سریع و چشمگیر فعالیتهای هستهای ایران، باعث برتری ایران در زمینه علوم و تکنولوژی هستهای شد. در ۱۴ اسفندماه سال 1335 موافقتنامهای 11مادهای میان ایالات متحده آمریکا و ایران درباره استفادههای غیرنظامی از انرژی هستهای به امضاء رسید.
این تفاهمنامه؛ مشتمل بر یک مقدمه و یازده ماده است و در تاریخ دوازدهم بهمنماه 1337 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. پس از امضای موافقتنامه با ایالات متحده، ایران در سال 1336 به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمد و نمایندگان ایران از این سال در آژانس حضور پیدا کردند اما دستکم تا ده سال بعد گزارشی برای ارائه نداشتند چراکه در عمل فعالیت هستهای ایران از سال 1345 آغاز شد.
به موازات تفاهمنامه همکاری هستهای بین ایران و آمریکا در سال 1335 انستیتو علوم هستهای که تحت نظارت سازمان مرکزی پیمان سنتو بود، از بغداد به تهران منتقل شد و دانشگاه تهران، در سال 1342 مرکزی را تحت عنوان مرکز اتمی دانشگاه تهران برای آموزش و پژوهش هستهای پایهگذاری کرد.
این مرکز با حضور محمدرضاشاهپهلوی تاسیس شد. دانشگاه تهران در زمینه فناوری هستهای فعال شد و تربیت دانشجو در این رابطه را آغاز کرد. این دانشگاه قبل از انقلاب حتی کارشناسی ارشد مهندسی هستهای ارائه میکرد. دانشگاه شیراز نیز رشته مهندسی هستهای ارائه میداد و در این راستا دانشجویانی نیز برای تحصیل در رشتههای مرتبط با انرژی هستهای به خارج اعزام شدند.
در سال 1345 اولین تیم حقوقی هستهای ایران در اداره حقوقی وزارت امور خارجه متشکل از هرمیداس باوند، پرویز مهدوی و عضدالدین کاظمی تشکیل شد و ایران در همان سال، پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای NPT را امضا کرد و این قانون را در سال 1348 در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. پس از امضای کنوانسیون توسط ایران بود که آمریکا یک راکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی آب سبک را به ایران هدیه داد و شرکت آمریکایی AMF، این راکتور را در دانشگاه تهران نصب و راهاندازی کرد. آیزنهاور، رئیسجمهور آمریکا، جهت تبلیغ طرح خود تحت عنوان اتم برای صلح این راکتور اتمی را به ایران هدیه داد.
طرح آیزنهاور به منظور زدودن ذهنیت منفی مردم جهان در مورد انرژی اتمی و استفاده آمریکا از بمب اتمی علیه ژاپن در جنگ جهانی دوم بود. ساخت راکتور دانشگاه تهران در سال 1340 آغاز و در آبانماه 1346 عملاً مورد بهرهبرداری قرار گرفت. ایجاد راکتور اتمی دانشگاه تهران، نقطه آغاز مهمی در زمینه فعالیتهای هستهای ایران محسوب میشود و عملاً در طول ساخت این راکتور که بعضاً کارشناسان ایرانی نیز حضور داشتند تحول مثبتی در زمینه ایجاد صنایع هستهای در کشور صورت گرفت.
ایران در این دوره با ایجاد شتابدهنده و اندوگراف و مرکز پزشکی هستهای در دانشگاه تهران گامهایی در جهت توسعه هستهای خود برمیداشت. راکتور تحقیقاتی تهران از اورانیوم غنیشده با خلوص ۹۳ درصد استفاده میکرد و آمریکا پیش از وقوع انقلاب حدود ۵ کیلوگرم سوخت اورانیوم غنیشده سطح بالا به ایران داد که تحت نظارت و تدابیر حفاظتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در انبار سوخت مصرفشده در محل راکتور تهران نگهداری میشود و تا امروز مرتباً تحت بازرسی رسمی و غیررسمی کارشناسان و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی میباشد.
با وجود اینکه ایران در آن زمان معاهده انپیتی را امضا نکرده بود سوخت این راکتور سوخت هستهای بالای 90 درصد بود که قابلیت استفاده در مصارف نظامی را داشت و به همین دلیل تامین سوخت این نیروگاه در سالهای پس از انقلاب به مسئلهای بحثبرانگیز بدل شد. دولت آمریکا تجهیزات مربوط به سلولهای داغ را جهت جداسازی پلوتونیوم در اختیار ایران قرار داد که این فناوری نیز میتوانست کاربریهای نظامی داشته باشد.
اوجگیری فعالیت هستهای ایران
با افزایش درآمدهای نفتی ایران در پی بحران نفتی ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل طرحهای بلندپروازانه محمدرضاشاه در دهه پنجاه شمسی اوج گرفت و پروژههای هستهای یکی از مهمترین آنها بود. در یک مطالعه تحقیقی درباره چشمانداز توسعه اجتماعی، اقتصادی و صنعتی ایران که بنیاد پژوهشی استنفورد آمریکا به سفارش دولت ایران در سال 1353 انجام داد، پیشبینی شد پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران متکی به تولید ۲۰ هزار مگاوات برق تا سال 1374 است و راه اساسی تولید این میزان برق از طریق تاسیس نیروگاههای هستهای عنوان شد.
همه این پیشبینیها در شرایطی بود که ایران مناسبات حسنهای با غرب داشت؛ انرژی اتمی هنوز از وجهه عمدتاً مثبتی برخوردار بود؛ تکنولوژی هستهای همچنان رشتهای پیشرو در فنآوری غرب به شمار میآمد؛ و شرکتهای مشغول در این عرصه رقابت فشردهای برای یافتن مشتری داشتند. سازمان برنامه و بودجه نیز در برنامه بیستساله برای دوره زمانی 1350 تا 1370 از ضرورت تولید 15/5 درصد برق مورد نیاز کشور از انرژی اتمی تا آخر این برنامه سخن میگفت.
براساس همین توصیهها ایران یک قرارداد چرخه سوخت هستهای 10ساله قابل تمدید با آمریکا در سال 1353، آلمان غربی در سال 1355 و فرانسه در سال 1356 منعقد کرد. کشورهای غربی در این دوره برای ارائه چرخه سوخت هستهای از جمله غنیسازی به ایران با یکدیگر رقابت میکردند. سازمان انرژی اتمی ایران در سال ۱۳۵۳ تاسیس شد و و دکتر اکبر اعتماد، به ریاست آن منصوب شد.
اکبر اعتماد که به «پدر فناوری هستهای ایران» شهرت یافتهاست. در سال ۱۳۴۷ به سمت اولین رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی، که بدیل ایرانی مرکز ملی پژوهشهای علمی CNRS در فرانسه بود، منصوب شد. در سال ۱۳۵۳ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست گرفت و این سازمان را بنیان نهاد و تا سال ۱۳۵۷ ریاست این سازمان را بر عهده داشت.
سازمان انرژی اتمی با گسترش سریع، عهدهدار تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه در بوشهر و دارخوین، ایجاد تاسیسات آب شیرینکن در بوشهر، تامین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیک از نیروگاهها و قرارداد ساخت چهار نیروگاه دیگر در اصفهان و استان مرکزی شد و به همین منظور مذاکره با شرکتهای آمریکایی، فرانسوی و آلمانی را برای احداث نیروگاهها آغاز کرد. ایران در سال 1353 طبق معاهده NPT قرارداد دوجانبه پادمان مراقبت و نظارت آژانس را بست و پذیرفت که طبق قرارداد این پادمان جامع امکان بازرسی تاسیسات هستهای را به بازرسان آژانس بدهد.
ایران در آبان 1353 قرارداد احداث دو راکتور آب سبک ۱۳۰۰ مگاواتی برای نصب در بوشهر را با شرکت آلمانی زیمنس به امضا رساند و در این زمینه بیش از ۲ هزار متخصص آلمانی و کارشناس ایرانی اجرای این طرح را که در زمان خود از بزرگترین و کمنظیرترین پروژههای نیروگاه اتمی محسوب میشد، آغاز کردند. پیشبینی میشد این پروژه عظیم تا پایان سال 1360 تکمیل شود که با وقوع انقلاب ادامه آن متوقف شد.
در مرداد 1354 شرکت آلمانی کرافتورک اونیون کار روی نیروگاههای هستهای ایران را طبق قرارداد آغاز کرد و در سال 1354 همزمان با ریاستجمهوری نیکسون کنگره آمریکا مصوبهای را تصویب کرد که به دولت آمریکا اجازه میداد با ایران وارد معاملات تجاری در زمینه هستهای شود و فعالیتهای هستهای ایران طبیعی و متعارف اعلام شد.
قراردادی به مبلغ ۶ میلیارد دلار برای فروش تجهیزات و فناوریهای اتمی میان ایران و آمریکا پیامد این مصوبه کنگره آمریکا بود. آمریکا حتی پیشنهاد ایجاد چرخه سوخت اتمی را به ایران داد که مذاکرات البته بر سر آن به نتیجه نرسید. سال 1354 نیز یک قرارداد گسترده اقتصادی که شامل فروش 8 راکتور به ارزش 6/4 میلیارد دلار به ایران بود، به امضای مقامات دو کشور رسید. همچنین، یک قرارداد اولیه برای تأمین سوخت مربوط به راکتورهای دیگر ایران نیز امضاء شد.
در ضمن، مقامات ایران سعی میکردند که رضایت آمریکا را در مورد ساخت مؤسسات بازفرآوری در ایران به دست آورند. در سال 1355 پنج قرارداد مرتبط با شرکت آمریکایی جنرالاتمیک منعقد شد، که این شرکت متعهد شد تا ابزار و قطعات لازم برای تبدیل راکتور تحقیقاتی تهران را شامل ابزار و متعلقات راکتور و سوخت هستهای تحویل دهد.
تلاش ایران برای دستیابی به سوخت هستهای
سال 1354 برای برنامه هستهای ایران از اهمیت خاصی برخوردار بود چراکه ایران با خرید ۱۰ درصد از سهام مجتمع غنیسازی اورانیوم به نام یورودیف که قرار بود در منطقه تریکاستن فرانسه احداث شود به محصول این مجتمع دسترسی مییافت. این سهام بخشی از یک کنسرسیوم فرانسوی، بلژیکی، اسپانیایی و ایتالیایی بود و ایران به موجب موافقتنامهای که آن را امضا کرد میتوانست به فنآوری غنیسازی یورودیف دسترسی یابد.
همچنین موافقت شد ایران مقدار مشخصی از اورانیوم غنیشده از این کارخانه را که برای تولید رادیوایزوتوپهای راکتورهای خود و عمدتاً برای مصارف پزشکی نیاز داشت، دریافت کند. ایران در تاسیسات یورودیف در مجموع دو میلیارد دلار سرمایهگذاری کرد. یک میلیارد دلار سهم ایران از شرکت طرف قرارداد احداث راکتور هستهای بود و یک میلیارد دلار هم به صورت وام سرمایهگذاری شده بود.
البته قرارداد یورودیف نیز با وقوع انقلاب با چالش اجرایی مواجه شد. در سال 1355 پس از رقابتهای بسیار و براساس قراردادی مشترک، بریتانیا و فرانسه مشترکاً تحقیقات برای احداث تاسیسات هستهای در اصفهان پیرامون چرخه سوخت هستهای را آغاز کردند اما در همین سال اوضاع تا حدودی تغییر کرد. در آذر 1356، آلمان غربی در ازای دریافت 4/8 میلیارد دلار، مجوز ساخت ۴ راکتور هستهای را مجدداً به شرکت کرافت ورک یونیون داد اما از آنجایی که شاه در جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، تا حدودی با انورسادات رئیسجمهور وقت مصر طرح همکاری ریخت، خشم اسرائیلیها برانگیخته شد و آنها را از اتمی شدن ایران به واهمه انداخت، لذا فشار زیادی را بر طرفین قرارداد با ایران وارد کردند و باعث شدند تا اجرای برخی از قراردادهای هستهای ایران با تأخیر مواجه شود که با پیروزی انقلاب اسلامی، با ضرر ایران فسخ شدند.
از طرف دیگر شاه نیز که در این زمان از اقدامات لابی اسرائیل برای عدم اجرای قراردادهای هستهای ایران بیاطلاع نبود در پی گشایش فاز جدیدی از فعالیتهای هستهای با کشورهای غیرآمریکایی و غیراروپایی بود و در راستای متنوعسازی شرکای اتمی خود به بسط مبادلات و همکاریهای اتمی خود با کشورهای غیرآمریکایی و غیراروپایی نیز روی آورد. در این راستا، ایران با هند نیز که در این دوره پیشرفتهای چشمگیری در زمینه هستهای کرده بود قرارداد همکاری هستهای امضاء کرد.
یک موافقتنامه همکاری در دیماه 1351 بین ایران و کانادا صورت گرفت که مقرراتی را برای همکاری در زمینه استفاده صلحجویانه از نیروی اتمی تدوین کرد و تسهیلاتی را در اختیار ایران قرار داد تا بتواند فنآوری هستهای خود را گسترش دهد و در سال 1355 یک قرارداد محرمانه سنگین برای خرید برخی تجهیزات و مواد اولیه هستهای را با آفریقای جنوبی به امضا رساند.
آفریقای جنوبی تا حدود یک دهه بعد از این قرارداد، یعنی تا سال 1363، محدودیتهای تخصصی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مبنی بر انتقال برخی از تجهیزات و مواد اولیه هستهای به کشورهای دیگر نپذیرفته بود و لذا تا قبل از پیروزی انقلاب این قرارداد با ایران پابرجا بود. در سال 1356 مذاکراتی با شرکت AUSTIREX استرالیا برای استخراج و صدور اورانیوم به عمل آمد.
استرالیا از این جهت برای ایران مهم بود که یکی از تولیدکنندگان بزرگ اورانیوم بود و ایران قصد داشت از آن اورانیوم خریداری کند. در این خصوص، موافقتنامهای بین طرفین پاراف شد که با پیروزی انقلاب اسلامی معوق ماند. سازمان انرژی اتمی ایران دو قرارداد در سال 1354 با شرکت انگلیسی راسینگ در نامیبیا با هدف خرید 15 درصد از سهام راسینگ و خرید 17/800 تن اورانیوم طبیعی تا سال 1369 منعقد کرد. بر این اساس، قرارداد تبدیل اورانیوم و انبارداری اورانیوم حمل شده با شرکت کامورکس در فرانسه منعقد شد.
قرارداد خرید 2/400 تن اورانیوم از شرکت ناکفور وابسته به گروه اوپنهایمر، سرمایهدار معروف آفریقای جنوبی در آفریقای جنوبی نیز منعقد شد که بر این اساس، قرارداد تبدیل اورانیوم و انبارداری با شرکت BNFL در انگلستان برای غنیسازی اورانیوم خریداریشده از ناکفور نیز شکل گرفت. 6 تیرماه 1353 نیز موافقتنامه همکاری علمی، فنی و صنعتی برای استفاده صلحجویانه از نیروی اتمی بین دولت ایران و دولت جمهوری فرانسه منعقد شد که طبق آن، مقرر شد ایران و فرانسه در زمینه آموزش افراد و ایجاد اساس و شرایط تهیه و تحویل هر نوع تجهیزات و تأسیسات، همکاری فنی کنند و در راستای نیل به اهدافی نظیر؛ تأسیس یک مرکز تحقیق و توسعه اتمی در ایران و تربیت متخصصین ایرانی تلاش کنند.
طبق این پروتکل، طرفین همچنین تصمیم گرفتند که اقدامات لازم را برای تحویل ظرفیت برق اتمی تا قدرت 5000 مگاوات از طرف فرانسه به ایران معمول دارند. در تاریخ دوم دیماه 1353 نیز به مناسبت دیدار رسمی شیراک، نخستوزیر فرانسه از ایران، مذاکراتی بین مقامات دو دولت در ارتباط با مشارکت ایران در کارخانههای غنیسازی اورانیوم با استفاده از فرآیند انتشار گازی صورت گرفت و موافقتنامه همکاری بین طرفین در زمینه غنیسازی اورانیوم و مسائل مالی مربوطه منعقد شد. در سال 1356 فرانسه رسماً به فعالیتهای هستهای ایران وارد شد.
در ماه اکتبر این سال، فرانسه برای احداث دو نیروگاه هستهای به ظرفیت ۹۰۰ مگاوات در دارخوین و نزدیکی اهواز با ایران به توافق رسید که شرکت فراماتوم اجرای آن را بر عهده گرفت. این پروژه پیشرفت چندانی نداشت و با بروز انقلاب در ایران عملاً متوقف شد. قرارداد با فرانسه و درکنار آن با آفریقای جنوبی و نیز تلاشهای حکومت شاه برای ایجاد زیرساخت هستهای، این ظن را در میان محافل کارشناسی اتمی آمریکا ایجاد کرده بود که ایران تحقیقات برای تولید سلاحهای هستهای سطح پایین را آغاز کرده و مرکز تحقیقات هستهای امیرآباد در تهران محور اصلی این برنامه است.
در گزارشهای این کارشناسان آمده بود، تحقیقات ایران شامل مطالعات طرحهای تسلیحات این فعالیتهای محرمانه رژیم شاه، با یک برنامه غنیسازی لیزری که در سال 1354 آغاز شده، ارتباط مستقیم دارد. با این وجود آمریکا حتی در مهر 1357، چهار لیزر با فعالیت حساس ۱۶ میکرون را به ایران فرستاد. همچنین بهرغم ارائه گزارشهای فوق در همین سال، وزارت امور خارجه ایالات متحده در یادداشتی اعلام کرد؛ آمریکا از تلاشهای ایران برای توسعه منابع انرژی غیرنفتیاش و تحقیقات هستهای این کشور دلگرم شده و امیدوار است توافقنامه همکاری گسترده انرژی هستهای آمریکا و ایران بهزودی منعقد شود.
این سوءظنها با توجه به بازرسیهای مکرر آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تاسیسات اتمی ایران هیچگاه سندیت نیافت. اسناد معتبری در این رابطه هنوز ارائه نشدهاند و به هر صورت با وقوع انقلاب و سرنگونی شاه، تحقیقات و فعالیتهای هستهای ایران با تغییرات بسیاری مواجه شد. در بحبوبه انقلاب راکتور شماره یک بوشهر به میزان ۸۵ درصد و احداث راکتور شماره دو نیز ۶۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشتند. این پیشرفت در مورد نیروگاه دارخوین سه درصد بود. شاه همچنین درصدد بود تا پیش از نیمه دهه ۱۹۹۰، ۲۳راکتور هستهای در ایران احداث کند و خواستار خرید مجتمعهای قدرت هستهای از آلمان و فرانسه شد. در این راستا غیر از ۶ راکتوری که تحت قرارداد بودند، شاه در آخرین سال حکومتش در پی خرید ۱۲ راکتور جدید از ایالات متحده، فرانسه و آلمان بود که محقق نشد. در سال 1357 کارکنان سازمان انرژی اتمی به بیش از 4400 نفر رسید و علاوه بر این، صدها کارشناس جهت تحصیل و فراگرفتن آموزشهای لازم بهعنوان بورسیه به آمریکا، انگلستان، آلمان غربی، فرانسه، کانادا، ایتالیا و بلژیک اعزام شدند.
وقوع انقلاب و تعلیق فعالیتهای هستهای
اما با استقرار جمهوری اسلامی نوعی سردرگمی درباره ادامه یا توقف برنامه هستهای ایران به وجود آمد؛ به گونهای که در دو سه سال اول، ادامه کار بر روی این نیروگاهها متوقف ماند و حتی برخی از سران انقلاب سرمایهگذاری بر تاسیسات هستهای را در راستای بلندپروازیهای شاه و اتلاف منابع ملت قلمداد کردند. با پیروزی انقلاب، دکتر فریدون سحابی، به ریاست سازمان انرژی اتمی ایران انتخاب شد و عملیات ساخت نیروگاه بوشهر، به عنوان بزرگترین پروژه اجرایی هستهای خاورمیانه در زمان خود را متوقف ساخت و بسیاری از برنامههای هستهای دیگر نیز به تعطیلی کشانده شد.
شرکت آلمانی زیمنس نیز حاضر به تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر نشد و بهجای آن پیشنهاد تکمیل این طرح با راکتورهایی که با گاز طبیعی کار میکردند داد، که ایران با آن مخالفت کرد و از آنجایی که ایران در این دوره نمیتوانست فشار بینالمللی چندانی به آلمان غربی وارد کند، مشاجره حقوقی بر سر این طرح ناتمام تا سال 1367 ادامه یافت و ایران درخواست غرامت کرد، اما سرانجام شرکت زیمنس با حمایت کمیسیون تجارت بینالمللی در پاریس، از این ماجرای حقوقی پیروز بیرون آمد و هیچ غرامتی به ایران پرداخت نشد.
پروسه ضررهای هستهای ایران در این دوره، شامل تأسیسات غنیسازی یورودیف فرانسه نیز میشد. عدم اهمیتسنجی و مدیریت ضعیف سازمان انرژی اتمی وقت، با فسخ یکجانبه قرارداد یورودیف، ضرر هنگفتی را به ایران متحمل ساخت. در پی فسخ این قرارداد، فرانسویها اقامه دعوا کردند و شرکت یورودیف از آنجایی که این اقدام ایران را موجب عدم تحقق برنامهریزی ۱۰ ساله خود دانست، تقاضای خسارت کرد و در نهایت ۹۰۰ میلیون فرانک از ۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری ایران به عنوان خسارت تأمین شد و بقیه سهم ایران، سالها بعد بهصورت کالا توسط فرانسه با ایران تصفیه شد.
از طرف دیگر جنگ تحمیلی ۸ ساله نیز، باعث تخریب برخی تأسیسات نیمهکاره هستهای و همچنین عدم فعالیت چشمگیر در زمینه تحقیقات هستهای شد. در طول جنگ با عراق نیز این تاسیسات چندین بار مورد حمله هوایی عراق قرار گرفتند.
پس از پایان جنگ به دلیل افزایش روزافزون جمعیت و کمبود برق نخستین بار در دولت هاشمیرفسنجانی کلید از سرگیری فعالیتهای هستهای زده شد؛ هنگامی که غرب از دادن سوخت هستهای و نیروی متخصص به ایران امتناع کرد ایران مجبور به انعقاد قراردادهایی با روسیه و پاکستان شد و مهمتر از آن باعث افزایش توانمندیهای داخلی خود در زمینه دانش هستهای شد که به منظور عدم کارشکنی طرفهای غربی به صورت مخفی پی گرفته شد و در دهه هشتاد شمسی در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی منجر به آغاز مناقشه هستهای میان ایران و غرب شد.