ترامپ و خاورمیانه
انتخاب دونالد ترامپ، عدم قطعیت جدیدی را به مسائل خاورمیانه اضافه کرد.
نیتان سَکس: انتخاب دونالد ترامپ، عدم قطعیت جدیدی را به مسائل خاورمیانه اضافه کرد. با قرار گرفتن او در رأس امور در واشنگتن احتمالاً شاهد بازگشت سیاست «فشار حداکثری» در برابر ایران باشیم. در عین حال تصور اینکه اسرائیل به سمت ضمیمهسازی رسمی کرانه باختری برود، سادهتر میشود.
مایک هاکبی، سفیر معرفیشده ترامپ برای اسرائیل، ضمیمهسازی کرانه باختری را رد نکردهاست و بتسلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل این موضوع را هدف اسرائیل برای سال ۲۰۲۵ اعلام کردهاست.
در عین حال همکاری نزدیک کشورهای خلیجفارس با آمریکا و اسرائیل برای غزه پس از جنگ هم تصورپذیرتر میشود. هرچند در سراسر جهان بسیاری از رهبران نسبت به انتخاب رئیسجمهوری که رویکرد خصمانهای نسبت به متحدان آمریکا دارد، نگران هستند، در خاورمیانه بسیاری از شرکای آمریکا، بهویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس و اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو، به سختی میتوانند خرسندیشان را از بازگشت ترامپ پنهان کنند.
کشورهای خلیجفارس ممکن است آمادگی داشتهباشند با این امید که ترامپ در مقابل آنها انعطاف نشان دهد هدایای سیاسی فوری به ترامپ بدهند. احتمالاً موفقیت در این زمینه زیاد نیست، اما این بازیگران کارتهای بازی زیادی در دست دارند و ممکن است در جایگاه بهتری قرار گرفتهباشند تا آیندهای بهتر برای اسرائیلیها، فلسطینیها و لبنانیها فراهم کنند.
آنها در عین حال آرزوی مشترک کاهش اثرگذاری ایران را در بسیاری از میادین در سر میپرورانند و توانمندی، قدرت و ثروت این کار را نیز دارند. عدم قطعیت، مانند کسب و کار، در امور بینالملل هم مطلوب نیست. در منطقهای بسیار حساس و شکننده مانند خاورمیانه، عدم قطعیت میتواند مخاطرات زیادی در بر داشتهباشد. اما شرایط جاری در منطقه آنچنان وخیم است که یک تکانه وسیع میتواند هم مزیت و هم عیب داشتهباشد. اگر آتشبسی اتفاق بیفتد و روز پس از جنگ کمی بهتر از قبل رخ دهد، باید همه از آن راضی باشند.
شبلی تلهامی: هرچند دونالد ترامپ همچنان پیشبینیناپذیر است، اما چند مورد را در زمینه سیاستهای احتمالی او در خصوص خاورمیانه میتوان پیشبینی کرد. براساس تمامی روایتها ترامپ چندان با جزئیات روابط بینالملل آشنا نیست و چندان تمایلی هم به یادگیری ندارد. اگر این موضوع در دور نخست ریاستجمهوری او درست بود، حالا با کهولت سن و ضعیفتر شدن ذهنش، تشدید شدهاست.
علاوه بر این باید به ویژگیهای شخصی او هم اشاره کرد که باعث میشود به شدت تحت تاثیر و در معرض دستکاری از سوی دیگران باشد و سیاستهای او در هر موردی به شدت به افرادی که در مناصب کلیدی میگمارد و کسانی که دسترسی مستقیم به او دارند، بستگی دارد. برای مثال سیاست او در مورد اسرائیل در دوره نخست توسط وکیلش که به عنوان سفیر آمریکا در اسرائیل منصوب شد، یعنی دیوید فریدمن و همچنین دامادش جرد کوشنر تعیین شد. روابط بدهبستانی او با کشورهای حاشیه خلیجفارس احتمالاً احیا و تقویت شود.
اما جنگ جاری غزه و لبنان، حتی اگر تا پیش از مراسم تحلیفش آتشبسی حاصل شود، باعث شدهاست که گزینههای او در دور نخست ریاستجمهوری متحول شوند. تلاش برای احیای تلاشهای دیپلماتیک برنامه موسوم به «معامله قرن» با مطالبات قاطعانهتر سعودیها مواجه خواهد شد که خواستار تشکیل دولت مستقل فلسطینی هستند در شرایطی که دولت راست افراطی اسرائیل بدون تردید با آن مخالف است. شاید مهمترین تمایل ترامپ در سیاستگذاری، بیعلاقگی او به جنگهای بزرگ باشد.
این تمایل در انتهای دور نخست ریاستجمهوری به او کمک زیادی کرد و با وجود حمایت قویاش از اسرائیل و تلاشهای نتانیاهو برای کشیدن او به مواجهه با تهران بر سر برنامه هستهای، او از وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران خودداری کرد. این تمایل احتمالاً با شعارهایی که در دوران تبلیغات انتخاباتی داد و سیاستهایی که معاون او، جیدی ونس تبلیغ کرد، در این دوره هم تقویب شود. ونس گفتهبود که هرچند به حق اسرائیل برای دفاع از خود اعتقاد دارد اما «منافع آمریکا گاهی اوقات متفاوت است» و «منافع ما تا حد زیادی با جنگ با ایران همخوانی ندارد.»