در تهران دنبال مشکل بگردیم
وقتی روابط اقتصادی و سیاسی شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا تا این حد توسعه پیدا میکند، مواضع سیاسی آنها هم نزدیک میشود. ما نباید این موضعگیریها را اینگونه تعبیر کنیم که اروپاییها نمیخواهند با ایران کار کنند، بلکه باید به دنبال اشکالات و موانعی بگردیم که باعث شدهاست روابط ما با اروپا تا این حد دچار تنش شود.
ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در فرانسه: تمایل یا بیمیلی اروپا به رابطه با تهران، کاملاً به عملکرد ما بستگی دارد. روابط بین کشورها دوطرفه است و نمیتوان همه چیز را یکطرفه و در قالب تمایل یکطرف تحلیل کرد. دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول سه سال دولت سیزدهم هر آنچه توانستیم در جهت ویران کردن روابط با غرب انجام دادیم؛ گفتوگوهای هستهای بدون نتیجه ماند و برجام احیا نشد و گفتوگوهای مستقیم و غیرمستقیم هم نتیجهای در بر نداشت.
همه اقدامهای ایران نشان میداد که راه خودش را انتخاب کردهاست و قصد دارد ارتباط خودش را با شرق گسترش دهد. ایران به گونهای رفتار کرد که انگار میخواهد روابطش را با شرق به هر قیمتی ادامه دهد و اهمیتی به تمایل غرب نشان نمیدهد. حتی اگر کورهراهی هم وجود داشت که گشایشی در روابط ایجاد شود، مسدود کردیم.
دولت چهاردهم با آنچه در دوران انتخابات از سوی مسعود پزشکیان و محمدجواد ظریف اعلام شد، این انتظار را ایجاد کرد که در روابط خارجی ایران مجدداً توازن ایجاد شود. دنیا منتظر این بود که ببیند چگونه این شعارهای انتخاباتی پس از انتخاب مسعود پزشکیان و آغاز به کار دولت او به عمل تبدیل میشود. نخستین آزمون سیاست خارجی دولت جدید، سفر رئیسجمهور و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود.
دیدارهای رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه و اظهاراتی که در این سفر داشتند، به انتظارات دامن زد و این توقع را ایجاد کرد که شاهد بهبود بیشتر روابط ایران و غرب باشیم. مقامهای دولت آمریکا از ابتدای پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری گفتهبودند که به حرفها چندان اهمیت نمیدهند و منتظر نتیجه اقدامهای عملی میمانند. طرفهای غربی منتظر این بودند که ببینند چه اتفاقی میافتد، که متاسفانه بهرغم اظهاراتی که از سوی مقامهای دولت چهاردهم بیان شد، سه ماه بعد از آغاز به کار این دولت، اتفاق قابل توجهی در راستای توازنبخشی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رخ ندادهاست.
اروپاییها مشکلات عدیدهای با جمهوری اسلامی ایران دارند، بحث برجام و برنامه هستهای ایران و بحثهای مرتبط با جنگ اوکراین و ادعای حمایت تسلیحاتی ایران از روسیه دو مورد از اصلیترین مسائل اختلافی ایران و اروپا هستند. اروپاییها با توجه به نشانههایی که میبینند، از جمله ادعاهایی که در مورد ارسال موشکهای ایرانی به روسیه پس از انتخاب دولت جدید مطرح شدهاست، بهرغم تکذیبهای رسمی مقامهای ایرانی، برداشتشان این است که شعارهای دولت چهاردهم در حد حرف است و فعلاً این شعارها قرار نیست عملی شود.
علاوه بر مسائلی که در گذشته میان ایران و اروپا وجود داشت، وضعیت جاری در منطقه و جنگ غزه و لبنان و قرار گرفتن ایران در وضعیت امنیتی باعث شد تا زمینه و فرصت برای تحولات جدی در روابط خارجی ایجاد نشود. تاکنون فضایی ایجاد نشدهاست تا مصداق عملی برای اقدامهای عملی ایجاد شود و ما شاهد تغییر و چشمانداز متفاوتی در پروندههای جاری میان ایران و اروپا باشیم.
در همین شرایط، برگزاری نشست مشترک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیجفارس در بروکسل و بیانیهای که در آن ایران متهم به اشغالگری جزایر سهگانه شدهبود، به عنوان نمود عینی از رویکرد جدید اروپا نسبت به ایران تعبیر شد که اروپاییها قصد دارند همه درها را به روی ایران ببندند و رویکرد خصمانهای در قبال ایران بگیرند. من این تعبیر را قبول ندارم. دو هفته پیش از برگزاری نشست مشترک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیجفارس، سخنگوی شورای اروپا مصاحبهای مفصل انجام دادهبود که در آن به صراحت اعلام کرد با توجه به وضعیتی که در روابط تهران و اروپا وجود دارد، همچنان موضوع هستهای اصلیترین مسئله بین دو طرف است که تهران و بروکسل از طریق مذاکره میتوانند در مورد آن به یک راهحل مشترک برسند.
با گفتوگوی این مقام اروپایی بهرغم همه مشکلاتی که در یک سال گذشته بین دو طرف ایجاد شدهاست، همچنان میتوان مذاکرات هستهای را در دستور کار قرار داد. این اشاره بسیار مهم است که از سوی تهران به خوبی مورد توجه قرار نگرفت. این اظهارات نشان میداد که بهرغم وجود اتهامها نسبت به تهران در مورد جنگ اوکراین، همچنان زمینه مذاکره هستهای وجود دارد. تصور بسیاری از تحلیلگران این بود که برای اروپاییها مسئله اوکراین اولویت بیشتری نسبت به موضوع هستهای دارد، ولی اظهارات سخنگوی شورای اروپا نشان میداد که میتوان اوکراین را هم در کنار مذاکرات هستهای مورد گفتوگو قرار داد. اما این اظهارات از سوی تهران مورد توجه قرار نگرفت.
آنچه در نشست مشترک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیجفارس رخ داد، سرمنشأ نگرانیهای اخیر در مورد روابط ایران و اروپا شد و باعث شد موضع تهران نسبت به بروکسل نسبت به گذشته تندتر شود. اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیجفارس از سال ۱۳۹۰ نشستهای مشترکشان را شروع کردند و سالانه با یکدیگر در سطوح مختلف کارشناسی، وزرای خارجه، وزرای تخصصی و سران گفتوگو میکنند.
این مقطع از این لحاظ اهمیت دارد که همزمان با تشدید تنشها میان ایران و اروپا در پرونده هستهای است. اروپاییها اعلام کردهبودند تا زمانی که پرونده هستهای ایران حل و فصل نشود، بقیه ابعاد روابط ایران و اروپا نیز توسعه پیدا نخواهد کرد. اروپاییها از همان زمان به دنبال جایگزین برای روابط با ایران در خاورمیانه رفتند. اروپاییها تا پیش از این روی ایران بهعنوان یکی از منابع تامین انرژی و مناسبات تجاری حساب میکردند.
مذاکرات با کشورهای جنوب خلیجفارس، بهعنوان جایگزینی برای ایران در راستای مناسبات تجاری و انرژی در نزدیک به دو دهه گذشته ادامه پیدا کردهاست. در طول این دوران مناسبات اقتصادی اروپاییها با کشورهای جنوب خلیجفارس رقم چندان دندانگیری نبود. در آن دوران مناسبات اقتصادی ایران و اروپا حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیارد دلار در سال بود اما حالا شرایط کاملاً تغییر کردهاست. سال ۲۰۲۳ حجم روابط اتحادیه اروپا با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به ۱۷۰ میلیارد یورو رسیدهاست درحالیکه حجم روابط ایران و اتحادیه اروپا دست بالا کمتر از ۵ میلیارد دلار شدهاست.
روند روابط اقتصادی اتحادیه اروپا با ایران و شورای همکاری خلیج فارس نسبت به ۱۵ سال پیش کاملاً معکوس شدهاست. علاوه بر این باید توجه کرد از زمانی که جنگ اوکراین آغاز شد و نیاز اروپا به انرژی از منابع جایگزین افزایش پیدا کرد، ما به هر دلیل نتوانستیم به عنوان جایگزین خودمان را مطرح کنیم، اما کشورهای جنوب خلیجفارس به سرعت توانستند این نیاز انرژی را تامین کنند و بخش مهمی از ۱۷۰ میلیارد یورو مناسبات تجاری اروپا و جنوب خلیجفارس مربوط به همین مناسبات انرژی است.
کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در بُعد سیاسی هم توانستهاند خودشان را به عنوان یک شریک ارزشمند برای اروپا مطرح کنند. برای مثال در جنگ اوکراین، امارات متحده عربی بهعنوان یک میانجی وارد عمل شده و توانستهاست در چند مرحله به عنوان واسطه زمینه تبادل اُسرا میان روسیه و اوکراین را فراهم کند. در بیانیه اخیر بروکسل به خاطر میانجیگری میان روسیه و اوکراین تشکر و تمجید شدهاست. همین موضوع نشان میدهد که وضعیت روابط ایران و اروپا در چه شرایطی قرار دارد. امارات متحده عربی به یک شریک قابل اطمینان و قابل تقدیر برای اروپا تبدیل شدهاست و ما به یک تهدید تلقی میشویم.
به نظر من مانعتراشی و سنگاندازی در روابط ایران و اروپا، بیشتر از طرف تهران اتفاق افتادهاست. ما به گونهای در روابط خارجی رفتار کردهایم که هیچ جایگاه مشخصی برای نقش داشتن در سیاست خارجی اروپا برای خودمان تعریف نکردهایم و متقابلاً هر چقدر توانستهایم، خودمان را از اروپا دور کردهایم. این رفتارها در دوران دولت سیزدهم به صورت عامدانه انجام میشد و مشخصاً هدف این بود که ایران از اروپا و آمریکا دورتر و دورتر شود. اما اینکه چرا در شرایط فعلی همچنان این روند ادامه دارد، سوالی است که باید از دستاندرکاران کنونی سیاست خارجی پرسید.
درست است که در بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیجفارس از ایران به عنوان یک متجاوز و اشغالگر یاد شد، ولی این موضعگیری فقط مختص به اروپاییها نیست. این موضعی است که دههها از سوی کل ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس تکرار شدهاست. کل ۲۲ کشور عضو اتحادیه عرب به اضافه سوریه، سالهاست که همین موضع را تکرار میکنند. مگر ما چه اقدامی در قبال کشورهای جنوب خلیجفارس و اتحادیه عرب انجام دادهایم؟ مگر در مقابل تکرار مواضعی مشابه از سوی چین و روسیه اقدامی انجام دادیم؟
طبیعی است که وقتی روابط اقتصادی و سیاسی شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا تا این حد توسعه پیدا میکند، مواضع سیاسی آنها هم نزدیک میشود. ما نباید این موضعگیریها را اینگونه تعبیر کنیم که اروپاییها نمیخواهند با ایران کار کنند، بلکه باید به دنبال اشکالات و موانعی بگردیم که باعث شدهاست روابط ما با اروپا تا این حد دچار تنش شود.
نوع روابط و نوع چسبندگیهای ما با اروپا، باعث شدهاست که طرف مقابل، یعنی شورای همکاری خلیج فارس، جذابیتهای بسیار بیشتری برای اروپاییها داشتهباشد. اما معنایش این نیست که اروپاییها علاقهمند به رابطه و چسبندگی با ایران نیستند، بلکه به این معنا است که زمینهها برای بهبود روابط نهتنها ایجاد نشدهاست، بلکه حتی در سالهای اخیر در مسیر تخریب روابط گام برداشتهایم.