بدبینی تاریخی حاکمان ایران به اسرائیل
در طول تاریخ اسلام بین مسلمانان و یهودیان اختلافها و دعواهایی وجود داشت. ولی این دعواها دستکم میان ایرانیها باعث بروز پدیده یهودستیزی نشدهاست، هرچند در میان عربها در دورههایی شاهد ظهور این پدیده بودیم. در میان ایرانیها، چه مذهبی، چه سیاسی، چه راستگرا و چه چپگرا، گاهی رگههایی از ضدیت با یهودیان یا استفاده گاه و بیگاه از ادبیات ضدیهودی مشاهده شدهاست، اما این گرایش هیچگاه به جریان غالب تبدیل نشدهاست.
در اوایل انقلاب در ایران شاهد برخی اقدامها مانند دستگیری، پروندهسازی و حتی اعدام یهودیان بودیم، اما این روند استمرار پیدا نکرد و به یک رویکرد غالب در جمهوری اسلامی بدل نشد. همین الان هم ایران تنها کشور مسلمان در منطقه است که همچنان اقلیت قابل توجه یهودی در آن زندگی میکنند، درحالیکه عراق که روزگاری کانون یهودیان منطقه بود و دیگر کشورهای منطقه مانند اردن، مصر، لبنان و سوریه، دیگر هیچ جمعیت قابل توجه یهودی را میزبانی نمیکنند.
از زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی، یکی از رویکردهای اصلی در میان صهیونیستها و طرفداران تشکیل کشور یهودی این بود که موضوع یهودیت و اسرائیل را یکسانسازی کنند و اینگونه وانمود کنند که هر کسی با تشکیل کشور اسرائیل مخالفت کند، یهودستیز است. تلاش صهیونیستها برای یککاسه کردن مبارزه با اسرائیل و یهودستیزی، هرگز در مورد جامعه ایران جواب ندادهاست.
در طول هفت ماه گذشته که از جنگ غزه میگذرد و احساسات ضداسرائیلی چه در جامعه ایران و چه در دیگر نقاط جهان گسترش پیدا کردهاست، شاهد هستیم که بههیچوجه از احترام و امنیت جامعه یهودیان ایران کاسته نشدهاست. مثالهای تاریخی زیادی وجود دارد که نشان میدهد میان ایرانیان بهعنوان یک ملت و یهودیان به عنوان پیروان یک دین خصومت و دشمنی تاریخی وجود ندارد. نباید فراموش کنیم که در همین ایام اخیر هم شخصیتهای برجسته یهودی ایرانی و ایراندوست وجود دارند که موضعگیریهای واضحی علیه اقدامهای اسرائیل و مسائلی مانند تحریمها علیه ایران گرفتهاند.
در طول تاریخ معاصر و از زمان تاسیس اسرائیل تعامل و مخالفت ایران با اسرائیل، فرازوفرودهایی را پشت سر گذاشتهاست. بعد از جنگ جهانی دوم، ایرانیها، نهفقط مذهبیها و چپگراها، بلکه دولتمردان دوران پهلوی هم، اینگونه تصور میکردند که تشکیل دولت یهود به معنای ایجاد یک کانون فتنه جدید در منطقه است که باعث میشود منطقه خاورمیانه یا غرب آسیا روی ثبات و آرامش را نبیند.
این فقط حرف گروههای مذهبی و چپگرا نبود، منصورالسلطنه عدل، نماینده وقت ایران در سازمان ملل متحد، در نطقی که در زمان بررسی ایجاد اسرائیل در سازمان تازه تاسیس ملل متحد انجام داد، همین نکات را مطرح کرد و در مورد تقسیم فلسطین هشدار داد. ایران عضو کمیته ویژه سازمان ملل متحد برای بررسی مسئله فلسطین بود و به همراه هندوستان و یوگسلاوی به تقسیم فلسطین به دو کشور یهودی و عرب رای منفی داد و نظر اقلیت تشکیل یک دولت دموکراتیک را مطرح کرد. در همان دوران صهیونیستها تلاش کردند که در ایران بین حکومت و یهودیان شکاف ایجاد کنند و دو طرف را علیه یکدیگر تحریک کردند. در فیلم سرب از آثار مسعود کیمیایی به جو حاکم در ایران برای یهودیان در دوران پس از جنگ جهانی دوم پرداختهشدهاست.
در همان ایام دولت محمد ساعدمراغهای بهطور پنهانی به صورت بالفعل اسرائیل را به رسمیت شناخت. مسائل زیادی در مورد این اقدامِ دولتِ ساعد مطرح شدهاست؛ از جمله اینکه در مذاکرات پشت پرده وعدههایی به دولتمردان دادهشدهاست و حتی برای این اقدام رشوه پرداخت شدهاست، اما در هر صورت دولت وقت ایران با دور زدن قانون، اسرائیل را به رسمیت شناخت.
محمدرضاشاه که در ادوار مختلف پس از برقراری رابطه با اسرائیل با بهانه ائتلاف ضدایرانی اعراب، همکاری با اسرائیل را توجیه میکرد، در دورههای مختلف از اسرائیل انتقاد کرد. شاه در سالهای پایانی حکومتش چند بار انتقادهای تندی را علیه اسرائیل مطرح کرد و میگفت که اسرائیلیها وفادار نیستند، خطرناک هستند و به منافع ایران لطمه میزنند.
باید توجه داشت که حتی در اوج روابط ایران با اسرائیل هم حکومت ایران نسبت به رفتار اسرائیل بدبین بود. در دوران پهلوی وجدان عمومی ایرانیها، فارغ از دعواهای سیاسی و گرایشهای مذهبی، با اسرائیل میانه خوبی نداشتند. مئیر عزری، سفیر اسرائیل در ایران در خاطراتش مینویسد که بسیاری از نخبگان حکومتی در ساواک، ارتش، دولت و دربار به روابط ایران و اسرائیل مشکوک بودند.
بعد از انقلاب خصومت حکومت جدید با اسرائیل از همان ابتدا علنی شد. اما در آن سوی میدان هم اسرائیلیها در چندین مورد به صورت علنی و پنهانی علیه ایران خصومت جدی به خرج دادند. برای مثال در جنگ ایران و عراق، اسرائیلیها تلاش زیادی میکردند که جنگ به صورت فرسایشی ادامه پیدا کند تا هم ایران و هم عراق بهعنوان دو رقیب منطقهای تضعیف شوند.
تا حد زیادی این خواسته اسرائیل تامین شد و ادامه جنگ ایران و عراق بهویژه بعد از سال ۱۳۶۴ تا حد زیادی تحت تاثیر توطئههایی بود که جاسوسهای اسرائیلی پیش میبردند و به ایران و عراق سیگنالهای غلط میدادند. در موارد معدودی که پس از انقلاب، ایران و آمریکا برای مصالح دوجانبه سعی کردند به هم نزدیک شوند و یا توانستند وارد تعامل و گفتوگو شوند، از جمله در ماجرای مکفارلین، قطعنامه ۵۹۸، توافق برجام و چندین مورد دیگر، همیشه این اسرائیلیها بودند که سعی کردند در همدستی و همراهی با تندروهای داخل ایران جلوی بهبود روابط ایران و غرب و تنشزدایی میان ایران و آمریکا را بگیرند.