| کد مطلب: ۱۰۹۱۰

انتخاب‌‏های پیش روی حزب‏‌الله و ایران

hilal-khashan1 هلال خیشان

هلال خشان

استاد دانشگاه آمریکایی بیروت

هنگامی که اسرائیل در سال 2000 به‌طور یکجانبه از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرد، حزب‌الله این رویداد را به‌عنوان آزادی جنوب لبنان جشن گرفت. بعدها این روز در تقویم لبنان به روز جشن ملی تبدیل شد. شش سال بعد، زمانی که حزب‌الله و اسرائیل وارد جنگ شدند، این جنگ تنها حدود یک ماه طول کشید، عمدتاً به این دلیل که اسرائیل علاقه‌ و توان اشغال مجدد جنوب لبنان نداشت. حزب‌الله بار دیگر این نتیجه را به‌عنوان یک پیروزی الهی جشن گرفت. از آن زمان تاکنون، حزب‌الله همواره پیشرفت‌های نظامی خود را به رخ کشیده است و موشک‌های دوربرد زمین به زمینی را ذخیره کرده که می‌توانند به شهر ایلات در جنوب اسرائیل برسند. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله معتقد است، افزایش توان نظامی حزب‌الله با هدف توازن قوا انجام می‌شود و توان نظامی حزب‌الله برای حفظ منافع ملی لبنان و جلوگیری از تجاوز اسرائیل، لازم است. حزب‌الله به‌عنوان جنبش برجسته مقاومت ضداسرائیلی، پیوسته اعلام کرده که از فلسطینی‌ها در مبارزه علیه اسرائیل حمایت خواهد کرد. هنگامی که حماس حمله خود علیه اسرائیل در 7 اکتبر را انجام داد، حزب‌الله همبستگی خود را با حماس نشان داد و بلافاصله حملاتی را به مواضع اسرائیل در الجلیل صورت داد. این حملات اسرائیل را در یک وضعیت بی‌سابقه امنیت ملی قرار داد. هزاران نفر از ساکنان اسرائیلی در نزدیکی مرز با لبنان خانه‌های خود را ترک کرده و اصرار کردند تا زمانی که تهدید حزب‌الله برطرف نشود، به خانه‌های خود باز نمی‌گردند. براساس قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل که به جنگ سال 2006 پایان داد، حزب‌الله می‌بایست از رودخانه لیتانی جنوبی عقب‌نشینی می‌کرد. حزب‌الله در آن سال از این منطقه می‌توانست به شمال اسرائیل حمله کند. آرامش میان حزب‌الله و اسرائیل برای مدت‌زمان 17 سال ادامه داشت و همین آرامش اسرائیل را به این نتیجه رسانده بود که وضعیت به همین منوال ادامه خواهد یافت. حملات محدود حزب‌الله که از 8 اکتبر آغاز شد، بر منطقه‌ای به وسعت 49 کیلومترمربع متمرکز بوده است. حزب‌الله وعده داده بود که پس از خروج اسرائیل از جنوب لبنان، این مناطق را آزاد خواهد کرد. حزب‌الله حتی حضور بخشی از نیروی نظامی خود در اطراف این منطقه را با هدف رهایی این منطقه از اشغال اسرائیل حفظ کرد. اما چهار هفته پس از آغاز جنگ اسرائیل و حماس و قبل از درخواست اسرائیل مبنی بر خروج حزب‌الله از جنوب لبنان، نصرالله اعلام کرد، اکنون زمان جنگ بزرگ علیه دولت یهود نیست. واقعیت این است که خروج حزب‌الله از منطقه مرزی، اجباری باشد یا دیپلماتیک، موضع این گروه را تضعیف کرده و قدرتش را در لبنان و نظام سیاسی این کشور تضعیف می‌کند.

 

فشار برای عادی‌سازی

برخلاف نگرانی برخی مفسران مبنی بر اینکه جنگ غزه مذاکرات صلح بین اسرائیل و عربستان سعودی را متوقف کرده است، حقیقت این است که ممکن است این جنگ، این مذاکرات را تسریع کند. موضع عربستان در قبال جنگ، فراتر از درخواست آتش‌بس و تسریع در ارسال کمک به غزه نبوده است. نبرد بین اسرائیل و حماس در مطبوعات سعودی پوشش قابل‌توجهی نداشته و توجه رسانه‌های سعودی بیشتر به دیدارهای محمد بن‌سلمان، ولیعهد با هیئت‌های خارجی، نقش فرهنگی فزاینده ریاض و پروژه‌های توسعه اقتصادی معطوف شده است. عربستان سعودی، مانند خیلی از کشورهای عربی، حماس را یک سازمان تروریستی می‌داند و مشتاق است اسرائیل این گروه را از بین ببرد. از نظر برخی کشورهای عربی نظیر عربستان سعودی، اگر جنگ اسرائیل علیه حماس بدون نتیجه پایان یابد، نه‌تنها برای حماس، بلکه برای همه جنبش‌های مقاومت اسلامی یک پیروزی خواهد بود و ممکن است به موج جدیدی از قیام‌های عربی انگیزه داده و بار دیگر این شعار را که «اسلام راه‌حل است»، احیا کند. از 7 اکتبر، جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه این کشور، حمایت خود را از تشکیل کشور فلسطینی پس از پایان جنگ، مدام تکرار کرده‌‌اند. با توجه به اعلامیه‌های قبل از جنگ مبنی بر اینکه تشکیل کشور فلسطین موضوعی پیچیده است و در آینده قابل پیش‌بینی، قابل دستیابی نیست، ممکن است دشوار باشد که اظهارات آنها را واقع‌بینانه در نظر بگیریم. با این وجود، حمایت از تشکیل کشور فلسطین، صرف‌نظر از شانس موفقیت آن، به مذاکرات صلح عربستان و اسرائیل که از نظر استراتژیک برای دو کشور قانع‌کننده است، رونق می‌بخشد. با وجود اینکه تمیم بن‌حمد آل ثانی، امیر قطر، جلسات کنفرانس آب‌وهوایی سازمان ملل که اخیراً در دوبی برگزار شد را تحریم کرد و با وجود اینکه رسانه‌های دولتی قطر از اسرائیل انتقاد کرده و حماس را ستایش می‌کنند، باز هم قطر برای دست دادن و گفت‌وگو با رئیس اسرائیل اسحاق هرتزوگ وقت گذاشت. سیاست قطر درباره اسرائیل نمونه‌ای از دوگانگی بین رفتار عمومی کشورهای عرب و سیاست واقعی است.

اگر این سیاست اعراب به همین شکل ادامه یابد، «محور مقاومت» بیش از پیش تحت فشار قرار خواهد گرفت چراکه به تدریج کشورهای عربی فضا را به این سمت پیش خواهند برد که محور مقاومت که تحت حمایت ایران است، تنها مانع باقی‌مانده برای عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و جهان عرب و اسلام است.

هرچند ایران از برخی گروه‌های مسلح عراقی، حزب‌الله، حماس و حوثی‌های یمن حمایت می‌کند اما کشورهای عربی در نهایت به این نتیجه رسیده‌اند که مجبورند با ایران همزیستی داشته باشند. اما این همزیستی مانع از این نخواهد شد که این کشورها در همکاری با آمریکا و اروپا سعی کنند تا گروه‌های مورد حمایت ایران در سراسر منطقه را تضعیف کرده و حتی نابود کنند و در این میان شیعه و سنی هم نمی‌شناسند.

 

زمان تصمیم‌گیری برای ایران

یکی از اهداف ایران در خصوص منطقه همواره این بوده که قدرتش در سراسر منطقه به رسمیت شناخته شود. نقش‌آفرینی ایران در خصوص مناقشه اسرائیل و فلسطین مسیر خودش را طی کرده است و بعد از حمله هفتم اکتبر و در این موقعیت زمانی خاص، با چند موضوع دیگر نیز تلاقی کرده که یکی از آنها، معضل حل بن‌بست احیای برجام و مذاکرات با آمریکا در این خصوص است. به نظر می‌رسد ایران دریافته است که تا زمانی که این معضل حل نشود، تحریم‌ها لغو نخواهند شد و راه جایگزینی نیز برای بازسازی زیرساخت‌های قدیمی اقتصاد و بهبود استانداردهای زندگی مردم، وجود نخواهد داشت؛ به نظر می‌رسد که ایران بر سر یک دوراهی قرار گرفته است. آیا قرار است شیوه مبارزه ایران با اسرائیل از ایجاد یک برابری نظامی منطقه‌ای در قبال اسرائیل به شیوه‌های جایگزین با استفاده از قدرت نرم تغییر مسیر بدهد یا خیر. آیا خویشتن‌داری ایران در قبال موضوع بحران غزه و شیوه موضع‌گیری حزب‌الله به لحاظ شفاهی و عملی در قبال حملات اسرائیل به غزه، می‌تواند نشان‌دهنده حرکت ایران و حزب‌الله به سمت ایفای نقش پررنگ‌تر سیاسی علیه اسرائیل باشد؟ گذر زمان پاسخ این سوال را روشن خواهد کرد.

مترجم: آریا صدیقی

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار