وقت گذر از امر سیاسی و رسیدن به امر اجتماعی
مردم در این سرزمین، محکوم به زیستند و تنها بهمدد یک ساخت سیاسی خوب میتوانند زندگی باکیفیت داشته باشند، شرافتمندانه زندگی کنند، زندگیشان رضایتبخش باشد؛ مثلاً حق و حقوق شهروندی، رفاه اجتماعی، برابری، احترام و زیست صلحآمیز داشته باشند.
مردم در این سرزمین، محکوم به زیستند و تنها بهمدد یک ساخت سیاسی خوب میتوانند زندگی باکیفیت داشته باشند، شرافتمندانه زندگی کنند، زندگیشان رضایتبخش باشد؛ مثلاً حق و حقوق شهروندی، رفاه اجتماعی، برابری، احترام و زیست صلحآمیز داشته باشند.
در یک کلام تصور من بهعنوان یک جامعهشناس این است که مردم این سرزمین انتظار دارند کشورشان در مسیر توسعه و پایداری پیش برود؛ اینکه حداقل در حد کشورهای در حال توسعه منطقه مثلاً کره جنوبی در آسیا و امارات در منطقه، ما هم بتوانیم کشور در حال توسعه موفقی باشیم ولی همین خواستههای اولیه تاکنون از طریق بهبود ساخت سیاسی کشور تامین نشده است.
برای همین است که گفته میشود در ایران دچار انسداد سیاسی هستیم. بیشتر پوششهای ملی هم که برای گشودن قفل سیاسی صرف شده، عموماً با مشکل مواجه شده است. فارغ از نوع ساختار سیاسی در ایران که سبب این مشکل ملی شده، این است که امر اجتماعی در ایران درست شناخته نمیشود؛ امر سیاسی مهم است اما نباید آنقدر به آن خیره شویم که از شناختن امر اجتماعی بازبمانیم.
امر اجتماعی یعنی اینکه مردم یا حالت اتمیزه دارند یا تودهوار زندگی میکنند و چه زمانی این اتفاق میافتد؟ وقتی که مردم سازمان اجتماعی داشته باشند یعنی تشکل، سازمان اجتماعی، محلی و... پیدا کنند، متشکل شوند و نسبت به مسئولیت شهروندیشان آگاه شوند، درنتیجه مردم فقط اتوبوسهای سیاسی نیستند که اینطرف و آنطرف منتقل شوند. مردم یعنی ساکنان مجتمعات؛ یعنی همسایگیها، همشهریها، همصنفیها، اهالی محل و...، یعنی کسانی که جعلی نیستند.
امر اجتماعی یعنی ساکنان یک مجتمع و شهروندان یک شهر روی محیطزیست، کودکان خیابانی، مادران سرپرست خانوار، فرزندان بازمانده از تحصیل، بیماران صعبالعلاج، گروههای کمدرآمد، حاشیهنشینها و... را ببینیم و برای این منظور تولید ظرفیت کنیم. امر اجتماعی یعنی دانشافزایی برای معلمان، چون میلیونها فرزند را آنها به آینده تحویل میدهند درحالیکه معلوم نیست چقدر از آنها حرفهایاند. امر اجتماعی یعنی پایگاههای محلی شهروند، یعنی توسعه علم جامعه، نهفقط در نزد نخبگان؛ بلکه در کف زندگی. حال باید دید از طریق امر اجتماعی چقدر میتوان کیفیت زندگی مردم را ارتقاء داد.
امر اجتماعی بیشتر از مطالبه سیاسی است. امر اجتماعی میگوید، مطالبات فروخورده را به بستههای اجتماعی تبدیل میکنم؛ یعنی مردم بتوانند با مسئولان و سازمانهای مختلف بتوانند گفتوگو کنند، چانهزنی کنند، مسئولان را برای حل مشکلات متقاعد کنند و.... پس درمجموع امر اجتماعی مراقبت از عدالت با ایجاد همبستگی و پیوند. اینها همه درحالیاست که جامعه ایران کمتر توانسته به امر اجتماعی دست پیدا کنند.