سختترین و بحرانیترین دوره روزنامهنگاری
نابسامانی وضعیت روزنامهنگاری در ایران بسیار جلب توجه میکند، ما در ایران در عین حال که روزنامهنگاران بسیار خوبی داریم، اما آشفتگی و بههمریختگی وضعیت رسانهها اعم از مطبوعات و خبرگزاریها به حدی است که بر کار روزنامهنگاران اثرات منفی شدیدی گذاشته است. ما میدانیم که وضعیت اقتصادی مطبوعات بسیار نامناسب است و در چند سال اخیر، انواع فشارهای مستقیم و غیرمستقیم بر رسانهها افزایش زیادی پیدا کرده. در موارد متعددی، روزنامهنگاران بازداشت شدند و ازطرفدیگر، با سیاستهای نادرستی که در طول تقریباً دو دهه اخیر علیه رسانهها اعمال شده، روزبهروز مرجعیت رسانهای در ایران سقوط بیشتری میکند.
با سقوط مرجعیت رسانهای سبد رسانههای داخلی از سبد مصرفی رسانههای خانوار تا حد زیادی خارج شده است. وقتی رسانهای وجود نداشته باشد، یا خوانندهای نداشته باشد طبیعتاً محیط کار روزنامهنگار هم بسیار کوچک میشود. روزنامهنگار هر اندازه که به کار خودش تعهد داشته باشد، دایره عملش محدودیت بیشتری پیدا میکند.
وضعیت روزنامهنگاری ایران به تناسب وضعیت بحرانی رسانهها، بسیار بحرانی است، ما چند حق اساسی مرتبط با روزنامهنگاری داریم که رعایت نمیشود. یکی از آنها حق دسترسی آزاد به اطلاعات است. در سالهای اخیر امکان دسترسی روزنامهنگاران به اطلاعات و اخبار بسیار کاهش یافته، دستگاههای دولتی از دسترسی روزنامهنگاران به اخبار جلوگیری میکنند. موضوع دیگری که خیلی محدود شده، حق برخورداری از امنیت حرفهای است.
روزنامهنگاری کار پرمخاطرهای است و به این دلیل که خیلی وقتها کار حرفهای و قانونی روزنامهنگار با منافع ساخت قدرت تضاد پیدا میکند، روزنامهنگار هم در معرض خطر قرار میگیرد. به همین دلیل یکی از حقوق اساسی روزنامهنگاران این است که هیچ روزنامهنگاری بهدلیل انجام وظیفه یا حین انجام وظیفه مورد تعرض افراد قانونی یا غیرقانونی قرار نگیرد، اما شاهدیم که به بهانههای مختلف روزنامهنگاران بهدلیل کارهای حرفهایشان تحت تعقیب قرار میگیرند. وقتی این دو حق نباشد یا ضعیف باشد، روزنامهنگاری دچار بحرانهای بیشتر و مصائب بیشتری میشود.
از نظر معیشتی هم میدانیم که شرایط معیشتی روزنامهنگاران ایران بهشکل تأسفباری ضعیف است. غیر از دو، سه رسانه که وابسته به سازمانهای عمومی یا وزارتخانهها هستند، سایر رسانهها بهدلیل بحران اقتصادی قادر نیستند امور معیشتی روزنامهنگاران خود را بهدرستی مدیریت کنند. مزد و مزایا بسیار پایین است. بسیاری از روزنامهنگاران بیمه نیستند. خیلیهایشان در معرض اخراج قرار میگیرند، به سادگی اخراج میشوند و مشکلات زیادی برایشان ایجاد میشود.
آخرین نکته اینکه، نهادهای صنفی خیلی میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند اما باز هم در این قسمت مشکل وجود دارد. انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران در سال 88 به دستور غیرقانونی یک قاضی معزول پلمب شد و هنوز هم اجازه فعالیت به این انجمن ندادهاند. قبل از آن انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران تشکیل شد که برای آن هم مضیقههایی ایجاد کردند و امکان فعالیت کامل را به اعضای آن نمیدهند.
با این اوصاف باید بگوییم که روزنامهنگاری ایران در یکی از بحرانیترین و سختترین سالهای خود بهسر میبرد. باید تمام روزنامهنگاران بهویژه آنها که مستقل هستند را تمجید کرد که در این شرایط بحرانی و پرمخاطره همچنان چراغ روزنامهنگاری را روشن نگه داشتهاند. دولت تغییر کرده با این همه حداقل در کوتاهمدت چشماندازی از تغییر و از بین رفتن بحران رسانهها نخواهیم دید. اما در میانمدت ـ یعنی بعد از دو، سه سال دیگر ـ اگر دولت توجه خاصی به مسائل رسانههای کشور داشته باشد، دیدگاههای کهنه و منسوخ رسانهای را رها کند، جهان جدید ارتباطات را درک کند و برخوردهای حذفی با رسانهها را کاهش دهد، میتوان امیدوار بود که در میانمدت تغییرات مثبتی رخ دهد
البته ما قبل از این دوره، از نظر امنیت حرفهای شرایط دشوارتری را هم تجربه کردهایم. در فاصله سالهای 79 بهبعد، شرایط سختی بر روزنامهنگاری کشور حاکم بود و پروندههای متعدد و بازداشتهای زیاد و توقیف پیدرپی روزنامهها وضعیت را بسیار سنگین کرده بود، اما حالا وضعیت متفاوت شده است. مسئله اینجاست که در سالهای 79 بهبعد، رسانهها در ایران دوران پررونقی را سپری میکردند و مسائلی که برای روزنامهنگاران پیش میآمد با واکنش عمومی روبهرو میشد و حتی گاهی به یک موضوع ملی تبدیل میشد. اما آنچه در سالهای اخیر شاهد هستیم، کاهش رونق رسانههاست تا حدی که این برخوردهای سخت با روزنامهنگاران، دیگر خیلی توجهها را جلب نمیکند، مگر در موارد استثنایی مثل پروندههایی که برای خانمهای محمدی و حامدی تشکیل شد.