| کد مطلب: ۱۱۱۸۸

انتقام در وقت مقتضی

heshmati-davod داود حشمتی

داود حشمتی

روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی

سه موشک به خانه‌ای که گفته می‌شود محل اسکان سیدرضی موسوی مستشار ایرانی حاضر در سوریه بود، برخورد کرده و او را به شهادت رساند. یکی از منابع اطلاعاتی اسرائیلی در فضای شبکه اجتماعی ایکس مدعی است که البته در این ترور تنها یک نفر به شهادت نرسیده و دستکم دو نفر دیگر با درجه سرتیپی به شهادت رسیدند.  در اینجا به دنبال واکاوی اصل واقعه نیستیم. بلکه اثرات آن در میان جریان انقلابی را واکاوی می‌کنیم. آنها که حتی امروز هم به نحوه انتقام سخت در ماجرای شهادت حاج‌قاسم سلیمانی انتقاد دارند؛ سوال این است: «واکنش جریان انقلابی به این ترور چیست و اگر مطالبه آنها محقق نشود، می‌تواند منجر به شکافی میان این نیروی وفادار و سیستم ایجاد کند؟»

مطالبه انتقام 

با انتشار خبر تاییدشده ترور سردار سیدرضی موسوی فعالان انقلابی شبکه‌های مجازی شروع به واکنش کردند. صرف‌نظر از واکنش‌های شبکه‌های مجازی در فضای حقیقی و در ساعات پایانی شب شاهد تعدادی از کفن‌پوشان در مقابل دفتر شورایعالی امنیت ملی بودیم؛ مراسمی که طبیعتاً نمی‌توانست بدون هماهنگی صورت گرفته باشد. اینکه متولی این اقدام کدام دسته و گروه بود مشخص نیست اما تصاویر نشان می‌دهد دسته کفن‌پوشان خواهان انتقام سخت به خاطر این ترور بودند. آنها شعارمی‌دادند: «جمهوری اسلامی، انتقام انتقام.»

وضعیت در شبکه ایتا و شبکه اجتماعی ویراستی بسیار تندتر از توئیتر و تلگرام بود. آنها که در جمع خودی‌ها بیشتر حرف می‌زدند انتقادات‌شان بسیار شدیدتر است.

یکی از کانال‌های انقلابیون در ایتا نسبت به تبعات عدم گرفتن انتقام هشدار می‌داد: «اگر علیه دشمن، در سطح خودش پاسخ درخور آماده نکنید، چند آسیب خواهید خورد! آسیب اول ایجاد روحیه تحقیر در ملت شما خواهد بود! دشمن با هر اقدام خود دل مردم شما را خالی خواهد کرد. آسیب دوم احتمال افزایش افسردگی در مردم خواهد بود، که البته خواست اصلی دشمن نیز ایجاد همین روحیه سرخوردگی در مردم است. البته هیچ‌کس خواهان اقدام نسنجیده و احساسی نیست؛ در جنگ اطلاعاتی امنیتی، تدبیر چراغ راه خواهد بود؛ اما باید دشمن را پشت مرزهای حماقت له کرد!»

یکی دیگر از کانال‌های تلگرامی ایتا که به جریان انقلابی تعلق دارد صحبت‌های سردار سلامی که گفته بود: «اگر یک تار مو از یک ایرانی کم شود تمام کرک و پشم شما را به باد می‌دهیم»  را به یاد او آورده و خواهان عمل به وعده‌هایش بود: «سردار سلامی قبلاً هم گفتید انتقام سخت ولی چند تا موشک‌پرانی کردید به یک مشت آهن‌پاره در عین‌الاسد که حضرت آقا فرمودند آمریکایی‌ها یک سیلی خوردند فقط. سردار منتظریم. بسم‌الله. عمل کنید و نگذارید بیش از این حرف‌هایتان بی‌اعتبار شود.»

واکنش‌ها به مواضع رسمی

در سطح مقامات دولتی واکنش‌ها به طور یکدست تشکیل شده بود از پیام تسلیت و تهدید به «انتقام سخت» اما بازخورد این مواضع در میان بدنه جریان انقلابی چه بود؟ 

یکی از مهمترین واکنش‌ها توئیت حسین امیرعبداللهیان، وزیرخارجه بود. او ضمن تسلیت به خانواده و ملت ایران و روسیه نوشته بود: «تل‌آویو منتظر شمارش معکوس سخت باشد.» در پای این توئیت واکنش‌های متفاوتی را شاهد بودیم. از جریان اپوزیسیون نزدیک به اسرائیل که در فضای مجازی فعال است تا جریان انقلابی. اپوزیسیون سلطنت‌طلب که از سال گذشته نزدیکی علنی و بیشتری را با اسرائیل رقم زده و در حوادث غزه نیز به‌طور مشخص در کنار اسرائیل ایستاد، دست به تمسخر می‌زدند و تلاش داشتند تا اتفاقاً دامنه درگیری را افزایش دهند. آنها خواهان ایجاد برخورد و جنگ میان اسرائیل و ایران هستند. تصور آنها این است که در سایه این اتفاق شرایط برای بازگشت‌شان با پرواز انقلاب فراهم می‌شود.

اما واکنش جریان انقلابی را هم در قالب توئیت‌هایی دیدیم که از سوی سایر کاربران انقلابی هم مورد توجه قرار گرفته بود.

یکی از کاربران سایبری که جزو سرشاخه‌های آنها به حساب می‌آید، با یادآوری مصاحبه گذشته امیر عبداللهیان که گفته بود «در صورت هدف قرار دادن نیروهای ایرانی در سوریه پاسخ سختی خواهیم داد» در پای توئیت او نوشت: «پاسخ سخت و درخور بدهید علنی اعلام کردید، علنی هم بزنید». همین کاربر در توئیت دیگری نوشته بود: «عین‌الاسد ضربه سنگینی بود اما حتی انتقام یک موی سر حاج قاسم هم نبود.  هرچی تو این چندسال زدن؛ از خیال راحت اون انتقام سختی بود که بعد شهادت سردار نگرفتیم.»

کاربری معتقد بود: «فقط شعار ندهید. دور قبل شعار دادید و عمل نکردید و اسرائیل هارتر شد.»

کاربر دیگری نوشت: «آقای امیرعبداللهیان، این را بدان که هزار کار بکنی ولی سر قولت نباشی در چشم مردم ایران همانند همتای خود در دولت قبل هستی.‌‌.. از تمام تلاش‌های شما سپاسگزاریم و بوسه بر دستان شما می‌زنیم ولی... سخن مرد شرف و شخصیت اوست. انتقام خون سه تن از سرداران مطالبه ماست.»

محسن مقصودی، مجری صداوسیما که اخیراً در لبنان هم مجروح شده بود خواهان پاسخ محکم شد: «حق او شهادت بود که آرزویش بود... اما حق ما و مطالبه ما، پاسخ محکم به جنایتکاران صهیونیست است تا این گستاخی تکرار نشود.»

ایجاد تعادل 

با بالا گرفتن دُز «انتقام خواهی» دست فرمان کمی تغییر کرد تا این جریان متعادل‌تر شود. سخنگوی دولت در نشست خبری خود گفت، انتقام ایران «در وقت و زمان مقتضی» صورت خواهد گرفت.

برخی از کاربران جریان انقلابی هم تلاش کردند «مطالبه انتقام» را مدیریت کنند. کاربری که به جریانی از سایبری‌ها نزدیک است، نوشته بود: «زمانی که امثال بنده هنوز به دنیا نیامده بودیم عده‌ای انسانِ عاقل و شجاع جریانِ مبارزه با رژیم صهیونیستی را از صفر مطلق به جایگاه امروز رسوندند، امروز من در جایگاهی نیستم که بنشینم به نظامی‌هامون غر بزنم که چرا فلان و چرا چنان! مطالبه را با تحقیر و توهین به نظامیامون اشتباه نگیریم.»

مهدی محمدی، مشاور راهبردی قالیباف هم واکنش نشان داد و معتقد بود که حرکت اسرائیل برای ترور سردار رضی به این خاطر است که «سطح فعلی درگیری در غزه قابل تداوم در طولانی‌مدت نیست»  لذا «ناچار به سطح متفاوتی، درگیری را منتقل کرده است» به اعتقاد او: «شهادت سیدرضی در آستانه سالروز شهادت شهید سلیمانی علامتی از افزایش تنش در سایر جبهه‌ها به موازات جدی‌تر شدن کاهش تنش در غزه است. این جنگ جدید، دفاع جدید می‌خواهد.»

اما در مقابل واکنش یکی از کاربران انقلابی هم به او این بود: «قبلاً گفته می‌شد روحانی نمیذاره واکنش نشان بدیم. الان چی؟ چند هفته پیشم که دو سه نفرو شهید کردن.»

عبدالله گنجی، از روزنامه‌نگاران اصولگرا هم معتقد بود، اساساً کاری که در حال صورت‌داده شدن است، تلافی اسرائیل از کشته شدن فرماندهان اسرائیلی در غزه را دارند می‌گیرند و در موضع دفاع هستند. لذا با این نگرش عملاً نیاز به «انتقام‌گیری» منتفی می‌شد. او نوشته بود: «با ترور آشکار شهیدسیدرضی در صددند ایران را در تعارض اجتنابی_اجتنابی قرار دهند. ١-با پاسخ ایران پای آمریکا را به جنگ بکشاند. ٢-با سکوت ایران، نظام را در افکار عمومی داخلی دچار چالش کند. می‌دانیم آنها تلافی کشته شدن فرمانده و جانشین تیپ در غزه را گرفته‌اند در موضع دفاع‌اند نه حمله.»

تقابل با گفتمان انتقام 

فردای روزی که سردار سلیمانی ترور شد و در شرایطی که هشتگ‌های «انتقام سخت» در فضای مجازی دست به دست می‌شد، جمعی از اصلاح‌طلبان با انتشار بیانیه‌ای خواهان خویشتنداری حاکمیت در مواجهه با این ترور شدند. مفاد این بیانیه‌ ضمن محکوم کردن ترور خواستار تدبیر مسئولان در واکنش به این ترور بودند. اما پاسخی که دریافت کردند به شدت تند بود. همان زمان، یکی از سخنرانان تندرو در یکی از مراسم رسمی گفته بود: «من نگران جریان نفاق در داخل هستم. به دادستان کل کشور هشدار می‌دهم. احساسات مردم به غلیان درآمده است. اصلاح‌طلبان دارند با احساسات مردم در قضیه شهادت قاسم سلیمانی بازی می‌کنند. اگر مردم ریختند و این باند اصلاح‌طلب را در خیابان کشتند، نگویید که هشدار نداده بودید... چرا وقتی نظام می‌خواهد جلوی آمریکا بایستد شما آیه یأس می‌خوانید. اگر همین مردم که برای بدرقه قاسم سلیمانی به خیابان آمدند خون‌شان به جوش آمد و شما اصلاح‌طلبان را تکه‌تکه کردند، نگویید که هشدار ندادید.»

حرکت به سمت عملگرایی

واقعیت این است که همان‌ها که بعد از شهادت فخری‌زاده و حاج قاسم سلیمانی معتقد بودند: «تجربه ثابت کرده است که آمریکا و نوچه‌هایش فقط زبان زور را می‌فهمند، پس به‌جای مماشات، باید با سیلی سخت، او را از تکرار اقدامات مشابه پشیمان کرد»؛ امروز ترجیع‌بند حرف‌هایشان این است که نباید وارد درگیری مستقیم با آمریکا و اسرائیل شد. این چرخش اگرچه در میان افرادی از جریان انقلابی که مسئولیت دارند دیده می‌شود، اما در سطح بدنه رای آنها همچنان خواهان مطالبه انتقام سخت هستند. به عبارت روشن‌تر، در جایی که قرار بود دولت حسن روحانی عمل‌کننده نظرات آنها باشد، همه آنها مطالبه‌گر بودند. اما حالا که ارکان قدرت را کاملاً در دست دارند بخشی از این بدنه عملگرا شده است.

اما در طرف مقابل بدنه رای آنها همچنان بر همان نظر است. این دسته با گفتمانی تربیت شده‌اند که مدام به دنبال ایجاد شرایط جنگ رویارو با اسرائیل و آمریکا هستند. اما وقتی جنگ را از همیشه نزدیک‌تر می‌بینند، رفتار مسئولان را متناسب با آن ارزیابی نمی‌کنند. آنها با گفتمان مبتنی بر واکنش سخت سال‌ها عجین شدند، حالا اما گفتمان جایگزینی از سوی سیستم به آنها داده نمی‌شود. این شکاف سیستم را تحت فشار شدیدی قرار داده است. مطالبات امروز این بدنه، همان گفتارهای رسمی جریان انقلابی در سال‌های گذشته است. آنها چیزی را مطالبه می‌کنند که سال‌ها به آنها وعده داده شده بود. وقتی همین دسته شبانه به سمت شورایعالی امنیت ملی می‌روند؛ در واقع این پیام را به دولت ابراهیم رئیسی هم منتقل می‌کنند که از دولت او چنین انتظاری ندارند.

در چنین شرایطی، سطح واکنش سیستم باید به نحوی باشد که هم این بدنه را راضی کند و هم با سیاست‌های کلی نظام در خصوص سطح تنش و درگیری در منطقه همراستا باشد. آیا چنین راهی وجود دارد؟ یا آنکه خروجی این ماجرا به شکاف میان سیستم و وفادارترین طیف از بدنه خود منجر خواهد شد؟ 

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار