کمبود آب از نیل تا فرات / کشورهای منطقه شامات در حل و فصل مناقشات آبی خود تاکنون ناموفق عمل کردهاند
دیپلماسی، کلیدی برای جلوگیری از جنگهای آبی آینده منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد بود. با این حال، چنین دیپلماسیای در مناطق کمآب مستلزم درک مشترک بین طرفین است تا متوجه شوند که برای بقای خود باید با هم همکاری کنند. عدم انجام این کار میتواند منجر به عواقب وحشتناکی شود و منطقه و فراتر از آن را بیثبات کند. این مسئله باید الهامبخش بازیگران بینالمللی باشد تا تلاش بیشتری برای حمایت از منطقه شامات در حل چالشهای آبی انجام دهند.

اثرات درازمدت کمبود آب در سراسر منطقه شامات چندوجهی و عمیق است. اولاً، کمبود آب با توجه به تأثیر منفی آن بر تولیدات کشاورزی، تهدیدات قابلتوجهی برای امنیت غذایی ایجاد خواهد کرد. ثانیاً کمبود منابع آبی، توسعه و رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد. هرچند میتوان با در پیش گرفتن سیاستهای مسئولانه در مصرف و توزیع آب، تأثیرات منفی کمبود آب را کاهش داد.
منطقه شامات علاوه بر اینکه کمآبترین منطقه در جهان است، متکیترین منطقه به منابع آبی فرامرزی (یعنی منابع مشترک بین دو یا چند کشور در سراسر مرزهای ژئوپلیتیکی) است. همانطور که گزارش برنامه جهانی آب سال 2024 سازمان ملل متحد اشاره میکند، همکاری فرامرزی و فرابخشی در زمینه منابع آبی، «برای منطقه عربی از اهمیت حیاتی برخوردار است.»
یکی از عواملی که مانع از همکاری کشورها بر سر منابع آب میشود، ناکارآمدی نهادهای موجود حاکم بر مدیریت منابع آبی مشترک، مانند شورای آب عربی یا شورای وزیران آب در اتحادیه کشورهای عربی است. همچنین مکانیسمهای محلی و چندجانبهای در منطقه وجود دارد که به مدیریت یا تنظیم حوضه آبریز یا آبخوان رودخانه خاصی کمک میکند؛ مکانیسمهایی نظیر ابتکار حوضه آبریز نیل و موافقتنامه اردن و عربستان در مدیریت و استفاده از آبخوان فرامرزی الساق/الدیسی از این قبیل هستند.
عملکرد این نهادها نمونههای آموزندهای هستند، زیرا درسهای ارزشمندی در مورد بهترین شیوهها برای حکمرانی آب فرامرزی ارائه میدهند. با این حال، شکافهای نهادی عمده در زیرساختهای مدیریت آب منطقه، مانند حوضه دجله-فرات، که در آن هیچ سازمان چندجانبهای برای تسهیل همکاری و حل و فصل اختلافات وجود ندارد، باقی مانده است.
در دهههای آینده، کمآبی به همراه اثرات ترکیبی تغییر اقلیم، حکمرانی ضعیف و شکنندگی کشورها را تشدید خواهد کرد و همین مسئله بهطور بالقوه جرقهای برای مناقشات منطقهای بر سر آب خواهد زد. چنین مناقشاتی در سالهای اخیر و در بحبوحه تنشهای فزاینده بین مصر و اتیوپی بر سر منابع آبی رود نیل، خود را نشان داده است. داینامیک مناقشه مشابهی در مورد سایر کشورهای منطقه مانند عراق رخ داده است. عراق از گذشته با ترکیه بر سر منابع آبی رودهای فرات و دجله تنش داشته است. اردن نیز اختلافات طولانیمدتی با سوریه بر سر منابع آبی رودخانه یرموک، یکی از شاخههای اصلی رود اردن، داشته است. با این حال، هنوز هم میتوان از طریق دیپلماسی و تعامل بیشتر میان کشورها، از جنگ میان کشورها بر سر منابع آبی در آینده جلوگیری کرد.
رودخانههای منطقه شامات، سفرههای زیرزمینی و کمبود آب
سه رودخانه طویل به نامهای نیل، فرات و دجله، منابع حیاتی آب شیرین منطقه شامات هستند. این رودخانهها نهتنها به دلیل تغییرات اقلیمی، بلکه به دلیل برداشت بیش از حد و سوءمدیریت ناشی از چالشها میان کشورها بر سر تقسیم آبهای فرامرزی، مشکلات اداری ایجادشده در هر جایی که یک حوضه آبریز یا آبخوان بزرگ بین دو یا چند کشور مشترک است، دچار کمبود آب شدهاند.
علاوه بر برداشت بیش از حد، رودخانههای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از ساخت بیش از حد سدها (ترکیه به تنهایی برنامههایی برای ساخت 22 سد در امتداد رودخانههای فرات و دجله دارد، که 19 سد قبلاً تا سال 2022 ساخته شده بودند)، آلودگی و نفوذ آب شور آسیب دیدهاند. تنشهای ژئوپلیتیک منطقهای را نیز به این عوامل اضافه کنید و آنگاه خواهید دید که وضعیت به طور فزایندهای در مرحله انفجار قرار دارد.
چالشهای به اشتراک گذاشتن منابع آب فرامرزی نیز بر رودخانههای کوچکتر در شامات تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، رود اردن که حوضه آبریز آن فلسطین، اردن، سوریه، لبنان و سرزمینهای اشغالشده توسط اسرائیل را در بر میگیرد، تا دهه 1960 تا 1/4 میلیارد متر مکعب آب را به دریای مرده منتقل کرد. این میزان در دهه 2000 به تنها 275 میلیون مترمکعب کاهش یافت که عمدتاً به دلیل اقدامات اسرائیل و سوریه بوده است. در سال 1964، اسرائیل پس از تکمیل پروژه کانال «حامل آب ملی» خود، شروع به تغییر مسیر آب از رودخانه اردن و دریاچه طبریه کرد و در اوایل دهه 2000 سالانه حدود 440 میلیون مترمکعب آب از این حوضه آبریز خارج شد و 100 میلیون مترمکعب دیگر به طور جداگانه برای آبیاری مزارع در مجاورت دریاچه برداشت شد.
افزایش تولیدات کشاورزی در سوریه و ساخت دهها سد بر روی رودخانه یرموک و سایر شاخههای فرعی در حوضه رود اردن بر روی جوامع پاییندستی نیز تأثیر گذاشت و برخی برآوردها حاکی از آن است که سوریه سالانه 200 میلیون مترمکعب آب را از حوضه آبریز یرموک منحرف میکند. اردن نیز به نوبه خود، حدود 155 میلیون مترمکعب (از سال 2005) را با استفاده از کانال ملک عبدالله برای آبیاری مزارع کشاورزی در دره اردن و تامین آب چندین شهرداری شمالی خود، منحرف میکند.
به غیر از منابع آب سطحی رودخانهها و دریاچهها، منطقه شامات از لحاظ تاریخی به سفرههای زیرزمینی برای برآوردن نیازهای آب جمعیت رو به رشد، بهویژه در بخشهای خشک شمال آفریقا، متکی بوده است. بیش از 40 سفره زیرزمینی فرامرزی مشترک بین کشورهای منطقه وجود دارد، از جمله حدود 20 سفره در جنوب غربی آسیا و 21 سفره در شمال آفریقا (از جمله سفرههای زیرزمینی مشترک بین کشورهای شمال آفریقا و همسایگان جنوبی آنها). این سیستمهای آبی همچنین باید به طور مؤثرتری مدیریت میشوند و انجام این کار مستلزم تعامل چندجانبه و عمیقتر است.
در بخشهایی از منطقه، مانند فلسطین، تعامل چندجانبه باید با اقدامات جبرانی برای تضمین عدالت و مسئولیتپذیری انجام شود. اگرچه این موضوع از حوصله این نوشته خارج است، اما ذکر مثالی از جوامع فلسطینی تحت اشغال اسرائیل که از سرقت آب توسط اسرائیل از سفرههای زیرزمینی فلسطین (که فرامرزی نیستند و از لحاظ تاریخی منبع اصلی آب شیرین فلسطین بودهاند) رنج میبرند، حائز اهمیت است.
این موضوع باعث شده فلسطینیها هیچ کنترلی بر منابع آبی خود نداشته باشند. از دست دادن دسترسی به سفرههای زیرزمینی، بسیاری از جوامع فلسطینی را وادار کرده است که برای زنده ماندن به جمعآوری آب باران متوسل شوند، اما نیروهای اشغالگر اسرائیل به طرز وحشیانهای به تخریب مخازن جمعآوری آب باران توسط فلسطینیها میپردازند. چنین تخلفاتی را نمیتوان تنها از طریق دیپلماسی حل و فصل کرد. مکانیسمهای قانونی و اجرایی دیگری ممکن است برای پاسخگو کردن اسرائیلیها ضروری باشد.
مطالعات موردی در دیپلماسی و حاکمیت آب
شبکه پراکنده و ناقص نهادهای حاکمیت آب منطقه شامات در تلاش برای تحقق هدف با چالشهای فراوانی روبهرو است. این چالشها در درجه اول نتیجه بیاعتمادی و همچنین شکافهای حاکمیتی در این شبکه از جمله در حوضه آبریز دجله-فرات است. همچنین مواردی وجود دارد که سازمانهای حاکم بر آبهای فرامرزی با مشکل یا شکست مواجه شدهاند، مانند ابتکار حوضه آبریز نیل. موارد دیگر، بهویژه سفرههای فرامرزی تجدیدناپذیر، از «تراژدی نفی اشتراکات» رنج میبرند؛ به این معنا در چنین مواردی، هر کشور، خواسته یا ناخواسته، منافع خود را بر منافع مشترکی که با سایر کشورها دارد، مقدم میدارد. این امر به نوبه خود منجر به استفاده بیش از حد از منابع آب محدود میشود و امنیت آب را برای همه طرفهای درگیر به خطر میاندازد.
حوضه دجله-فرات و فقدان حاکمیت چندجانبه آب
1 در حوضه آبریز دجله-فرات، هیچ نهاد مدیریت آب وجود ندارد که کشورهای مشترک این دو رودخانه (یعنی ایران، ترکیه، عراق و سوریه) را گردهم آورد. اقدامات یکجانبه کشورهای بالادستی این حوضه، بهویژه ترکیه، نیز به بیاعتمادی نسبت به همسایههای پاییندست خود، نظیر عراق، افزوده است. اقدامات یکجانبه سوریه در فرات نیز تا حدی به روابط این کشور با عراق آسیب وارد کرده است. در اواخر قرن بیستم، اداره کل توسعه حوضه فرات در سوریه و پروژه آناتولی جنوبی ترکیه مجموعهای از سدها را راهاندازی کردند که به طور قابل توجهی جریان آب را به جوامع عراقی که برای زندگی اقتصادی و اجتماعی خود به شدت به آب این رودخانهها متکی هستند، کاهش داد.
وضعیت مشابهی بین ترکیه و عراق در رودخانه دجله پدید آمده است. در سالهای 2021-2020، بارندگی اندک در عراق بحران آب این کشور را به میزان بیسابقهای تشدید کرد و باعث کاهش 29 درصدی جریان آب در دجله و 73 درصدی در فرات شد. ساخت بیش از حد سد توسط دمشق و آنکارا بدون هماهنگی منسجم با بغداد، بحران آب را برای جوامع پاییندست عراق ایجاد کرده است. علاوه بر این، هیچ سازوکار منطقهای وجود ندارد که سوریه و ترکیه را در قبال تأثیر اقداماتشان بر توانایی عراق برای دسترسی به منابع آب حیاتی مسئول بداند.
از نظر تاریخی، سالانه 100 میلیارد مترمکعب آب از حوضه بالادست دجله-فرات (که عمدتاً در اختیار ترکیه است) به سمت عراق میرفت. امروزه، عمدتاً به دلیل پروژههای زیرساختی در بالادست، این میزان به 25 میلیون مترمکعب در سال کاهش یافته است که کاهش 75 درصدی را نشان میدهد. عراق بهطور خاص در برابر اقدامات کشورهای بالادست این حوضه آبریز آسیبپذیر است، زیرا حدود 82 درصد از آب مورد نیاز عراق از خارج از مرزهای این کشور تأمین میشود (72 درصد از ترکیه سرچشمه میگیرد، بخشی از آن قبل از رسیدن به عراق از سوریه میگذرد، درحالیکه 12 درصد دیگر مستقیماً از ایران میآید).
به این ترتیب، مقامات عراقی سالها پیش به این نتیجه رسیدند که تعامل دیپلماتیک با کشورهای بالادست مهمترین ابزار آنها برای حل بحران فعلی آب است. در ماههای اخیر، عراق به امید حل تنشهای دوجانبه بر سر منابع آبی، به دنبال ایجاد اعتماد با رجبطیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه بوده است. شروع این مسیر دوجانبه مذاکره با آنکارا یک اقدام معقول و تصدیق نفوذ نامتناسب ترکیه بر منابع آب عراق است. با این حال، بدون دخالت سوریه و ایران و ایجاد یک راهکار چندجانبه گستردهتر، عراق در برابر اقدامات یکجانبه هر یک از سه همسایه بالادستی خود آسیبپذیر خواهد بود.
حوضه آبریز نیل و مشکلات نهادی حاکمیت آب
2 نهادهای چندجانبه حاکمیت آب، حتی اگر وجود داشته باشند، لزوماً اعتماد بین کشورهای عضو را افزایش نمیدهند. یک مثال کلیدی از این طرح، ابتکار حوضه نیل است که توسط کشورهای حوزه نیل برای تسهیل همکاری و حل و فصل اختلافات در طول طولانیترین رودخانه آفریقا ایجاد شده است. تلاشهای قبلی در کاهش تنش بین مصر، اتیوپی و سودان بر سر ساخت سد بزرگ رنسانس توسط اتیوپی موفق نبوده است.
دو دلیل اصلی برای این شکست وجود دارد. نخست شکافهای ساختاری و نظارتی، از جمله عدم وجود مادهای در چارچوب توافقنامه سازمانی که اطلاعرسانی قبلی در مورد پروژههایی که بر جریان آب تأثیر میگذارند را الزامی میکند. به این ترتیب، اعلانها فقط از روی حُسننیت ارائه میشوند، به این معنی که اتیوپی موظف نبوده از قبل مصر را در مورد پروژه سد رنسانس مطلع کند. این مسئله باعث شد که پس از مطلع شدن مصر از قصد اتیوپی برای احداث این سد، تنش بین دو کشور افزایش یابد. علاوه بر این، ماده 4 توافق، که استفاده عادلانه از منابع آبی نیل را مورد بحث قرار میدهد، توسط چندین عضو ابتکار حوضه نیل بدون رضایت و اتفاق آراء اصلاح شود و مصر را بیش از پیش از فواید این ابتکار محروم کرد.
علاوه بر گفتوگو از طریق ابتکار حوضه نیل، مصر، سودان و اتیوپی اعلامیه اصول سد رنسانس را در سال 2015 امضا کردند و بر این اساس خواستار همکاری و اعتمادسازی شدند. متعاقباً، اتیوپی هنگام پر کردن مجدد سد، اطلاعیهای را به مصر و سودان صادر کرد. با این حال، تفاسیر متفاوت از اعلامیه (بهویژه بند سوم در مورد اصل عدم ایجاد آسیب قابل توجه) مانع پیشرفت در اقدامات اعتمادساز شد، به این معنی که این اعلامیه در تبدیل به یک مکانیسم قابل اجرا موفق نبود.
ثانیاً، اتیوپی نیز مانند ترکیه در حوزه فرات-دجله، فقدان اراده سیاسی برای سازش با مصر را نشان داده است. برای مثال، اندکی پس از اعلام برنامههای ساخت سد در اواخر سال 2010، ملس زناوی، نخستوزیر سابق اتیوپی، هشدارهای مصر را در مورد پیامدهای امنیت ملی محدود کردن جریان آب از رود نیل رد کرد و گفت: «نگران نیستم که مصریها بهطور ناگهانی به اتیوپی حمله کنند.
هر کسی که دست به این کار زده زنده نمانده تا بتواند داستان حملهاش را تعریف کند. فکر نمیکنم مصریها این را ندانند.» اتیوپی از طریق اقدامات خود نشان داد که هرگونه درگیری در مورد سد رنسانس را یک امر صرفاً رفتاری میداند و همچنان به مصر در مورد اتخاذ رویکرد تهاجمی هشدار میدهد. مصر تاکنون 13 سال وقت صرف کرده تا اتیوپی را با کمک شرکای بینالمللی بر سر میز مذاکره بیاورد، اما آدیس آبابا اغلب با رد تلاشهای قاهره یا عقبنشینی از مذاکرات قبل از دستیابی به توافق (همانطور که در مذاکرات سال 2023 در واشنگتن اتفاق افتاد) واکنش نشان داده است. اتیوپی به نوبه خود تاکید کرده است که پروژه سد رنسانس سنگبنای برنامه توسعه این کشور است و استدلال میکند که سوگیری بینالمللی به نفع مصر مذاکرات را مختل کرده است.
قاهره اکنون در حال بررسی رجوع به داوری بینالمللی است تا بتواند ثابت کند که پروژه سد رنسانس حقوق تاریخی آب این کشور را نقض میکند. مصر همچنین فعالانه در حال تلاش برای تقویت حضور نظامی خود در شاخ آفریقا است و آدیس آبابا این اقدام مصر را تشدید تهاجمی و نگرانکننده تنش میداند و معتقد است که این روند چشمانداز یک راهحل دیپلماتیک را بیشتر از بین میبرد. بدون تغییر دیدگاه در هر دو پایتخت، و فشار موثرتر از سوی دیگر طرفهای درگیر، وضعیت احتمالاً بدتر خواهد شد.
آبخوانهای فرامرزی و تراژدی منابع مشترک
3 سفرههای فرامرزی منابع حیاتی آب هستند که اغلب قربانی «تراژدی منابع مشترک» میشوند، بهویژه به این دلیل که معمولاً تجدیدناپذیرند. آبخوان مشترک الدیسی/الساق اردن و عربستان سعودی نمونه بارز این موضوع است. وقتی هر یک از این دو پادشاهی مقدار آبی را که از این سفره برداشت میکند افزایش میدهد، دیگری هم همین کار را میکند؛ حتی اگر لزوماً به آب اضافی نیاز نداشته باشد.
بنابراین، بهرغم امضای توافقنامه دوجانبه برای محدود کردن برداشت، هم اردن و هم عربستان سعودی از آب این سفره زیرزمینی برای پروژههای کشاورزی استفاده میکنند که میوهها و سبزیجات پرمصرف مانند هندوانه، گوجهفرنگی، پیاز و سیبزمینی را بهطور ناکارآمد تولید میکنند (هرچند برنامههای اولیه بر روی کشت غلات متمرکز بود که به آب کمتری نیاز دارد).
این روند یک دوراهی با سه گزینه بد ایجاد کرده است. اگرچه گزینهای که کمتر بد باشد نیز وجود دارد. اگر هر دو طرف به برداشت بیش از حد آب ادامه دهند، آبخوان سریعتر از آنچه برنامهریزی شده تخلیه میشود. اگر یک طرف درگیر برداشت بیش از حد شود درحالیکه طرف دیگر این کار را انجام ندهد، آنگاه دومی احساس خواهد کرد که وضعیت ناعادلانه است. با این حال، اگر هر دو طرف از برداشت بیش از حد خودداری کنند (سناریوی بهینه)، همچنان باید به مصرفکنندگان ناراضی داخلی که به افزایش تخصیص آب عادت کردهاند، پاسخ بدهند. برای اینکه هر دو طرف متعهد شوند از برداشت بیش از حد خودداری میکنند، باید در عمل اعتمادسازی کنند و به توافق دوجانبه مورد مذاکره خود پایبند باشند.
مجمع آب شامات: چشماندازی برای حل مناقشات آب از طریق دیپلماسی منطقهای
برای جلوگیری از تشدید درگیریهای آبی در شامات، تعامل عمیقتر چندجانبه مورد نیاز است. سازمانهای منطقهای مانند شورای آب عرب و شورای وزیران آب اتحادیه عرب باید توسط کشورهای اتحادیه عرب برای میانجیگری در هر جایی که چارچوبهای حاکمیتی سطح پایین یا دیپلماسی دوجانبه در حل مناقشات ناکام میمانند، اقدام کنند. اگر آن نهادهای منطقهای نیز در میانجیگری شکست بخورند، نهادهای بزرگتری مانند اتحادیه آفریقا (در صورت لزوم) یا سازمان ملل میتوانند نقش داشته باشند.
با این حال، فضایی برای ایجاد مجمع آب شامات که شامل اعضای همسایه اتحادیه غیرعرب – بهویژه کشورهای بالادست، ساحلی رود نیل (اتیوپی، سودان جنوبی و اوگاندا)، دجله (ترکیه و ایران) و فرات (ترکیه) باشد، وجود دارد. در حال حاضر چنین مجمعی وجود ندارد که این گروه از کشورها را برای بحث در مورد امور آب گردهم آورد. در حال حاضر، مجمع آب عرب که هر سه سال یک بار برگزار میشود، بزرگترین مجمع منطقهای در شامات است که در آن مقامات عالیرتبه مستقیماً در مورد مسائل آب گفتوگو میکنند.
با این حال، بهطور مرتب از نمایندگان عالیرتبه کشورهای بالادستی غیرعرب که در بالا ذکر شد دعوت به عمل نمیآید. برای اجرای یک چارچوب دیپلماتیک و حاکمیت موثرتر آب منطقهای، مهم است که با تعیین قوانین مشترک برای همه ذینفعان کار آغاز شود و این مسئله مستلزم هماهنگی دیپلماتیک در تهیه پیشنویس سیاستها و چارچوبهای سازمانی است که همه طرفها موافق رعایت آن باشند.
این امر امکان ایجاد نهادی مانند مجمع آب شامات را فراهم میکند. علاوه بر فراهم کردن فضا برای تعامل دیپلماتیک، مجمع آب شامات، میتواند فضایی را برای سازماندهی اقدامات اعتمادساز بین کشورها فراهم کند. این مجمع نقطه شروع خوبی است برای افزایش تبادل اطلاعات با هدف رفع خلأهای علمی و ایجاد دیدگاه مشترک در مورد منابع آب در منطقه و فراتر از آن. انجمن علوم و فناوری آب شورای همکاری خلیج فارس نمونه مناسبی برای الگوبرداری است.
نتیجهگیری
دیپلماسی، کلیدی برای جلوگیری از جنگهای آبی آینده منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد بود. با این حال، چنین دیپلماسیای در مناطق کمآب مستلزم درک مشترک بین طرفین است تا متوجه شوند که برای بقای خود باید با هم همکاری کنند. عدم انجام این کار میتواند منجر به عواقب وحشتناکی شود و منطقه و فراتر از آن را بیثبات کند. این مسئله باید الهامبخش بازیگران بینالمللی باشد تا تلاش بیشتری برای حمایت از منطقه شامات در حل چالشهای آبی انجام دهند.
در این میان، انجمنها و مکانیسمهای منطقهای برای کاهش تنش باید برای برجسته کردن اهمیت همکاری فرامرزی در زمینه آب و ادغام همسایگان غیرعرب مانند ترکیه، اتیوپی و سایر کشورهای منطقه که رودخانهها و سفرههای زیرمرزی مشترک دارند، تلاش کنند. رودخانهها و سفرههای زیرزمینی همچنان بهعنوان ذخایر استراتژیک آب نقش کلیدی ایفا میکنند، اما در حال حاضر به روشهای ناپایدار مورد بهرهبرداری قرار میگیرند.
شیرینکردن آب همیشه راهحل نیست و نمیتواند به طور کامل جایگزین منابع طبیعی آب شود چه رسد به اینکه از بین رفتن تنوع زیستی ناشی از کوچک شدن رودخانهها را جبران کند. در عوض، راهحل در تعامل دیپلماتیک عمیقتر برای حل مناقشات اساسی، افزایش به اشتراکگذاشتن دانش و پروژههای مشترک بین منطقه شامات و همسایگان آن برای حفظ منابع آبی مشترک برای نسلهای آینده است.