خزان زودهنگام باغ/گزارشی درباره اخراجهای مجموعه باغ کتاب در دوران پس از جنگ ایران و اسرائیل
جنگ که تمام شد، بسیاری از مردم در تلاش برای حرکت به سمت یک زندگی معمولی، به سر کارهایشان برگشتند. اما برخی در این میان، طعم بیکاری و اخراج را چشیدند و روزگار پس از جنگ برایشان اضطرابآورتر از پیش شد. ۱۲ نفر از کارمندان مجموعه باغ کتاب هم با چنین اخراجهای ناگفته و نانوشتهای مواجه شدند.

جنگ که تمام شد، بسیاری از مردم در تلاش برای حرکت به سمت یک زندگی معمولی، به سر کارهایشان برگشتند. اما برخی در این میان، طعم بیکاری و اخراج را چشیدند و روزگار پس از جنگ برایشان اضطرابآورتر از پیش شد. ۱۲ نفر از کارمندان مجموعه باغ کتاب هم با چنین اخراجهای ناگفته و نانوشتهای مواجه شدند.
کسانی که سابقه کاری نزدیک به یکدهه در این مجموعه را تجربه کرده بودند، از اوایل تیرماه تا اواسط آن، همگی با یک جمله مواجه شدند: «دیگر سر کار نیایید.» مدیران آنها در پاسخ به چرایی این درخواست گفتند: «ما به اجماع رسیدیم.» روال اداری معمول در شهرداری که براساس آن کمیتهای از سوی منابع انسانی تشکیل و با فرد موردنظر صحبت میکند، برای آنها اتفاق نیفتاده و به آنها نامه عدمنیاز هم نمیدهند. آنها شاهد استخدام افراد جدیدی در بخشهایی هستند که از آنها اخراج شدند و به همین دلیل میگویند: «ما را اخراج کردند که جایگزینمان کنند.» این روزها، قراردادی یکماهه پیش روی آنها گذاشتند و از آنها میخواهند آن را امضاء کنند و آخر ماه هم بروند.
«مدیران جلسهای تشکیل دادند و به این نتیجه رسیدند که از هر واحد دو، سه نفر کم کنند که بتوانند نیروهای خودشان را بیاورند.» این را یکی از کارمندان اخراجشده باغ کتاب میگوید. در مجموعه باغ کتاب اردوی تابستانی در حال برگزاری بود که جنگ شد. اردوی آنها اما متوقف نشد. برخی از کارمندانش روزهای پس از جنگ هم بر سر کار حاضر شدند و نگذاشتند کارها روی زمین بماند.
برخی هم که میتوانستند مرخصی گرفتند و چند روزی را رفتند. برخی دیگر را هم خود مجموعه دورکار کرد. درنهایت به همه آنها گفتند، هفته اول جنگ اگر سر کار نبودند هم مشکلی در فرآیند شغلی آنها پیش نخواهد آمد؛ چون براساس تصمیم هیئتدولت کل ادارات تهران دورکار شده بودند. با این حال اولین اخراج روز ۳۱ خردادماه به کارمندان باغ کتاب ابلاغ شد. در این گزارش با پنج نفر از ۱۲ نفری که از باغ کتاب اخراج شدند، صحبت کردیم و به خواست خودشان اسم آنها را نمیآوریم تا سنگی بر سر راه احقاق حقوقشان نباشیم.
تفاهم کنید، بروید و نیایید
«ما در زمان جنگ قرارداد نداشتیم.» این جمله را هم یکی دیگر از کسانی که از باغ کتاب اخراج شده به «هممیهن» میگوید. قراردادهای آنها سهماهه بوده و پایان خردادماه که قراردادشان تمام میشود، میانه جنگ بود. آنها هم مانند تمام کارکنان دولت، شنبه ۳۱ خردادماه سر کار خود برگشتند اما از همان زمان نفربهنفر با اخراجهایی نانوشته مواجه شدند: «شنبه که به سر کار برگشتم، به من گفتند قائممقام و مدیریت باغ کتاب تصمیم گرفتند دیگر با شما قرارداد نبندند.» به او گفتند، میخواهند تعدیل نیرو کنند اما او شاهد بوده که در بخشهای دیگر مجموعه باغ کتاب، نیروهای جدیدی استخدام کرده است: «منابع انسانی گفت نامه عدمنیاز نمیدهد که بتوانم بیمه بیکاری بگیرم و گفتند، تفاهم کنیم و خودمان برویم و دیگر نیاییم.»
بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد، در همان روزهای ابتدایی جنگ و کمی پیش از شروع جنگ، برخی از مدیران مجموعه تغییر کردند، مدیران جدید کارمندان جدیدی به مجموعه اضافه کردند و کارمندان قدیمی را اخراج کردند. حراست باغ کتاب که بهعنوان نهاد ناظر باید در جلسات تعدیل نیرو حضور داشته باشد، در این جلسات نبوده و به گفته کارمندانی که اخراج شدند، پاسخی روشن درباره چرایی این اتفاق به حراست هم داده نمیشود: «مدیرعامل، پاسخ مدیر حراست را هم نداده است و تنها گفته، ما به اجماع رسیدیم. بسیاری از مدیران جدید آمدند و با خودشان چندین نیرو آوردند و نیروهای قدیمی را اخراج کردند.»
یکی دیگر از کارمندان اخراجشده در باغ کتاب، روز هفدهم تیرماه با این جمله مواجه شده است: «مدیران به اجماع رسیدند که شما چندنفر اگر نباشید، برای خودتان و مجموعه بهتر است. چون شما روابط سازمانی ندارید.» او میگوید، هرگز چارت سازمانی که در آن رفتار تعریفشدهای وجود داشته باشد، در اختیارش گذاشته نشده و تمام سالهای کاریاش براساس آنچه مدیرش خواسته و از او آموخته، عمل کرده است.
تمام این جملات تنها شفاهی به کارمندان در معرض اخراج گفته شده و درحالیکه برای دیگر کارمندان باغ کتاب قرارداد سهماهه برای امضاء ارسال شده، این ۱۲ نفر با قراردادهای یکماهه مواجه شدند تا مجموعه بتواند پس از پایان تیرماه بهشکل رسمی با آنها قطع همکاری کند. قراردادی که از سمت هیچکدام از این ۱۲ نفر هنوز به امضاء نرسیده است: «قراردادی هم که برایمان فرستادند تا 31 تیرماه است و اگر آن را امضاء کنیم، قبول کردیم که آخر تیرماه بهبعد برویم.»
حقی که خورده شد
بسیاری از آنها که امروز در معرض اخراج قرار گرفتند، در دوران جنگ ۱۲ روزه تهران ماندند و سر کار رفتند: «در دوران جنگ من هرروز سر کار بودم. دورتادور ما پدافند است و از بالای سر ما جنگنده رد میشد، با این حال ما ماندیم و به کارمان ادامه دادیم.» اخراجهای نانوشته در بخشهای حراست، کتابفروشی، روابط عمومی، بخش اداری باغ کتاب، میز پژوهش و معاونت فنی و مهندسی رخ داده است: «آنها این بخشها را خالی میکنند که نیروهای خودشان را بیاورند.»
سوالی که مدام در ذهن کارمندان اخراجشده باغ کتاب تکرار میشود این است: «مدیرانی که جدید آمدند و شناختی از ما ندارند، چطور به اجماع رسیدند؟» آنها میگویند در شهرداری هرگونه اخراج و تعدیل باید با دلیل مشخصی انجام شود، منابع انسانی جلسهای با تعداد اعضای فرد تشکیل میدهد، مدیر حراست، مالی و اداری، منابع انسانی، نماینده مدیرعامل و مدیر مستقیم خود فرد باید در این جلسه حضور داشته باشد و حداقل پنجنفر باشند: «چنین کمیتهای برای ما برگزار نشده است.» به گفته آنها پس از برگزاری این جلسه است که تصمیم میگیرند، قراردادی سهماهه با شخص امضاء کنند و از او میخواهند در این سهماه خودش را اصلاح کند و پس از سهماه دوباره همین جلسه تشکیل میشود و تصمیم میگیرند که فرد در سازمان بماند یا برود: «چنین روالی برای هیچکدام از ما طی نشده، روال قانونی رعایت نشده است.»
کارمندان اخراجشده از باغ کتاب احساس میکنند «حقشان خورده شده»، به بازرسی کل هم رفتند و آنجا شکایت ثبت کردند. اما هنوز پاسخی جز این نشنیدند: «دیگر سر کار نیایید.» به برخی از آنها وعدههایی مبنی بر اینکه مساعدتهایی میشود و به سازمانهای دیگر فرستاده میشوند هم داده شده، اما تا این لحظه در حد حرف باقی مانده است. پاسخ مدیرعامل مجموعه باغ کتاب به تمام آنچه کارمندان اخراجشده روایت کردند، یک جمله است: «هیچ اخراجی صورت نگرفته است.»
عجایب باغ کتاب
باغ کتاب جز این، روزهای عجیبی را سپری میکند. همین چندوقت پیش قطع برق پردیس سینمایی باغ کتاب مایه تعجب همه شده بود. علی رمضانی، مدیر مجموعه باغ کتاب، اردیبهشتماه امسال به این سمت منصوب شد. هنوز جنگ تمام نشده بود، روزهای ابتدایی تیرماه بود، ویدئویی از پردیس سینمایی باغ کتاب منتشر شد و در آن مردم، وحشتزده سالن سینما را ترک میکردند. در این ویدئو مسئولان پردیس سینمایی به مردم میگویند: «برق از سوی مدیریت باغ کتاب قطع شده و امکان نمایش فیلم وجود ندارد.»
یکی از مسئولان سالن در تاریکی شماره تماسهای افرادی که بلیت تهیه کرده بودند را روی کاغذی نوشت تا پول بلیتشان را به آنها بازگردانند. پول بلیت به برخی از آنها بازگردانده شد و برای برخی دیگر، بلیتهای جایگزین در دیگر پردیسهای سینمایی در نظر گرفته شد. این اتفاق، موضوعی یکباره نبود. در این روزها چندینبار خبر قطع برق در پردیس سینمایی باغ کتاب به رسانهها رسید. آنچه بهجا ماند، شوک بزرگی بود که به مردم حاضر در سالن در میانه جنگ تحمیل شد؛ شوکی که این روزها به جان کارمندان باغ کتاب افتاده است.