زیباییشناسی یک دولت
معمولاً مفهومسازی و اسمگذاریها از مراحل حدس و گمان و فرضیهسازی آغاز میشوند. در کتاب «فهم نظریههای سیاسی»، توماس اسپریگنز با ترجمه فرهنگ رجایی بهطور مشروح به این موضوع میپردازد که فرضیهها و نظریهها بهنوعی پاسخگویی به بحرانهای جامعه است. حال با مبنا قرار دادن این نکته از یک طرف و ذوق زیباییشناسی از سوی دیگر، علاقهمند شدم نام دولت احتمالی آقای پزشکیان را دولت مسعود بنامم.
این نامِ مسعود به سه موضوع اشاره دارد: اسم خود رئیسجمهور احتمالی، خود واژه که بهمعنای خوشبخت، مبارک و خجسته میباشد و از همه مهمتر شاخص کردن پنج بحران و تلاش برای رفع این بحرانها که حرف نخست آنها در کنار هم بهشکل مسعود ترسیم شده تا ذوق زیباییشناسی و تبلیغاتی نیز داشته باشد.
بیشک جامعهی ایران در این زمان، بحرانهای متنوعی دارد ولی از بین این بحران پنج بحران انتخاب شده که در ادامه به آنها اشاره میکنیم: دولت ملی، دولت سرعتساز، دولت عدالتمحور، دولت وحدتساز، دولت دانشمحور یا دانشبنیان.
از خصایص دموکراسی (مردمسالاری) این است که ضمن حاکمیت رأی اکثریت به نیازمندیهای اقلیت نیز توجه شود. ایران یک جامعهی متنوع به لحاظ قومی، نژادی و زبانی است و در کنار این تنوعِ آموزهها و ارزشهای ایمانی از یکسو و ارزشهای مدرنیته ازسویدیگر باعث شده که شاهد انسانهایی با جهتگیریهای متفاوت باشیم ازاینرو دولت ملی، دولتی است که بتواند این تنوع را ساماندهی کند.
یکی دیگر از بحرانهای مهم جامعه که شاید از این افق نیز به آن پرداخته نمیشود، مربوط به کُندی در همهی حوزهها در این بخش باشد. یکی از آموزههای قرآنی این است که «سریعالحساب»، ازاینرو سرعت یکی از جلوههای منظومهی ایمان میباشد. انتظارهای گسترده، تعلیقهای طولانی اگر نگوییم از منظومهی کفر است ولی قطعاً از منظومهی ایمان نیست ازاینرو بحران کُندی یک بحران مبنایی در این جامعه است.
در ادبیات ایمانی بهواسطهی «الرحمان رحیم» میگوییم خداوند رحمان است، خداوند رحیم است، ازاینرو با همین منطق میتوان گفت «سرعت، خداست». هرچند تشریح این موضوع نیاز به مجال بیشتری دارد ولی در حد این نکته بسنده میکنم که نویسندهی این مقال، از یک افق نو مدرنیته را با مفهوم عقل سرعتساز صورتبندی میکند.
معمولاً مبنای اصلی مدرنیته را با عقلگرایی تحلیل میکنند ولی باید اعلام کنیم کدام عقل؟ در موضوع رسالهی دکتری سعی کردهام مدرنیته را با عقل جهتدار آن هم در جهت سرعتسازی تبیین کنم. حتی بر این باور هستم که دیگر دوران تحلیل عدالت با توزیع عادلانه به پایان رسیده است و عدالت را باید با سرعت تبیین کرد زیرا عدالتی که مجهز به سرعت نباشد دیگر مورد پسند انسانها نیست. وقتی عدالتی ارزشمند است که با سرعت بسیار بالا اقدام به پاسخگویی نیازمندیهای انسانها و شهروندان نماید ازاینرو «سرعت خداست» در مرحلهی دیگر میشود «سرعت عدالت است».
بحران دیگری که جامعهی ایرانی از آن رنج میبرد و بهنوعی یکی از دغدغههای اساسی جامعهی ایمانی و جامعهی مدرن میباشد، بحث عدالت بهمعنای وسیع آن بوده و هست. همین که تمام مکاتب بشری (ازجمله لیبرالیسم و سوسیالیسم)، فیلسوفان برجستهی معاصر مثل جان رالز، دولتها در جهان و ایران دغدغهی عدالت را دارند ازاینرو ساماندهی به بحران عدالتخواهی یکی از نیازمندیهای مستمر در جهان و ایران میباشد به همین خاطر «دولت مسعود»، «دولت عدالتمحور» باید باشد.
بحران مهم دیگری که حتی نظام جمهوری اسلامی نیز بهشدت به آن علاقهمند و نیازمند است و در بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بهطور مستمر درخصوص اهمیت آن صحبت کرده و میکنند، مربوط به تحقق وحدت در جامعه میباشد. وحدت نیازمندی مستمر جامعهی ایرانی است ازاینرو دولت «مسعود»، «دولت وحدتمحور» نیز باید باشد.
یکی از بحرانهای مهم دیگر جامعهی ما در بهکارگیری مسئولان و کارشناسان براساس گرایش سیاسی و بهنوعی باندبازی و گروهگرایی دولتها در ایران است که آقای پزشکیان نیز روی آن تمرکز کرده است ازاینرو «دولت مسعود»، «دولت دانشمحور» نیز باید باشد.
حال اینکه دولت مسعود آیا در عمل توانایی این را خواهد داشت که بخشی از بحرانهای ایران را ساماندهی کند یا نه مربوط به آینده است.