ایران منتظر نتیجه انتخابات عراق
رأیی که عراقیها روز سهشنبه دادند، ممکن است برای تهران به اندازه بغداد پیامد داشته باشد. ایران زمانی کارگزار اصلی قدرت در عراق بود اما حالا برای دو دهه سرمایهگذاری سیاسی، شاهد بازده نزولی است.
رأیی که عراقیها روز سهشنبه دادند، ممکن است برای تهران به اندازه بغداد پیامد داشته باشد. ایران زمانی کارگزار اصلی قدرت در عراق بود اما حالا برای دو دهه سرمایهگذاری سیاسی، شاهد بازده نزولی است. جمهوری اسلامی نظارهگر تخریب آرام نفوذش بوده است؛ در نتیجه آشوب در منطقه و تغییرات در اتحادها.
انتظار میرود، نتایج اولیه انتخابات ۲۴ ساعت پس از پایان رأیگیری [چهارشنبهشب] مشخص شود، اما مذاکرات لازم برای انتخاب نهایی نخستوزیر جدید و تشکیل دولت، در گذشته ماهها به طول انجامیدهاند؛ در عین حال، هم تهران و هم واشنگتن با دقت موضوع را زیر نظر خواهند داشت. نتیجه این انتخابات تعیین خواهد کرد آیا ایران میتواند نفوذ خود را بر دولت بعدی عراق حفظ کند یا آیا ایالات متحده میتواند باز هم بیشتر آن را تخریب کند.
تهران همچنان نگران پیگیری دوباره واشنگتن در عراق است و این رأیگیری را عرصه دیگری در رقابت دنبالهدار ایالات متحده و ایران برای نفوذ میبیند؛ با این حال، لحن ایران این بار به شکلی ویژه، خوددارانه بوده است. این تغییر شاید بازتاب واقعیت جدید ایران باشد. ایران زمانی بازیگر چشمپوشیناپذیر در بغداد دیده میشد، با توانایی میانجیگری برای توافقات، متحدکردن گروههای شیعه و شکلدادن به دولتهای ائتلافی؛ اما حالا تهران خود را در جایگاه متزلزلتری میبیند.
زمانبندی انتخابات عراق، اضطراب راهبردی تهران را تقویت میکند. جنگ غزه و درگیری متعاقب آن بین ایران و اسرائیل، همسوییهای منطقهای را شکلی دیگر داد و محدودیتهای تهران را برجسته کرد. «محور مقاومت» در ادبیات هماهنگ بودهاند اما ایران در ترجمه شعارها به دستاوردهای ملموس میدانی به چالش خورده است. در این بستر متغیر، عراق همچنان برای تهران حیاتی است؛ هم به عنوان حائلی امنیتی و هم به عنوان خط حیات اقتصادی در میانه تحریمهای آمریکا؛ اما حتی در عراق، اهرم ایران تضعیف شده است.
دولت نخستوزیر محمدشیاعالسودانی، به دنبال این بوده که تعادل را در روابطش با واشنگتن و دول عرب برقرار کند و در عین حال، استقلال بیشتری از فرمانهای تهران ابراز کند. از طرف دیگر، ایالات متحده، کارزار فشارش بر گروههای مسلح مورد حمایت ایران را تشدید کرده است و به بغداد فشار میآورد تا تلاشها برای خلع سلاح یا ادغام این شبهنظامیان در ساختار امنیتی دولتی را شتاب بخشد.
مقامات آمریکایی میگویند گروههای مسلح وفادار به ایران، استقلال عراق را تضعیف میکنند و تهدید برای نیروهای آمریکایی مستقر در این کشور هستند. خلع سلاح در حلقههای سیاسی عراق حمایتهایی حاصل کرده است؛ حلقههایی که ثبات را به سلطه مداوم شبهنظامیان ترجیح میدهند؛ اما برای تهران، این تلاشها نمود چالشی مستقیم به یکی از ارزشمندترین و تعیینکنندهترین ابزارهای نفوذ است.
حشدالشعبی، حامی ایران و متولد نبرد با داعش، از آن زمان تبدیل به یک پایگاه قدرت سیاسی-نظامی شده و شبکههای گسترده اقتصادی و کرسیهای پارلمانی را در اختیار دارد. هر تلاشی برای محدودکردن خودمختاری آنها در تهران به عنوان تلاشی به رهبری ایالات متحده جهت خنثیکردن اهرم ایران از درون دیده میشود.
داخل عراق، حتی شرکای وفادار ایران هم دارند نشانههای تحت فشار بودن را نمایش میدهند. چارچوب هماهنگی، ائتلاف احزاب و گروههای شبهنظامی شیعه، با رقابتهای داخلی و نارضایتی عمومی در نتیجه فساد، خویشاوندسالاری و حکمرانی ضعیف مواجه است؛ جایی که تهران زمانی ریتم سیاست عراق را تعیین میکرد، حالا باید مذاکره، اقناع و انطباق پیشه کند. روابط اقتصادی و شبکههای مذهبی همچنان دست ایران را تا حد زیادی باز میکنند؛ اما سازوکار سیاسیاش، بیش از اینکه منسجم باشد، دچار چنددستگی است، متحدانش خودمختارتر شدهاند و برندش در میان عموم عراق، روزبهروز نامحبوبتر میشود.
چنین تحولی، نمود مستقیم دشواری گستردهتر ایران در منطقه است. از لبنان تا یمن، نفوذ ایران همچنان برقرار است اما حفظ آن روزبهروز سختتر میشود؛ آن هم در شرایطی که جنگ غزه و احیای نقشآفرینی ایالات متحده تهران را ناچار به تنظیم دوباره کرده است. از این رو، برای ایران، انتخابات عراق چیزی فراتر از موضوعی داخلی در آن سوی مرز است.
فشارسنجی از جایگاه منطقهایاش پس از جنگ است. لحن محتاطانه رسانههای دولتی ایران در این باره و ادبیات تدافعی وزارت خارجه و نیز اعتمادبهنفس کمرنگ گروههای حامی ایران، احتمالاً حاکی از این درک هستند که عراق دیگر حیاط خلوت ایران نیست.