امانالله قرائیمقدم استاد جامعهشناسی: رویکرد صلح و سازش باید مورد اعتماد مردم نیز باشد
امانالله قرائیمقدم، استاد جامعهشناسی در گفتوگو با هممیهن با اشاره به تصمیمی که قوه قضائیه در اتخاذ رویکرد صلح و سازش در پیش گرفته است، معتقد است سازوکارهای این رویکرد باید مشخص و در چارچوبهایی باشد که مردم به آنها اعتماد کنند و آنها را بپذیرند.
امانالله قرائیمقدم، استاد جامعهشناسی در گفتوگو با هممیهن با اشاره به تصمیمی که قوه قضائیه در اتخاذ رویکرد صلح و سازش در پیش گرفته است، معتقد است سازوکارهای این رویکرد باید مشخص و در چارچوبهایی باشد که مردم به آنها اعتماد کنند و آنها را بپذیرند.
رئیس قوه قضائیه در صحبتهای اخیر خود با تاکید بر به کارگیری رویکرد «صلح و سازش» در حل و فصل پروندهها، اشاره کرده است که صلح و سازش فقط برای حل پروندهها نیست، بلکه آثار اجتماعی و تربیتی دارد؛ با توجه به اینکه رئیس قوه قضائیه بر استفاده از این ساختار در موارد امنیتی نیز تاکید دارند، نظرتان درباره تاثیرات آن در فضای جامعه چیست؟
برخورد از روی صلح و سازش اثرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد. یکی از اثرات مهم آن بر روی سرمایه اجتماعی است که موجب میشود همدلی و همرنگی در جامعه بیشتر شود و به عبارتی خشونتگرایی را در جامعه کاهش دهد. خشونت از تلویزیون و اخباری که منتشر میکند شروع میشود و موارد گستردهای را در بر میگیرد.
یکی از جنبههای خشونت هم زمانی است که فرد را به زندان میفرستند و بهطور کلی، آن فضا بر روحیه افراد جامعه تاثیر منفی میگذارد. چراکه مشاهده میشود این فرد به قول ژان پل سارتر؛ وجود دارد، چنانکه من وجود دارم. او غم را احساس میکند چنانکه من غم را احساس میکنم، بنابراین همانطور که آقای اژهای گفتند آثار اجتماعی و تربیتی دارد و علاوه بر آن اثرات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و روحی و روانی نیز دارد. از نظر من در کاهش میزان جرائم و انواع آسیبهای اجتماعی، از آنجایی که یک نوع تجربهگرایی در زمانی که افراد در زندان هستند کسب میشود، و از طرفی فکر میکنند متنبه میشوند، از نظر من اثر دارد.
ما باید به این سمت برویم و جامعه نیز باید سعی کند عوامل موثر در جرمزایی را کاهش دهد. براساس تئوری که کنت لوین در دهه 40 میلادی مطرح کرده، میدان زندگی و میدان نیرو، یعنی در جامعهای که نیروهای برانگیزاننده و انواع آسیبهای اجتماعی زیاد است و جامعه مقصر است، همچنین مسئولان مقصر هستند، زندانی معلول این شرایط است.
این جامعه است که او را وادار کرده است که به این سمت برود؛ بنابراین جامعه مسئول است. از لحاظ جامعهشناسی، این جامعه است که مجرم را به وجود آورده است و فرد بزهکار معلول است. عامل جامعه است و خود مسئولان. از قوه قضائیه گرفته تا رئیسجمهور و مدیران، همه در این قضیه مسئول هستند و اثرگذار. اما اینها چکار کردند؟ آیا رویکردی برای رفع بیکاری داشتند؟ فساد در کشور ما کاهش یافته است؟ راههای کسب درآمد بهبود یافته و سالم شده؟ نشاط اجتماعی را در کشور توسعه دادند؟
بنابراین حرف آقای اژهای از نظر اجتماعی و جامعهشناسی کاملاً درست و مفید است و حالا به این تئوری رسیدهاند که جامعه مجرم را به وجود آورده است و باید سراغ جامعه رفت. باید جامعه را بازخواست کرد، اگر فردی کار خطایی انجام دهد، ارثی و ذاتی نیست، مجموعهای از عوامل بر این موضوع موثر است. ما چند هزار زندانی داریم؟ این زندانیان هزینه دارند و بعد که از زندان بیرون میآیند آدم سابق هم نمیشوند، بلکه به مراتب بدتر هم خواهند شد. بنابراین براساس جامعهشناسی دورکیم، کارسونز و دیگران، جامعه است که جرمزا است.
در مجموع نظر من در موارد مربوط به زندان و احکام اعدام این است که با مسئله اعدام و مسئله زندان و افراد را به هر نحوی به زندان بردن و هزینه برای جامعه ایجاد کردن، مخالفم. معتقدم این اقدامات افراد را از فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی عقب میراند و زندان هم وضعیت یک مدرسه را میگیرد و فرد زندانی نسبت به جامعه، مسئولان و حاکمیت به تضاد و مقابله برمیخیزند که این درست نیست و در نتیجه با آن مخالف هستم.
آقای اژهای در مسئله فضای مجازی به استفاده از نیروهای جوان و خیرخواه برای پیگیری مسائل آن دسته از کاربران فضای مجازی که احیاناً خلاف مصالح کشور عمل کردهاند اشاره کرده است. آیا این شیوه مردمی کردن موضوعات حقوقی و قضایی، رویکرد مناسبی است؟
بله. باید تمام تلاشها در این راستا باشد که عوامل آسیبزا را در جامعه کم کنیم. اگر این کار را که آقای اژهای میگویند انجام دهند این نشان از شناخت مسئله است و کار خوب و درخور ستایشی است. چراکه یکباره نمیگوید فرد را زندان ببرید، آسیبشناسی کنید و مسئله را ابتدا پیگیری کنید.
البته اینکه چه کسانی بخواهند برای پیگیری مسائل کاربان فضای مجازی گماشته شوند نیز مهم است. فضای مجازی یکی از عواملی است که جرمزایی را در جامعه بالا میبرد، بنابراین باید با دقت و ظرافت این رویکرد بررسی شود و به اجرا دربیاید. باید اندیشمندان بحث و بررسی کنند و در این زمینه تصمیم بگیرند. معتقدم باید با درایت، اندیشه و به کار گرفتن تئوریهای علمی در این زمینه اقدام کرد و بررسیهای لازم را انجام داد.
در واقع نیروی جوان و خیرخواه باید تعریف داشته باشد، درست است؟
بله، همینطور است.
رئیس قوه قضائیه اشاره کردند که در صلح و سازش امنیتی باید از ظرفیت افراد خبره، آشنا به مسائل، دلسوز و دارای بیان شیوا و رسا بهره گرفت، اما این نگرانی وجود دارد، این افراد متعلق به بخش کوچکی از جامعه باشند و تحت تاثیر دیدگاههای سیاسی یا صرف عقیدتی شخصی خود رفتار و داوری کنند. برای رفع این نگرانی چه روشی را پیشنهاد میدهید؟
کاملاً معتقد به استفاده از این ظرفیتها هستم. زمانی که صحبت از معتمدین محلی میشود، یعنی کسانی که مورد اطمینان مردم ناحیه یا محله هستند؛ این اعتماد به فردی است که وضعیت ناحیه یا محله را بیشتر درک میکند و بنابراین تصمیمات عاقلانهتری نیز اتخاذ میکند. مردم بر روی وی آزمون و خطا کردند و درک کردند که این فرد مورد اعتماد است و حالا هم باید از اینگونه افراد استفاده کرد که معتمد مردم هستند.
این نگرانی را چطور باید برطرف کرد که ارزشهای شخصی بر روی داوریها سایه نیاندازد؟
مشخص است که نباید دخالت کنند. بگذارید یک نمونه برای شما بگویم؛ خیابان ایران در تهران با دخالت معتمدین محل، فضایی امن و پاک شده است، حال آنکه آن طرف این خیابان در بلوار آهنگ و میدان شوش خبری از این فضا نیست. اینها باید دقیقاً برررسی شوند و بیطرفی معتمدین و افراد خبره بر قوه قضائیه مشخص و مبرهن شود و مردم نیز تشخیص بدهند که این افراد بیطرف هستند و بعد از آن افرادی که آقای اژهای به آنها اشاره کردند انتخاب شوند.