| کد مطلب: ۱۲۰۵۷

فوتبال؛ تئاتر رویاها یا نبرد گلادیاتورها

«چیه این فوتبال همه بدنم داره میلرزه». حتماً شما هم این جمله طلایی عادل فردوسی‌پور در شب کامبک رویایی بارسلونا مقابل پاری‌سن‌ژرمن را به یاد دارید. شبی رویایی برای هواداران کاتالان و البته عاشقان فوتبال که پرواز ققنوس‌وار امید در نیوکمپ را تماشا کردند اما این هیجانات تمام ماجرای دلدادگی ما و فوتبال نیست. این ورزش خشن که بعضاً صحنه‌های مصدوم‌شدن بازیکنانش از دوربین‌های تلویزیونی قابل پخش نیست، روحی لطیف و حس همدلی را با خود به همراه دارد. نقاط روشنی که این گلادیاتورهای پا به توپ را نیز برای لحظاتی از گرمای مبارزه جدا کرده، وجدان‌شان را بیدار می‌کند و نهیب‌شان می‌زند که همه‌چیز مسابقه و فوتبال نیست. برای این ادعا شاهد کم نیست. برویم به خردادماه 1400؛ دیدار دانمارک برابر فنلاند در مسابقات یورو2020. جایی که کریستین اریکسن، کاپیتان تیم‌ملی دانمارک ناگهان نقش بر زمین شد. وقتی بازیکنان به اریکسن رسیدند، متوجه شرایط بحرانی هم‌تیمی خود شدند و در یک قاب ماندگار با تشکیل حلقه انسانی، مانع پخش تصاویر مصدومیت اریکسن شدند. این مصدومیت به‌قدری شدید و شوکه‌کننده بود که در همان مسابقه وقتی گلادیاتور‌های فنلاندی به گل رسیدند، از انجام خوشحالی امتناع کردند. از دیگر موارد می‌توان به توهین‌های نژادی در فوتبال اروپا اشاره کرد. جایی که بالوتلی، اتو و حتی وینیسیوس جونیور از گزند نژادپرست‌ها در امان نبودند اما سکو‌های هواداری و حتی هواداران رقیب هم در اعتراض به این اقدامات با بازیکنان مورد اهانت قرار گرفته، همدلی کردند. حال شاید بگویید این اتفاقات مخصوص چشم‌آبی‌های اروپایی باشد و این صحبت‌ها چه ارتباطی به فوتبال پرحاشیه و کم‌کیفیت ایران دارد؟ اشتباه نکنید. همین فوتبال پرحاشیه و کم‌کیفیت روزهای به‌یادماندنی کم نداشته است. از روزهایی که مسلم حق‌شناس در روزی که سوگوار فقدان مادرش بود، در درون دروازه داماش ایستاد و سکوها شعر حماسی «مسلم حق‌شناس باغیرتی تو» را همخوانی کردند تا روزهایی که آبی‌های تیفوسی جایگاه 8 با قرمزهای تیفوسی 36، دوشادوش یکدیگر غم همدیگر را خوردند و همدلی کردند. برویم به اولین دربی پس از مرحوم‌شدن هادی نوروزی؛ جایی که دقیقه 24، سرخ‌ها نام هادی نوروزی را فریاد می‌زدند و سمت آبی استادیوم آزادی، فریاد «روحش شاد» را سر می‌دادند. صحنه آنقدر احساسی بود که بازی ثانیه‌هایی متوقف و گزارشگر تلویزیونی نیز بغض کرد یا پس از فوت منصورخان پورحیدری این‌بار نوبت قرمزها بود که دوشادوش رقیب دیرینه، در استادیوم سوگواری کنند. اما قصه همدلی در فوتبال ایران به فصلی تازه رسیده است. روزهای گذشته خبری از مصدومیت شدید کوین یامگا روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت. خبری که در ساعات اول، کسی زیاد به آن توجه نکرد اما هرچه جزئیات بیشتری منتشر شد، جامعه هواداری بیشتر شوکه شد. بینایی یامگا دچار مشکل شد. همین تیتر کافی بود تا هواداران، اتفاقات دربی آخر را فراموش کنند. انگار نه انگار که همین چندوقت پیش همین کوین یامگا در دقیقه 96  ـ درست وقتی که استقلال از پرسپولیس عقب بود ـ خونسرد مثل یک قاتل بالفطره، پشت ضربه پنالتی ایستاد و مانع پیروزی یحیی و شاگردانش شد. صفحه یامگا مورد هجوم هواداران پرسپولیس قرار گرفت اما این‌بار نه برای فحاشی، بلکه برای همدلی و قوت قلب! جایی که هواداران پرسپولیس ضمن آرزوی سلامتی برای ستاره نیم‌فصل استقلال، آرزوی رویارویی با او در دربی را هم داشتند. این زنجیره مهربانی محدود به سکو‌ها نبود و سروش رفیعی و یحیی گل‌محمدی نیز با انتشار تصویر یامگا، برای او آرزوی سلامتی داشتند. صحنه‌هایی زیبا که روح این فوتبال پرحاشیه و کم‌کیفیت را زنده نگه داشته است.

فوتبال در مستطیل سبز حتماً نبرد گلادیاتورهاست. تبدیل‌شدن ورزش به صنعت این اتفاق را برای فوتبال رقم زده است زیرا این فرآیند موجب گسیل پول به فوتبال شده و کیست که نداند همه جنگ‌های دنیا بر سر پول است؟ اما خارج از مستطیل سبز و پس از 90 دقیقه، نوبت تئاتر رویاها فرا می‌رسد. جایی که مهم نیست برد دربی را دقیقه 96 به‌کام رقیب دیرینه زهر کردی یا رنگ پوست متفاوتی داری. جایی که می‌روی، نظرات پرسپولیسی‌ها زیر آخرین پست یامگا را می‌خوانی؛ اینجا آن نقطه‌ای است که زیر لب می‌گویید، چرا ما عاشق فوتبالیم به روایت تصویر.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار