| کد مطلب: ۴۴۶۹۸

همه باید از آزادی بیان دفاع کنیم نه فقط حکومت/درباره واکنش‌ها به کاریکاتور اخیر هادی حیدری

ما چگونه می‌خواهیم «مرجعیت رسانه» را به کشور بازگردانیم وقتی حتی تحمل این حد از کاریکاتور و طنز را نداریم؟ مرجعیت رسانه، آن هم در دوره رسانه‌هایی گسترده و شبکه‌های ماهواره‌ای، به کشور باز نمی‌گردد، مگر اینکه تحملی صد بار بیشتر از آنچه در کاریکاتور هادی حیدری لازم است را داشته باشیم.

همه باید از آزادی بیان دفاع کنیم نه فقط حکومت/درباره واکنش‌ها به کاریکاتور اخیر هادی حیدری

وقتی هشت ساله بودم، پدرم فوت کرد و آنچه برایمان ارث گذاشت، خانه‌ای نیمه‌ویران بود و کتاب و روزنامه و مجلات فراوانی که آرشیو کرده بود. در میان آن همه روزنامه و مجله که از او برایمان مانده بود، تعداد بسیاری مجله و ماهنامه و سالنامه از مجموعه نشریات توفیق بود. مجلاتی پر از طنز و فکاهی و کاریکاتور که جز یک نفر، همه چیز و همه کس را به تیغ طنز می‌گرفت.

این رسم طنزپردازی مکتوب، جدای از طنز بسیار تیز شفاهی مرسوم در بین مردم، سابقه‌ای بس دیرین در کشور ما دارد که آشناترینش از گذشته با عبید زاکانی، تا مشروطه با دخوی دهخدا و ایرج میرزا، از نمونه‌های آن است. بعد از شهریورماه 20  و تا انقلاب 57، همان نشریات توفیق گل سرسبدش بود و بعد از انقلاب هم که رسم توفیق، با مجله «گل آقا»ی مرحوم «کیومرث صابری» تداوم یافت تا دوران اصلاحات و شکوفایی مطبوعات که شاید طلایی‌ترین دوره رسانه در ایران بود و همچنان هم هست.

دوره‌ای که طنز مطبوعاتی به مانند دیگر وجوه رسانه به شکوفایی خیره‌کننده‌ای رسید، که من هم در جای خود، در بخشی از این روند موفق طنز مطبوعاتی با دو ستون ثابت روزنامه  «به خامه مبارک خودم» در روزنامه صبح امروز و «تلغرافات عهد ناصری» روزنامه مشارکت سهیم بودم. تجربه‌ای که به علاقه شخصی‌ام از پیش از انقلاب برمی‌گشت.

علاقه‌ای که با ورق زدن همان نشریات توفیقِ به ارث مانده شروع شد، بعد کشید به مطالعه هر روز دو ستون در روزنامه رستاخیز آن ایام با عناوین «با اجازه» و «بی‌تعارف» که مرحوم «مسعود مهرابی» برایشان کاریکاتور می‌کشید و بعد هم آن علاقه، شد یک تلاش آماتوری و نوجوانانه در انتشار روزنامه‌ای دستنویس که در تیراژ 20 نسخه و به کمک کاغذ کاربن آماده می‌کردم و در شهر دوره می‌افتادم و سه_چهارتایش را هر کدام به مبلغ پنج ریال می‌فروختم. روزنامه‌ای که هم لوگو برایش طراحی کرده بودم، هم در آن نقد می‌نوشتم، هم شعر، هم طنز و هم کاریکاتور می‌کشیدم و تا زمان انقلاب ادامه‌اش دادم.

بعد هم که شد پس از انقلاب و ورودم به روزنامه کیهان عصر مدیریت آقای خاتمی و گاهی طنز نوشتن با عنوان «مجمع الاوتاد» که «محسن نوری نجفی» برایش کاریکاتور می‌کشید از یک میخ  که کت و شلوار پوشیده بود. بعد هم آشنایی با کاریکاتوریست‌های صاحب سبک کشورمان و آخر هم آن دو ستون طنز روزنامه‌های «صبح امروز» و «مشارکت» که اشاره کردم و مدیریت هنری این دو روزنامه. در تمام این دوره‌ها‌ یکی از موفق‌ترین وجوه رسانه‌های ایرانی که اعتباری جهانی هم پیدا کرده بود، کاریکاتور و کارتون بود و البته بودند کارتونیست‌هایی که ادامه فعالیت‌شان به مشکل می‌خورد و این هم هیچ نبود جز آنکه کارتون و طنز اخلاقیات خود را دارد و تحملش برای آنانی که به هر دلیل نگاه بسته‌ای دارند و ذهنیت‌شان در گذشته مانده، سخت است، ولی انصاف باید داد که با وجود تیزی و تندی طنز و کاریکاتور که ویژگی جهانی و همه‌جایی آن است، تحملی که در دوره اصلاحات از سوی مخاطبان آن روا داشته می‌شد، کم نبود.

حداقل برای خود من ناملایمت خاصی رخ نداد، هر چند برای امثال ابراهیم نبوی در طنز و نیک آهنگ کوثر در کاریکاتور (که این دومی هم انصاف باید داشت که آنچه بر او گذشت، زیاد هم حاد نبود) ناملایماتی رخ داد. اما ویژگی رسانه، آن هم طنز و آن هم کاریکاتور همین است. طنز و کاریکاتور تیز است و نوک قلم طناز و کاریکاتوریست، بیشتر به تیغ جراحی می‌ماند.

در همه دنیا همین است و اصلاً باید هم چنین باشد و اصلاً اینطور نیست که کاریکاتور را در دیس نقره بگذارند و تقدیم کنند. بعد از ماجرای ارسال «لایحه صیانت 2» از سوی رئیس‌جمهور به مجلس و آن هم با قید دو فوریت که بسیار تشنج‌آفرین شد، هر کس به فراخور خود واکنشی نشان داد که یکی از آنها، کاریکاتور «هادی حیدری»، منتشره در فضای مجازی بود که با حمله عجیب برخی از هواداران رئیس‌جمهور روبه‌رو شد. واکنش عجیب از آن جهت که برخی از اینان نه‌تنها با کار رسانه آشنایند، بلکه مدعی دفاع از آزادی بیان هستند، ولی در همین وجه، چنان بر هادی حیدری تاختند که به یاد ندارم در دوره اصلاحات، کسی این‌چنین بر او تاخته باشد و این تهمت که کاریکاتور او غیراخلاقی است.

عجیب آنکه ما چگونه می‌خواهیم «مرجعیت رسانه» را به کشور بازگردانیم وقتی حتی تحمل این حد از کاریکاتور و طنز را نداریم؟ مرجعیت رسانه، آن هم در دوره رسانه‌هایی گسترده و شبکه‌های ماهواره‌ای، به کشور باز نمی‌گردد، مگر اینکه تحملی صد بار بیشتر از آنچه در کاریکاتور هادی حیدری لازم است را داشته باشیم. و البته، وقتی مدعیان آزادی بیان، خود این‌چنین از کمترین حد انتقاد بر می‌آشوبند، از صاحبان قدرت چه انتظار می‌شود داشت؟ حق این بود که نزدیکان و دوستداران پزشکیان، هادی حیدری را به خاطر این کاریکاتور تشویق می‌کردند تا آزادی بیان را تشویق کنند، نه اینکه چنان بر او فشار بیاورند که از کرده خود پشیمان شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار