دلالان پنهان جنگ/روایتی شخصی از سفر به استانبول در روزهایی که خطوط هوایی بسته بود
چهرههای جنگ گوناگون است. تخریب، شکست و پیروزی، چهرههای اصلی جنگ هستند اما در میان این چهرههای اصلی، چهرههایی هم هستند که خود را زیر چهرههای اصلی پنهان میکنند.

چهرههای جنگ گوناگون است. تخریب، شکست و پیروزی، چهرههای اصلی جنگ هستند اما در میان این چهرههای اصلی، چهرههایی هم هستند که خود را زیر چهرههای اصلی پنهان میکنند. در وهله اول کسی متوجه این چهرههای پنهان نمیشود اما وقتی تب و تاب جنگ خوابید آن موقع است که مردم متوجه چهرههای پنهان جنگ میشوند. در واقع میتوانیم این را از زاویه و دید دیگری هم بگوییم. جنگ، دلالان خود را دارد. دلالان اصلی که همان فروشنده سلاحهای جنگی هستند و دلالان پنهان که منفعتبران اقتصادی از شرایط جنگی هستند. دلالان پنهان جنگ را من با تجربه سفری که داشتم کاملاً دیدم.
تجربه من از چه قرار بود؛ من به دلایلی ساکن استانبول هستم. دو روز قبل از حمله اسرائیل به همراه خانواده وارد تهران شدیم تا هم دیداری با خانوادههای خود داشته باشیم و هم به کارهای درمانی برسیم. بگذریم که پس از دو روز با توجه به حمله اسرائیل، تمامی کارهای ما نیمهتمام یا بهتر بگویم اصلاً انجام نشد. در این مدت مهلت ما کم کم رو به پایان بود و در نتیجه به دلیل نامعلوم بودن ادامه درگیری و جنگ تصمیم به برگشت گرفتیم. در واقع چهره پنهان جنگ و دلالان پنهان آن را در مسیر برگشت دیدم.
از آنجا که خطوط هوایی بسته بود تنها مسیر برگشت ما به استانبول، مسیر زمینی بود. تصمیم ما رفتن به مرز بازرگان یا رازی بود تا از آنجا به استانبول برویم؛ هوایی یا زمینی. در مسیر زمینی دو گزینه وجود داشت: قطار تهران تا وان و اتوبوس تا شهرهای مرزی. سراغ بلیت قطار رفتم. سایت رجا اعلام کرده بود که بلیتهای قطار از روز بیستوششم هر ماه ساعت 8 صبح برای ماه بعد پیشفروش میشود.
بیستوششم خردادماه ساعت 7 و 55 دقیقه سایت رجا را باز کردم. رأس ساعت 8 فروش بلیت آغاز شد و در ساعت 8 و 5 دقیقه کل بلیت قطار برای روزهای یکشنبه و چهارشنبه – روزهای رفت قطار – تا ده روز مانده به پایان تیرماه به فروش رفت. با توجه به سیستم کُند اینترنت در ایران و خطا رفتن سایت معلوم بود که از بلیت قطار محروم ماندیم. گزینه دیگر اتوبوس بود.
هیچ بلیت اتوبوسی در سایتهای فروش بلیت اتوبوس وجود نداشت. برای خرید بلیت به هر سایتی که مراجعه میکردم با بنبست مواجه میشدم. مانده بودم که چطور به مرز بروم. به اسنپ مراجعه کردم، قیمت باورنکردنی 35 میلیون تومان را برای من زد؛ هرچند که در روزهای بعد اعلام میکرد که قادر به محاسبه قیمت نیست. سراغ رانندگانی که این مسیر را میتوانستند بروند گرفتم: باز با قیمتهای باورنکردنی مواجه میشدم: حداقل 20 میلیون تومان بود؛ حتی قیمت 50 میلیون هم داده شد که البته به تفاوت خودروها برمیگشت. درحالیکه در روزهای عادی قیمت این مسیرها بین 3 تا 5 میلیون تومان بود. به هر ترتیب توانستم رانندهای را از وابستگان دور پیدا کنم که با حداقل قیمت ما را به مرز رازی ببرد.
حال مانده بود که از وان چطور برویم به استانبول. خطوط هوایی را پیگیری کردم، وقتی با قیمت بلیت خطوط هوایی تُرک مواجه شدم متحیر ماندم. قیمت بلیت هواپیما از وان به استانبول برای هر نفر از 5700 لیر شروع میشد و تا 6600 لیر هم میرسید – متوسط قیمت لیر را 2200 تومان حساب کنید – یعنی از 12 میلیون و 540 هزار تومان تا 14 میلیون و 520 هزار تومان. برای مقایسه قیمت بهتر است یک قیاس تاریخی بگویم. در بیستم خردادماه که میخواستیم به تهران بیاییم، قیمت بلیت هوایی از استانبول به تهران 3 میلیون تومان برای هر نفر بود تا بیزینس کلاس که به 12 میلیون تومان هم میرسید.
یعنی قیمت با لیر 2200 تومان از 1360 لیر شروع میشد تا 5500 لیر میرسید. قیمت بلیت برای هر نفر در خطوط هوایی ترک مانند پگاسوس وایجت، از استانبول به تهران حدود 2500 لیر بود. در روزهای عادی قیمت بلیت هواپیما از وان به استانبول حدود 1000 لیر بود. خب، خطوط هوایی ترک هم از موقعیت جنگی پیشآمده برای ایران استفاده خود را برداشت میکردند و قیمتهای خود را تقریبا 5 برابر افزایش داده بودند! بررسی مسیر هوایی ایروان – پایتخت ارمنستان – به استانبول هم جالب بود. قیمت بلیت هواپیما برای هر نفر حداقل 26 میلیون تومان بود!
به هر تقدیر ما با گرفتن یک خودروی شخصی و با قیمت 20 میلیون تومان به سمت مرز رازی حرکت کردیم. ساعت 8 صبح روز دوشنبه دوم تیرماه که داشتیم از مرز رد میشدیم خبر آتشبس میان اسرائیل و ایران پخش شد! به گفته دلالانی که در آنجا بودند که از باکس سیگار گرفته تا لیر و یورو و دلار میفروختند دو روز بود که مرز خلوت شده بود. به گفته آنها تا دو روز قبل از این، صف برای خروج از مرز شکل گرفته بود.
ما پس از خروج از مرز وقتی وارد ترکیه شدیم با ونهایی روبهرو شدیم که مسافران را از مرز به شهر وان میبردند. برای هر نفر 250 لیر میگرفتند و میبردند، درحالیکه در ایام پیش از جنگ این قیمت 100 لیر بود و در هفته اول جنگ به 200 لیر رسید و از روز یکشنبه به 250 لیر افزایش یافته بود. از آنجا که امکان سفر هوایی برای ما میسر نبود تصمیم گرفته بودیم که با اتوبوس به استانبول برویم. وقتی وارد ترمینال شدیم با دلالانی مواجه شدیم که مسافر برای خطوط اتوبوسرانی تور میزدند و به ازای هر نفر 100 لیر میگرفتند.
این 100 لیر نه از جیب خطوط اتوبوسرانی بلکه از خود مسافر گرفته میشد. قیمت بلیت برای هر نفر از وان به استانبول 2400 لیر بود که مسافر ناآگاهی که به تور این دلال میافتاد باید 2500 لیر برای هر نفر میداد. حال از این 100 لیر بگذریم برویم سر قیمت بلیت اتوبوس! قیمت بلیت اتوبوس برای هر نفر از وان به استانبول در ایام عادی حدود 600 تا 700 لیر بود اما الان به 2400 لیر رسیده بود، یعنی معادل قیمت بلیت هواپیما در ایام عادی از استانبول به تهران یا بالعکس.
به هر حال مجبور به خرید بلیت اتوبوس شدیم و وقتی مسافران وارد اتوبوس شدند متوجه شدم که از بین حدود 40 مسافر حدود 35 مسافر ایرانی بودند و یک نفر پاکستانی و 4 نفر دیگر از افغانستان. اکثر ایرانیهایی که در وان بودند و میخواستند به استانبول بروند مسافرانی بودند که باید به سمت اروپا یا کانادا میرفتند: یا پاریس میخواستند بروند یا رم و یا لاهه و یا تورنتو!
البته استفاده بردن از وضعیت جنگی مختص ترکها نبود. در خود تهران شاهد این بودم که اسنپ چه افزایش قیمتی روی کرایههای خود برده بود. یک مسیر که در روزهای عادی و پرترافیک حداکثر 70 هزار تومان بود در ایام جنگ 12 روزه همان مسیر که بسیار خلوت شده بود به 300 هزار تومان رسیده بود! و یا در مجتمعهای بین راهی که فروش کالاهای خود را حداقل 60 درصد افزایش داده بودند.
ما افرادی بودیم که باید این هزینههای جنگی را قبول میکردیم و چارهای جز این نداشتیم! ما در واقع دلالان اصلی جنگ را همیشه نشانه میرویم، اما این دلالان، شریکانی برای خود دارند که از اوضاع شرایط جنگی هم به نفع خود بهره وافری میبرند و آنها همین دلالان پنهان جنگ هستند.