| کد مطلب: ۲۵۰۷۴
چرا صد روز هدر رفت؟

چرا صد روز هدر رفت؟

دولت چهاردهم صد روز نخست را در بخش انرژی از دست داد، زیرا هنوز دلیل مشکل ابربحران انرژی درک نشده است. در ابتدا می‌پذیرم که دکتر پزشکیان یک کشور در ابربحران انرژی را که نتیجه حکمرانی به‌شدت اشتباه در بخش انرژی در ۱۳ دولت قبل از خودش بوده را تحویل گرفته است.

دولت چهاردهم صد روز نخست را در بخش انرژی از دست داد، زیرا هنوز دلیل مشکل ابربحران انرژی درک نشده است. در ابتدا می‌پذیرم که دکتر پزشکیان یک کشور در ابربحران انرژی را که نتیجه حکمرانی به‌شدت اشتباه در بخش انرژی در ۱۳ دولت قبل از خودش بوده را تحویل گرفته است.

آنچه دولت چهاردهم تحویل گرفت: کشوری با ۲۵ درصد کسری برق در تابستان، حدود ۴۰ درصد کسری گاز در زمستان، ۲۵درصد کسری بنزین (بدون احتساب بنزین غیراستاندارد پتروشیمی‌ها) و ۶۵ درصد کسری زغال‌سنگ و حدود ۱۰ درصد کسری گازوئیل.

اما دولت چهاردهم برای بخش انرژی چگونه شروع کرد: 1- ابتدا کمیته‌هایی برای تعیین وزیران بخش انرژی ایجاد کرد که به‌جز چند نفر آگاه به دانش مدیریت روز انرژی، متاسفانه اکثریت از مسببان وضعیت موجود، یا تاجر انرژی بودند.2- تاکید رئیس‌جمهور بر برنامه هفتم توسعه در بخش انرژی که بر حسب شعار غیرعملی و بدون دیدن روند مسیر جهانی گذار انرژی نوشته شده است. 

مشکل کجاست؟ 

آقای دکتر پزشکیان صد روز را از دست دادند، زیرا گمان می‌کنند تولید کم است و یا ارزان بودن و مصرف زیاد مردم دلیل بحران است اما هنوز به اعداد و ارقام توجه نکرده‌اند که سال گذشته ۵۲ میلیارد دلار از ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گاز برداشت‌شده از زیر زمین،  هدر رفته است. تاکنون به طراحی اشتباه مدیریت مصرف انرژی کشور نرسیده‌اند.

اینکه چگونه باید از این مسیر مین‌گذاری‌شده خارج شوند، تفکری نکرده‌اند. هنوز صبح را با برنامه هفتم در بخش انرژی شروع می‌کنند و شب با آن می‌خوابند. غافل از اینکه آن برنامه هفتم در بخش انرژی، برنامه توسعه ایران نیست، بلکه برنامه ورشکستگی کشور در بخش انرژی و بالطبع در بخش اقتصاد است. در برنامه هفتم و در دولت چهاردهم همه دنبال مگاپروژه‌ها برای تولید بیشتر هستند اما در عین حال می‌دانند که مثلاً تولید گاز ایران هم‌اکنون معادل مصرف کل اروپا است اما کسی نمی‌گوید چرا کسری داریم؟

از طرفی اجرای مگاپروژه به صدها میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد، به تکنولوژی روز دنیا و رفع همه تحریم‌ها نیاز دارد، به عضویت در سازمان FATF نیاز دارد که هیچ‌کدام در زمان دولت چهاردهم امکان‌پذیر نیست. آنچه در بالا گفته‌ام، وضعیت حال انرژی کشورمان است، خیلی مهم است که  از زاویه دیگر، خطرات بحران انرژی در مورد آینده کشورمان را نیز با آمار و ارقام مرور کنیم:

در سه بازار بزرگ انرژی جهان سهم ایران چقدر است؟

نفت: در سال میلادی 2024 سهم بازار نفت حدود 2750 میلیارد دلار می‌شود که سهم صادرات آن 1235 میلیارد دلار خواهد بود. سهم تولید ایران در این بازار 98 میلیارد دلار برآورد می‌شود و سهم صادرات ایران حدود 32 میلیارد دلار است. گاز: در همین سال سهم بازار گاز حدود 1127 میلیارد دلار است و سهم صادرات حدود 600 میلیارد دلار می‌شود. سهم تولید ایران حدود 70 میلیارد دلار و سهم صادرات حدود5 میلیارد دلار می‌شود. (از طرفی ایران در این بخش برای تامین کسری‌ها حدود ۲۴ میلیارد دلار نیاز به خرید گاز دارد).

انرژی‌های نو: حجم بازار شش‌گانه فناوری انرژی پاک خورشیدی، بادی، وسایل نقلیه الکتریکی (EVs)، باتری‌ها، دستگاه‌های الکترولیز و پمپ‌های حرارتی  امسال از مرز 1219 میلیارد دلار عبور می‌کند. «سهم ایران تقریباً صفر و  خیلی ترسناک است.»

 در سال 2030 یعنی کمی بعد از برنامه هفتم توسعه ایران، سهم بازارهای انرژی جهان توسط سازمان‌های معتبر بین‌المللی اینگونه برآورد می‌شود: نفت حدود 1750 میلیارد دلار‌، گاز حدود 1100 میلیارد دلار، انرژی‌های نو حدود 2025 میلیارد دلار. عدد بازار انرژی‌های نو تا سال 2040 از 4000 میلیارد دلار می‌گذرد.

‌پرسش بزرگی که مدیران انرژی ایران (نفت، نیرو و صمت) باید پاسخگو باشند، این است که چرا از بازار 1219 میلیارد دلاری امسال جهان، ما جای نداریم. قرار است در پایان برنامه هفتم که جهان به حدود 2000 میلیارد دلار می‌رسد، سهم ایران چقدر باشد؟ اگر بر حسب سرانه مردم جهان پیش برویم باید به عدد بازار 200 میلیارد دلار برسیم. چه کسی در ایران مسئول دیدن این تغییرات بزرگ بازار انرژی جهانی است و چه فکری برای آینده ایران شده است؟

دیدگاه

ویژه اقتصاد
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار