چگونه با ابربحران انرژی مقابله کنیم
عبدالله باباخانی، کارشناس انرژی
در بخش انرژی سه مشکل اصلی داریم. نام این مشکلات را نمیتوان کسری و بحران گذاشت. این یک ابربحران است و میتواند کشور را به سراشیبی بسیار سختی ببرد که قابل بازگشت نیست.
امروز در پیک مصرف به ۱۸ گیگاوات کسری برق رسیدیم یعنی چیزی نزدیک به ۲۵ درصد برق مورد نیاز را کسری داریم. برای تامین این کسری، ۶۰ درصد صنایع کشور و برخی مراکز عمومی و ادارات تعطیل شدند. در سال ۱۴۰۰ کسری برق ۱۰ گیگاوات بود اما امروز به ۱۸ گیگاوات رسیدهایم و سال آینده به ۲۲ گیگاوات میرسیم. اگر بخواهیم این میزان کسری را از کشورهای همسایه تامین کنیم اولاً به دلیل افت شبکه باید بیش از نیاز برق خریداری کنیم. یعنی اگر ۱۸ گیگاوات برق نیاز داشته باشیم باید ۲۲ گیگاوات برق خریداری کنیم.
اگر این برق را از کشورهای همسایه خریداری کنیم چیزی نزدیک به ۸ تا ۹ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. اگر این کسری را خریداری نکنیم به این مفهوم است که به همین میزان هزینه پنهان به صنایع کشور تحمیل میکنیم. همین اتفاق در مورد گاز هم میافتد. امسال برای سه ماه زمستان روزانه ۲۵۰ میلیون مترمکعب و در روزهای اوج ۴۰۰ تا ۴۲۰ میلیون مترمکعب کسری گاز داریم. همین اتفاق در مورد بنزین هم افتاده است. به این ترتیب تقریباً معادل کل صادرات نفت خام باید صرف تامین این کسریها بکنیم. در حال حاضر ۳۶ میلیارد دلار صادرات نفت داریم که با تخفیفهایی که میدهیم و هزینه مبادلههایی که میپردازیم رقم صادرات به ۲۵ میلیارد دلار میرسد که همین میزان نیز هزینه تامین کسریهای انرژی در کشور خواهد بود.
به عبارت دیگر هزینه کسری انرژی ما با صادرات نفت برابر شده به این ترتیب کامل از دور کسب درآمدهای نفتی خارج شدهایم. عامل این ابربحران نه دولت سیزدهم است نه دولتهای دیگر به تنهایی. سه عامل مهم ایجاد این ابربحران تحریمها و FATF به عنوان عامل اثرگذار خارجی و عدم مدیریت هدررفت انرژی و عدم تنوع سبد انرژی به عنوان عوامل داخلی است. ما نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار از ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گازی که سال گذشته از زیر زمین برداشت کردیم، هدررفت انرژی داشتیم و در این سالها مدیریتی روی آن صورت نگرفته است.
از سوی دیگر سبد انرژی متنوعی نیز نداشتیم و فقط نفت و گاز در سبد انرژی ما قرار دارد که از آن برق هم تولید میشود. این در حالی است که در کشور همسایه خودمان یعنی ترکیه هفت نوع انرژی در سبد مصرف سوخت وجود دارد. اگر قرار باشد دولت چهاردهم نیز ادامه همان دولتهای قبل باشد و قرار باشد وزیر نفتی انتخاب شود که فقط وزیر تولید نفت باشد و از دانش انرژی امروز چیزی متوجه نشود و به جای جلوگیری از هدررفت ۵۰ میلیارد دلاری انرژی، وقت کشور را صرف تولید نفت بیشتر و ساخت نیروگاه جدیدتر کنند، هیچ نتیجهای عاید نخواهد شد.
تمرکز روی تولید بیشتر چیزی جز داستان نیست و حتی به لحاظ تکنیکی افزایش تولید طی یک دولت غیرقابل انجام است. در دولت آقای رئیسی ۵۵ میلیارد دلار قرارداد امضا شد. به دلیل تحریم این قراردادها را با شرکتهای داخلی بستند که نه پول دارند نه دانش فنی، نه لایسنس و نه میتوانند تجهیزات بخرند. از این ۵۵ میلیارد دلار، ۸۰۰ میلیون یورو تبدیل به صورت وضعیت و خاکبرداری شده است. در بخش برق نیز همین وضعیت وجود دارد. نزدیک به ۱۵ میلیارد دلار قرارداد بسته شده است. ۵/۳ گیگاوات که از زمان دولت قبل شروع شده بود در دولت سیزدهم بهرهبرداری شد و دولت سیزدهم نیز ۳ گیگاوات را شروع کردند که در زمان دولت چهاردهم نیز تمام نمیشود.
در حالی که از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ بیش از ۸ گیگاوات بر میزان کسری ما اضافه شده است. بنابراین فراموش نکنیم که اگر حتی برجام امضا شود، اگر حتی عضو FATF هم بشویم، اگر حتی پول هم به کشور بیاید و حتی اگر پیمانکاران تراز اول جهان هم برای اجرای پروژه بیایند بین ۴ تا ۶ سال زمان نیاز داریم که بتوانیم تولید را از ابربحران به بحران تغییر وضعیت دهیم. اگر در تحریم بمانیم و عضو FATF هم نشویم، تا ۱۵ یا ۲۰ سال آینده هم امکان رفع این ابربحران را نخواهیم داشت. ما تجربه بیدبلند و ستاره خلیجفارس را داریم که هیچ کدام از آنها زیر ۱۰ سال تمام نشده است. حتی فازهای پارس چنوبی تا قبل از امضای برجام رها شده بودند. در این شرایط چطور میتوانیم عمل کنیم؟ ما فقط میتوانیم شدت رشد ابربحران را کم کنیم. یعنی رشد ابربحران را حتی نمیتوانیم قطع کنیم و در صورت برنامهریزی صحیح فقط میتوانیم شدت رشد را کم کنیم. آن هم با جلوگیری از هدررفت ۵۰ میلیارد دلاری انرژی که بخشی از آن به مدیریت یکپارچه حوزه انرژی باز میگردد.