| کد مطلب: ۵۷۱۲

درباره مصدق و کودتا

حمیدرضا مسیبیان فعال سیاسی آقای زیدآبادی دربارۀ دکتر مصدق در نشریۀ هم میهن 14 اسفند 1401 نقدهائی به عملکرد دکتر مصدق دارد که مضمون کلی آن بر مبنای موانع ملی ش

حمیدرضا مسیبیان

فعال سیاسی

آقای زیدآبادی دربارۀ دکتر مصدق در نشریۀ هم میهن 14 اسفند 1401 نقدهائی به عملکرد دکتر مصدق دارد که مضمون کلی آن بر مبنای موانع ملی شدن نفت و عدم انعطاف دکتر مصدق بابت نفت در جهت حفظ آزادی کشور است. حتی معتقد است دکتر مصدق باید با قوام‌السلطنه سازش یا فرد متعادل‌تری روی کار می‌آورد که آزادی کشور با کودتا از بین نرود و از این جهت سهمی در اثرات کودتا دارد. پاسخ این موارد هم قبلاً بارها داده شده و از جمله در کتاب «نقدها و رویکردها درباۀ دکتر مصدق و نهضت ملی» به قلم نگارندۀ این سطور آورده شده اما اینجا هم به طور خلاصه یادآوری می‌گردد.
بابت موانع و موفقیت ملی شدن نفت که ایران علاوه بر پیروزی در مراجع بین‌المللی شورای امنیت و دیوان لاهه و راه اندازی صنایع نفت، در اسفند 1331 موفق به فروش نفت به ایتالیا و ژاپن ضمن پیروزی در دادگاه آن کشورها شد. آمریکا هم در همان اسفند 1331 با کودتا در ایران موافقت کرد وگرنه ننگ آن را که هنوز هم ادامه دارد، نمی‌پذیرفت.
دربارۀ آزادی که هدف اصلی جبهۀ هنگام تشکیل و قبل از طرح ملی شدن نفت بود. اما بدیهی است آزادی بدون استقلال و به تبع حذف نفوذ انگلیس نشدنی بود. از این جهت قطعا دولت ملی حاضر به گذشت از بخشی از منافع اقتصادی نفت به خاطر ادامۀ آزادی در کشور بود. کما اینکه دکتر مصدق از اولین گام در آمریکا 50-50 شدن درآمد نفت را پذیرفته و پیشنهاد مشترک مصدق-مک‌گی برای انگلیس ارسال شد. اما انگلیس فقط دنبال ادامۀ سلطه در ایران بود. چون امتیازهایش در سایر کشورها به خطر می‌افتاد و حاضر به سازش نبود. در نتیجه درآمد نفت هم برای ایران و هم انگلیس عملاً ثانویه بود.
آخرین پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلیس هم به دنبال غرامت عدم‌النفع بابت نفت ملی شده با ارجاع به دیوان بین‌المللی بود که امری بسیار نامعقول و نشانگر بهانه گیری بود. اما باز دکتر مصدق اعلام کرد که حدود ادعای خود را مشخص کنند تا با بررسی و تخمین میزان فشار بر ایران به دیوان ارجاع گردد. حتی پیشنهاد کرد انگلیس برای مدت مشخصی بخشی از درآمد نفتی ایران را به عنوان غرامت مد نظرش بردارد. حال باید پرسید بیش از این چه انعطافی عملی بود؟ به واقع دکتر مصدق در آن شرایط بحرانی و خطرناک هر انعطاف ممکن برای احیای استقلال ایران و به تبع ادامۀ آزادی کشور را به کار برد و از آبرویش هم مایه گذاشت.
در اواخر کار هم با شروع صادرات نفت ایران موضع ایران تقویت شده و در نتیه پیشنهادهای معقول‌تری به شکل غیر رسمی از سوی افرادی چون لوی از آمریکا و راس از انگلیس ارائه شد که مورد موافقت دکتر مصدق قرار گرفت. ولی به ناگهان مذاکرات قطع شدند که نشانگر امید غرب به موفقیت کودتا بود. مصدق بعد از کودتای 28 مرداد هم بر این باور بود که غرب در صورت فقط 3 ماه ایستادگی ایران مجبور به سازش عادلانه بود. تأکید هم می‌کرد که اگر احتمال موفقیت نمی‌داد بهترین بهانه برایش فرمان برکناری شب 24 مرداد بود که گناه همۀ مسائل هم گردن شاه بیندازد.
ضمناً کل شواهد بیانگر آن است که اگر شاه حاضر به همراهی با کودتا نمی‌شد عملاً پیروزی کودتا ناممکن بود. کما اینکه توطئه‌های فراوان گذشته همچون کودتای 25 مرداد کشف و خنثی شدند. اما با همدستی شاه با کودتاچیان، نیروهای مسلح که به شاه قسم خورده بودند عملاً با نهضت ملی مخالف شدند و کودتا با حمایت ابرقدرت‌ها و البته خیانت بخشی از روحانیون برجسته و حزب توده پیروز شد. شواهد تاریخی هم بیانگر زمان قطع آخرین مذاکرات غیر رسمی نفتی در هنگام امید به موفقیت کودتا بود.
بابت دولت قوام‌السلطنه هم که آقای زیدآبادی به درستی تأکید کرده روی کار آمدنش حاصل توافق آمریکا و انگلیس بود و بدیهی است آنان هم فقط از مهرۀ خود حمایت می‌کردند. به تبع ادامۀ دولت او منجر به قرارداد نامناسب نفتی و در نتیجه لزوم سرکوب جامعه برای عدم اعتراض بود. یعنی شرایطی مشابه بعد از کودتای 28 مرداد با ظاهری آرام و قانونی و البته شاید تا مدتی با قدرت بیشتر انگلیس در ایران تکرار می‌شد. به خصوص که قوام در گذشته هم هرگز از منافع نفتی ایران دفاع مناسبی نکرده بود و نه نزد دربار و نه مردم محبوبیتی نداشت و تنها راهش سرکوب بود که بعد از مدتی هم برکنار گردد. چنانکه به محض روی کار آمدن هم اعلامیۀ تندی داده و مخالفان را به شدت تهدید کرد. همچنین دولت وی بعد از شهریور 1320 و ایجاد آزادی اندک در کشور و مقداری انتخابات آزاد مجلس چهاردهم، عملاً پایه‌گذار تقلب در انتخابات در مجلس پانزدهم بود که میزان ضد آزادی بودن او را مشخص می‌کند.
علاوه بر این اصلاً قبل از تشکیل جبهۀ ملی ایران هم شرایط کشور رو به استبداد و تقلب شدید در انتخابات مجلس شانزدهم و تصویب قراردادهای نفتی استعماری بود. اما با تحصن دکتر مصدق و یارانش در دربار و تشکیل جبهۀ ملی ایران و بعد حرکت عظیم مردم در حمایت از ملی شدن نفت، آن روند متوقف گردید. به این ترتیب اتفاقاً شروع حرکت نهضت ملی تا مدتی مانع بازگشت استبداد به کشور شد. در نتیجه کنار رفتن دولت ملی با روند آرام هم همان روند تدریجی استبداد را تشدید می‌کرد.
بدیهی است مسائل اجتماعی فرآیند و ناشی از مجموع مسائل و قدرت‌ها بوده و حاصل چند اتفاق نیستند. وقتی هم دربار در آن مقطع با حمایت غرب به حدی قدرت پیدا کرد که دولت محبوب دکتر مصدق را ساقط و 25 سال ایران را کاملاً تحت سلطه گرفت، به یقین با وجود دولت هر فردی به جای دولت دکتر مصدق هم به همانجا می‌رسید. اما در آن میان دولت ملی با ایجاد دموکراسی واقعی در کشور در کنار موفقیت‌های ارزشمند به سان برقراری اقتصاد بدون نفت تازه با تراز بازرگانی مثبت، ملی شدن نفت، ملی شدن شیلات، امنیت در جامعه و موارد مشابه سان قوانین ارزشمند، دست کم یک الگوی طلائی تاریخی برای شرایط آزادی و دموکراسی در ایران ایجاد و حرکت آزادی خواهی ایران را گامی به جلو برد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی