| کد مطلب: ۵۹۵۷۴

بازسـازی در سکوت/روایت اندیشکده خاورمیانه از وضعیت متحدان ایران

از زمان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران در ژوئن ۲۰۲۵، تهران و شبکه‌ای از نیروهای نیابتی منطقه‌ای و متحدان غیردولتی‌اش، موسوم به محور مقاومت، وارد مرحله‌ای از رکود استراتژیک شده‌اند.

بازسـازی در سکوت/روایت اندیشکده خاورمیانه از وضعیت متحدان ایران

از زمان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران در ژوئن ۲۰۲۵، تهران و شبکه‌ای از نیروهای نیابتی منطقه‌ای و متحدان غیردولتی‌اش، موسوم به محور مقاومت، وارد مرحله‌ای از رکود استراتژیک شده‌اند. این رکود، آرامشی ظاهری است که زیر پوستش روندی از تجدید تسلیحات، سازگاری مالی و تجدید قوای ایدئولوژیک در جریان است.

محور مقاومت به یک شبکه غیرمتمرکز تبدیل شده است که توسط اقتصاد منطقه خاکستری نفت، ارزهای دیجیتال و قراردادهای بازسازی، به موازات ایدئولوژی استقامت که بقای اقتصادی را با مقاومت برابر می‌داند، پشتیبانی می‌شود. به‌رغم خستگی عمومی و فشار اقتصادی، برخی شرکت‌های ایرانی همچنان از طریق بازارهای نیمه‌قانونی به تأمین مالی حزب‌الله لبنان، نیروهای بسیج مردمی عراق و حوثی‌های یمن ادامه می‌دهند و تاب‌آوری عملیاتی این گروه‌ها را تضمین می‌کنند.

از نظر ساختاری، این محور اکنون به عنوان یک کنفدراسیون آزاد از شبه‌نظامیان نیمه‌مستقل که با یک دکترین بازدارندگی مشترک به هم پیوند خورده‌اند، فعالیت می‌کند. چنین ساختاری، محور مقاومت را  برای تهران بادوام‌تر اما کمتر قابل کنترل می‌کند. استراتژی ایران که توسط پوشش روسیه و چین پشتیبانی می‌‌شود و با سیاست‌های تقابلی غرب روبه‌رو است، استقامت، ایدئولوژی و ادغام اقتصادی را برای غلبه بر انزوا ترکیب می‌کند. 

خواب استراتژیک و شاخص‌های بازسازی

از زمان کارزار قدرتمند و چندجبهه‌ای اسرائیل که در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد - و به‌ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه آن علیه ایران در ژوئن ۲۰۲۵ - نیروهای نیابتی تهران وارد یک مرحله تنظیم‌شده از خواب استراتژیک شدند: یک آرامش قابل مشاهده با هدف حفظ و بازیابی تدریجی قابلیت‌های خود. گزارش‌های متعدد از اواخر سال ۲۰۲۴ روندهای موازی در تجدید تسلیحات، اقدامات رفاهی و ادغام اقتصادی و سیاسی را نشان می‌دهد.

در لبنان، دولت موفقیت‌های ملموسی در مصادره سلاح‌های حزب‌الله و تخریب تونل‌های این گروه در جنوب رودخانه لیتانی نشان داده است؛ اما این پیشرفت هنوز در بقیه کشور تکرار نشده است. در مجموع، حزب‌الله، در حال تجدید تسلیحات خود بوده و ذخایر خود را از طریق کریدورهای سوریه، چه مستقیماً از ایران و چه از زرادخانه‌های تسلیحاتی در داخل سوریه، دوباره پر کرده است.

این گروه استراتژی «بهبود صنعتی» را نیز در آن دسته مناطق لبنان که همچنان بر آنها تسلط دارد، در پیش گرفته و به دنبال گسترش تولید سلاح داخلی و در نتیجه ایجاد یک اقتصاد دفاعی خودکفا است. تام باراک، فرستاده ویژه ایالات متحده و مقامات اسرائیلی ادعاهایی از این انباشت تسلیحات به همراه پروژه‌های تونل‌سازی مجدد حزب‌الله را به عنوان موانع اصلی آتش‌بس پایدار ذکر کرده‌اند. 

توصیف ایران از این فعالیت‌ها آشکار است؛ به‌طوری که مقامات و تحلیلگران ایرانی به طور خاص از عبارت «صبر استراتژیک» برای نشان دادن اینکه محور مقاومت در حال سازماندهی مجدد است، نه عقب‌نشینی، استفاده می‌کنند. سایر اعضای محور مقاومت نیز روایت مشابهی را مطرح کرده‌اند: در ماه ژوئیه گذشته، عبدالملک الحوثی، رهبر حوثی‌ها، اعلام کرد که حزب‌الله «قدرت خود را بازیابی کرده» و محور مقاومت به طور کلی «از قبل مقاوم‌تر» است.

در عراق، هدف، تقویت قدرت و ظرفیت متحدان محلی ایران از طریق باز کردن دسترسی آنها به منابع کشور میزبان از طریق ادغام در دولت بوده است. این رویکرد به سال‌ها پیش برمی‌گردد؛ همانطور که در تفاهم‌نامه مارس ۲۰۲۴ نشان داده شده است که شرکت عمومی مهندسی، ساخت‌وساز و پیمانکاری مکانیکی، کشاورزی و صنعتی المهندس - یک شرکت دولتی با مسئولیت‌های گسترده در بخش‌های مختلف و ارتباطات با شبه‌نظامیان حشدالشعبی تحت حمایت تهران - با شرکت غول‌پیکر مهندسی ماشین‌آلات چین (CMEC) امضا کرد.

ماهیت توافق‌نامه امضاشده شامل همکاری در پروژه‌های مختلف ساختمانی، انرژی، مهندسی، تجارت و خدمات است. اما تفاهم‌نامه مربوط به المهندس مرتبط با حشدالشعبی، که بیشتر به مسئله چشم‌انداز آینده محور مقاومت مربوط می‌شود، نشان‌دهنده نهادینه‌سازی این گروه‌ها تحت نام تجارت است.

سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به بغداد، تلاش‌ها برای تدوین ادغام حشدالشعبی در ساختارهای دولتی را افزایش داد و بدین ترتیب به دنبال تبدیل اهرم نظامی به ثبات بوروکراتیک بود. تهران با ترکیب دیپلماسی با ابزارهای اقتصادی به این شکل، در حال بلوغ مدل نیابتی «دولت در دولت» است که مدت‌ها توسط حزب‌الله لبنان اجرا شد.

اوایل پاییز امسال، امیر آشتیانی، وزیر دفاع ایران، رویکرد خود را در قبال عراق با توضیح اینکه تهران «با تمام توان از کشورهای مقاومت حمایت می‌کند» توضیح داد؛ علاوه بر این، او اعلام کرد که محور مقاومت از نظر نظامی و سیاسی قوی است. روزنامه اطلاعات ایران سخنان وزیر دفاع را تکرار کرد و ایران را به عنوان «شریک قابل اعتماد و پایدار» برای «ملت‌های صلح‌طلب» معرفی کرد.

در آن سوی شبه‌جزیره عربستان، ایران به‌رغم اختلال گاه به گاه به واسطه فعالیت نیروهای ایالات متحده و متحدانش، همچنان به حوثی‌ها کمک می‌‌کند. دو ماه پیش، گزارش شد که نیروهای مقاومت ملی یمن یک محموله فنل فرمالدئید - ماده اولیه برای تولید موشک - به مقصد حوثی‌ها را متوقف کردند.

منابع اطلاعاتی اروپایی ظاهراً از زمان اعمال تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه تهران، تحویل 2 هزار تن پرکلرات سدیم از چین به بندرعباس ایران را رصد کرده‌اند که به‌طور مستقیم مواد شیمیایی چینی را به پیشران‌های موشکی که توسط نیروهای متحد ایران استفاده می‌شود، مرتبط می‌کند. تأثیر نهایی همه این تحولات در سراسر منطقه، بازسازی هماهنگ شبکه محور مقاومت است که در آن ایران و شرکا از جنگ جنبشی به ایجاد یک پایه اقتصادی - زیرساخت‌ها، قراردادها و پوشش تجاری - برای بازیابی آرام آمادگی عملیاتی خود روی می‌آورند.

لازم به ذکر است که حماس و جهاد اسلامی فلسطین به عنوان اعضای مشروط یا متناوب محور مقاومت شناخته می‌شوند، نه اجزای ساختاری هسته ایران-حزب‌الله-حشدالشعبی-حوثی. رابطه آنها با تهران همیشه براساس همگرایی استراتژیک شکل گرفته است، نه همسویی اعتقادی. درحالی‌که حماس و جهاد اسلامی فلسطین هر دو در موضع ایران نسبت به اسرائیل سهیم هستند، اما همچنان جنبش‌های سنی با ریشه‌های ایدئولوژیک در اخوان‌المسلمین هستند که دیدگاه سیاسی بلندمدت آنها با پروژه شیعی ایران سازگار نیست.

البته از نظر تاریخی، جهاد اسلامی فلسطین از بین این دو، به تهران نزدیک‌تر بوده است، درحالی‌که حماس استقلال بیشتر و روابط گسترده‌تری را در حوزه‌های عربی و ترکی حفظ کرده است. این واگرایی از زمان جنگ غزه گسترش یافته است: حماس با بازیگران عرب، ترکیه و حتی مسیرهای دیپلماتیک با میانجیگری ایالات متحده تعامل نزدیک‌تری داشته و محدودیت‌های ادغام در معماری فرماندهی ایران را تقویت کرده است. به همین دلیل، تحلیل زیر بر اجزای شیعه/زیدی محور مقاومت تمرکز دارد که هسته پایدار، نهادینه شده و تحت هدایت ایران را تشکیل می‌دهند.

روش‌های بازسازی مالی محور 

بازگشت قدرتمند محور مقاومت به صحنه به نقدینگی مالی بستگی دارد. به‌رغم تحریم‌ها، تأمین مالی محور مقاومت در سه لایه به هم پیوسته متنوع شده است: درآمدهای سایه مبتنی بر نفت، اقتصادهای بازسازی جاسازی‌شده و شبکه‌های جهانی فرار از تحریم‌ها.

درآمد نفت

بین دسامبر 2024 و اکتبر 2025، مجموعه‌ای از تحقیقات خبری، یک شبکه پیچیده نفت را که توسط ناوگان‌های شبح و حفره‌های بیمه دریایی پشتیبانی می‌شود، افشا کرد. این طرح شامل یک سیستم چندمیلیارد دلاری است که نفت را از طریق ارائه اسناد غیرواقعی و شرکت‌های صوری در خلیج فارس و شرق آفریقا هدایت می‌کند و سود حاصل از آن به ایران و شبه‌نظامیان متحد در عراق، سوریه و لبنان سرازیر می‌شود. به طور خاص، شرکت‌ها و افراد اماراتی در حال معامله نفت با پوشش صادرات عراق یافت شده‌اند؛ همانطور که نهادهای مشابه از هنگ‌کنگ نیز چنین کرده‌اند.

ادعا شده که مالزی نیز یکی از مراکز اصلی این فعالیت است؛ به‌ویژه برای محموله‌های نفت ایران به چین. گزارشی در ماه مارس، اسناد جعلی عراقی را ادعا کرد که صادرات ایران را در بوروکراسی بغداد جاسازی می‌کرد، درحالی‌که افشاگری «تحقیقات رویترز» در ماه اکتبر نشان داد که یک شرکت بیمه نیوزیلندی مخفیانه تانکرهای ایرانی و روسی را بیمه می‌کرد.

طبق گزارش ژوئن ۲۰۲۵ که توسط شبکه مبارزه با جرایم مالی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده (FinCEN) تهیه شده است، سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار از درآمد حاصل از نفت از طریق شرکت‌های صوری به ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش منتقل می‌شود. برخی از این تلاش‌ها همچنین شامل ابزارهای مالی غیرسنتی می‌شود: صدها میلیون دلار از فروش نفت به ارزهای دیجیتال مختلف تبدیل شده تا از حزب‌الله و حوثی‌ها حمایت شود.

حوثی‌ها نیز به نوبه خود،  عوارضی را بر واردات نفت و سوخت به/در سراسر قلمرو یمن که تحت کنترل خود دارند، اعمال کرده‌اند و از سود حاصل از آن - که در مجموع بیش از 5 میلیارد دلار بین سال‌های 2022 تا 2024 بوده - برای تأمین مالی خرید سلاح استفاده کرده‌اند. بنابراین، با وجود شکست‌های میدانی که ایران و محور مقاومت از سال 2023 متحمل شده‌اند، آنها به طور جمعی موفق شده‌اند اقتصاد منطقه خاکستری را حفظ کنند.

ادغام در اقتصاد کشورهای میزبان

محور مقاومت همچنین تلاش می‌کند خود را در ساختار اقتصادی که برای بازسازی خسارت‌های جنگ ایجاد شده، ادغام کند. در لبنان، حزب‌الله در تلاش بوده است تا حُسن‌نیت خود را در میان جوامع ناراضی شیعه بازسازی کند و صدها میلیون دلار از بودجه این گروه را از طریق شعب خدمات اجتماعی برای تبدیل مناطق بمباران‌شده به پایگاه‌های جدید هدایت کند.

نکته قابل توجه این است که طبق گزارش‌ها، صندوق پروژه وعد حزب‌الله، ۳ میلیارد دلار برای بازسازی حومه‌ها و روستاهای اطراف بیروت هزینه می‌کند؛ اگرچه این طرح‌ها روی کاغذ غیرنظامی به نظر می‌رسند، اما زیرساخت‌های بازسازی‌شده در عمل کاربرد دوگانه خواهند داشت و در نهایت از زیرساخت‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی این گروه حمایت می‌کنند. در عراق، شرکت‌های مرتبط با حشدالشعبی، به‌رغم تحریم‌های خزانه‌داری ایالات متحده علیه شرکت عمومی المهندس و سرمایه‌گذاری بلدنا، که برای تضعیف قابلیت‌های سودآوری شبه‌نظامیان عراقی طراحی شده‌اند، بر مناقصات ساختمانی دولتی تسلط دارند. 

غیرمتمرکزشدن و تامین مالی جهانی

از آنجایی که انتقال مستقیم وجوه دولتی از ایران و معاملات با ارزهای خارجی همچنان با بررسی دقیق مواجه است، اعضای محور مقاومت به‌طور فزاینده‌ای بودجه خود را به خارج از کشور منتقل کرده‌اند. حزب‌الله مانند حوثی‌ها از ارزهای دیجیتال استفاده می‌کند؛ اما همچنین از مبادله طلا و سایر عملیات پول‌سازی  در سراسر آفریقا و خلیج‌فارس استفاده می‌کند. طبق گزارش‌ها، این گروه همچنین در تجارت‌های خاص در آمریکای لاتین و معاملات الماس در غرب آفریقا سرمایه‌گذاری می‌کند.

این اکوسیستم مقاوم در برابر تحریم شامل طرح‌های به اصطلاح بانکداری سایه شامل کانال‌های چندارزی و رمزنگاری و همچنین شرکت‌های صوری است که برای انتقال درآمد از فروش پتروشیمی و نفت طراحی شده‌اند. در سال‌های اخیر، ایران عمداً نیروهای متحد خود را برای خودکفایی مالی از طریق بازارهای نیمه‌قانونی تجهیز کرده است. اقتصاد منطقه خاکستری، تداوم روند بازیابی توان را در شرایط انزوا تضمین می‌کند. 

نقش حمایتی قدرت‌های بزرگ بین‌المللی

بخشی از استراتژی بازسازی ایران و محور مقاومت، متکی بر حمایت نزدیکترین کشورها به ایران، یعنی روسیه و چین است. روسیه، به‌ویژه از زمان وقوع جنگ ۱۲ روزه، به طور فزاینده‌ای به عنوان سپر دیپلماتیک اصلی برای ایران عمل کرده است و از حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل، پیام‌رسانی عمومی و مجامع چندجانبه برای کاهش فشار غرب بر تهران و شرکای محور مقاومت استفاده کرده است.

مسکو حملات اسرائیل به ایران را محکوم کرده و اقدامات ایران را دفاعی توصیف کرده است و اقدامات شورای امنیت علیه تهران یا نیروهای نیابتی آن، از جمله تلاش‌های قبلی برای انتقاد از ایران به دلیل انتقال سلاح به حوثی‌ها را تعدیل یا بلوکه کرده است.

روسیه همچنین نقش سیاسی حزب‌الله را در مذاکرات سازمان ملل تأیید کرده و سال گذشته لحن مورد نظر این گروه را در دستور کار خود قرار داده است. فراتر از سازمان ملل، روسیه و ایران در طول دهه گذشته، هماهنگی استراتژیک خود را از طریق فرآیند آستانه (مذاکرات سه‌جانبه در مورد وضعیت سوریه که در سال ۲۰۱۷ با حضور روسیه، ایران و ترکیه و به میزبانی قزاقستان آغاز شد) تعمیق بخشیده‌اند. این امر منجر به عادی‌سازی شبه‌نظامیان همسو با ایران به عنوان بازیگران امنیتی مشروع در سوریه قبل از سقوط بشار اسد شد.

از آن زمان، مشارکت روسیه و ایران از نظر همکاری دو کشور در حمایت از نیروهای غیردولتی ایران، سیستماتیک‌تر شده است. سلاح‌های ساخت روسیه در دستان حزب‌الله دیده شده‌اند؛ از جمله موشک‌های ضد تانک کورنت و کنکورس که در سال ۲۰۲۴ علیه اهداف اسرائیلی استفاده شدند که نشان‌دهنده تقویت غیرمستقیم اما ملموس در میدان نبرد است. مسکو همچنین گزارش داده است که انتقال سلاح و تجهیزات نظامی به حوثی‌ها را بررسی کرده است و این نشان‌دهنده تمایل به گسترش حمایت مادی از شرکای ایرانی بسیار فراتر از همسایگی نزدیک روسیه یا صحنه‌های عملیاتی سنتی است.

در واقع، وقتی صحبت از عرصه دریای سرخ می‌شود، گزارش‌ها مبنی بر اینکه روسیه موافقت کرده است موشک‌های ضدکشتی پیشرفته را به حوثی‌ها منتقل کند و داده‌های هدف‌گیری را برای پشتیبانی از حملات به کشتی‌های غربی ارائه دهد، نشان می‌دهد که چگونه این همکاری اکنون حوزه‌های دیپلماتیک، مادی و عملیاتی را در بر می‌گیرد و شبکه متحد ایران را به عنوان بخشی از یک معماری بازدارندگی گسترده‌تر و هماهنگ تقویت می‌کند. با این حال، نیازهای ارتش روسیه در جنگ خودش در اوکراین، همراه با تحریم‌های مرتبط، محدودیت‌های فزاینده‌ای را بر توانایی مسکو در تأمین سلاح برای بازیگران خارجی تحمیل کرده است.

بنابراین، چین از زمان جنگ ژوئن اسرائیل با ایران، بی‌سروصدا به یک عامل حیاتی برای بهبود وضعیت نظامی ایران تبدیل شده است. اگرچه این رابطه مدت‌ها قبل از درگیری ۲۰۲۵ وجود داشته است. پکن همچنان به تهران مواد اولیه پیشران موشک، قطعات هدایت و رانش و قطعات الکترونیکی دومنظوره که مستقیماً به خطوط تولید موشک‌های بالستیک، پهپاد و پدافند هوایی ایران متصل می‌شوند، عرضه می‌کند.

چین با کمک به بازسازی عناصر کلیدی بازدارندگی موشکی ایران، محدودیت‌های فعلی روسیه در تأمین این قطعات را جبران می‌کند و صنعت چین را به عنوان شریک اصلی دفاعی پشت صحنه تهران قرار می‌دهد و نکته مهم این است که این همکاری فراتر از سخت‌افزار است: تخصص علمی چین در کنار پشتیبانی‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی (ISR)، ظرفیت ایران را برای بازسازی سیستم‌های تهاجمی دوربرد و حفظ شبکه‌های نیابتی خود تقویت می‌کند و به تهران اجازه می‌دهد تا بدون استقرار آشکار نیروهای خارجی، بازدارندگی رو به جلوی خود را بازسازی کند.

در مجموع، این ورودی‌ها یک خط لوله محتاطانه اما از نظر استراتژیک معنادار را تشکیل می‌دهند که بازسازی نظامی پس از جنگ ایران را تسریع می‌کند و تلاش‌های ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس را برای تضعیف قابلیت‌های منطقه‌ای ایران پیچیده می‌کند.

بازتنظیم ایدئولوژیک

پروژه ایران در کنار تغییر استراتژی بقای اقتصادی آن، تکامل یافته و «مقاومت» را به دکترین استقامت به جای رویارویی تبدیل کرده است. در داخل، این به معنای بازتعریف جهاد به عنوان بهره‌وری اقتصادی و پایداری اخلاقی است؛ در خارج از کشور، این امر محور مقاومت را با اخلاق مشترک خوداتکایی پیوند می‌دهد که تاب‌آوری را به عنوان پیروزی تمجید می‌کند.

رسانه‌های رسمی ایران اکنون خویشتن‌داری را پیروزی می‌دانند. در گزارش در ماه سپتامبر، خبرگزاری تسنیم با عنوان «اقتصاد مقاومتی به مثابه دفاع استراتژیک»، نوشت که به طور مشخص تولید و رفاه جامعه اقداماتی مقدس هستند. رسانه‌های خبری بر کمپین‌های «اقتصاد مقاومتی» برای مبارزه با بیکاری تأکید می‌کنند و مشارکت در این اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک وظیفه وجودی تدوین می‌کنند. این روایت خاص، سختی را امتحان‌الهی می‌داند. در خارج، تهران بُعد اخلاقی اقتصاد را به متحدان خود ارائه می‌کند.

نعیم قاسم، رهبر حزب‌الله، مرتباً در اظهارات عمومی خود، ایمان را با بُعد اقتصادی در هم می‌آمیزد. به همین ترتیب، «جهاد» خوداتکایی حزب‌الله و رفاه مسجدمحور به عنوان پیروزی ایمان بر سختی‌ها ارائه می‌شوند. در سراسر محور مقاومت، رفاه و بازسازی اکنون هم به عنوان ایدئولوژی و هم به عنوان زیرساخت‌های حمایتی مادی عمل می‌کنند. 

در داخل کشور، تلفیق ایدئولوژیک بقا با تقدس، ایمان انقلابی را از طریق جهاد اقتصادی حفظ می‌کند؛ در سطح منطقه‌ای، به این محور یک دستور زبان اخلاقی مشترک می‌دهد و استقامت را تقویت می‌کند. مقاومت به یک معماری نهادینه تبدیل شده است که بازتوزیع مجدد اقتصادی، تأمین اجتماعی، مشروعیت مذهبی و حکومت شبه‌نظامیان را با هم ترکیب می‌کند.

هزینه‌ها، محدودیت‌ها و بحث‌های عمومی

با این وجود، در داخل ایران، خستگی قابل مشاهده‌ای در مورد پرداخت هزینه‌های محور مقاومت دیده می‌شود. درحالی‌که آمار تورم و بیکاری در حال افزایش است، اقتصاددانان اصلاح‌طلب استدلال می‌کنند که عمق استراتژیک از طریق نیروهای منطقه‌ای، یک تخلیه مالی برای کشور به همراه دارد. 

نظرسنجی‌های افکار عمومی که توسط پلتفرم گزارشگری مستقر در ایالات متحده، پروژه تحقیقات و اطلاعات خاورمیانه (MERIP)، خلاصه شده‌اند، نشان‌دهنده‌ی کاهش اشتیاق برای تأمین مالی محور مقاومت، به‌ویژه در مراکز شهری است. روحانیون و رسانه‌های محافظه‌کار هزینه‌های خارجی را به عنوان «کمک‌هایی برای مقاومت» توضیح می‌دهند، اما در گفتمان مقابل، بحث قدرت خرید مردم را مطرح می‌کند. البته این دیدگاه به طور خاصی بعد از جنگ 12 روزه، تغییر کرده است.

حتی پلتفرم‌های اصلاح‌طلب مانند خبرآنلاین و عصر ایران، که عموماً خود را به انتقادات ملایم و غیرمستقیم از سیاست‌های دولت محدود می‌کنند، از کاهش بودجه‌ی حمایت از جبهه مقاومت ابراز نگرانی می‌کنند. تنش بین این حس تعهد انقلابی در مقابل بقای اجتماعی-اقتصادی، زیاد است و جدی‌ترین محدودیت‌های بلندمدت را بر توانایی ایران برای تأمین مالی محور مقاومت ایجاد می‌کند.  البته ایران به وجود چنین محدودیت‌هایی همچنان به سیاست حمایت مالی از محور مقاومت ادامه داده است؛ هرچند اکنون از طریق ابزارهای غیرمستقیم عمل می‌کند. 

ساختار و تکامل محور مقاومت

جنگ ژوئن ۲۰۲۵ ایران و اسرائیل، شکنندگی و همچنین انعطاف‌پذیری محور مقاومت را نشان داد. آنچه که به عنوان یک مدل منسجم و متمرکز بر سپاه پاسداران ایران آغاز شد، اکنون به عنوان یک «شبکه مقاومت» مسطح‌تر عمل می‌کند که بیش از فرماندهی متمرکز، با دکترین مشترک گره خورده است. این مسطح شدن قبل از جنگ ۱۲ روزه - در پی حمله حماس در اکتبر ۲۰۲۳، زمانی که اسرائیل به طور چشمگیری هدف قرار دادن نیروهای متحد ایران در سراسر منطقه را افزایش داد - آغاز شد.

با این حال، جنگ ۱۲ روزه به نقطه عطف تعیین‌کننده‌ای تبدیل شد که بدون شک به تهران نشان داد اگر محور مقاومت به طور اساسی تغییر شکل ندهد، ایران ممکن است با یک حمله ویرانگر دیگر اسرائیل علیه قلمرو و دارایی‌های استراتژیک خود روبه‌رو شود. این ادراک، تهران را بر آن داشت تا تغییر به سمت یک شبکه مقاومت انعطاف‌پذیرتر و افقی سازمان‌یافته را تسریع کند که نه‌تنها برای حفظ محور مقاومت، بلکه برای محافظت بهتر از ایران در برابر تشدید تنش‌های گسترده اسرائیل در آینده طراحی شده است.

حزب‌الله، حشدالشعبی و حوثی‌ها به طور فزاینده‌ای با یکدیگر و با سایر سازمان‌های شبه‌نظامی هماهنگ می‌شوند و اطلاعات و منابع را با میانجیگری کمتر سپاه به اشتراک می‌گذارند و به کنفدراسیونی از اعضای نیمه‌مستقل تحت یک چتر بازدارندگی مشترک تبدیل می‌شوند. به گفته چندین متخصص در حوزه شبه‌نظامیان غیردولتی، این انعطاف‌پذیری، برخلاف ساختار سلسله‌مراتبی، می‌تواند کلید بقای این محور باشد.

گزارش اخیر هیئت سازمان ملل متحد با مستندسازی همکاری نظامی بی‌سابقه بین حوثی‌ها، حزب‌الله، حماس و حتی سلول‌های الشباب سومالی، این روند را برجسته کرده است؛ که یمن را از یک میدان نبرد محلی به یک مرکز لجستیک و آموزشی منطقه‌ای تبدیل می‌کند. بر اساس این گزارش، جنگجویان الشباب در اردوگاه‌های تحت کنترل حوثی‌ها در زمینه ساخت بمب‌های دست‌ساز (IED) و پهپاد آموزش دیده‌اند، درحالی‌که مهندسان حوثی همزمان به جیلیب، سومالی، اعزام شده‌اند تا واحدهای الشباب را در زمینه اصلاح پهپاد و نگهداری سلاح آموزش دهند.

گزارش هیئت سازمان ملل متحد علاوه بر این تأیید می‌کند که تقریباً ۴۰۰ جنگجوی سومالیایی برای آموزش نظامی و ایدئولوژیک به یمن سفر کرده‌اند و سلول‌های عملیاتی الشباب اکنون در حضرموت برای خرید سلاح از فروشندگان مرتبط با حوثی‌ها فعالیت می‌کنند. در همین حال، عوامل حزب‌الله و متخصصان موشکی ایران همچنان به حوثی‌ها مشاوره می‌دهند. 

گفتمان ایران نیز خود این تغییر را منعکس می‌کند. رسانه‌هایی مانند تسنیم و تهران‌تایمز به طور معمول بر محور مقاومت به عنوان شبکه‌ای از ملت‌ها تأکید می‌کنند، نه یک زنجیره فرماندهی از بالا به پایین. اظهارات استراتژیست‌ها و دیپلمات‌های ایرانی، از جمله عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، علاوه بر این، بر بازدارندگی منطقه‌ای و حکومت مشترک بین اعضای محور مقاومت تأکید می‌کند و نشان‌دهنده یک چرخش لفظی از هدایت به سمت همسو کردن شرکای غیردولتی ایران هستند.

در نهایت، در سطح استراتژیک، بازدارندگی برای جبران کمبودهای آشکار در توانایی‌ها در نتیجه جنگ ۱۲ روزه و حملات شدید اسرائیل علیه محور مقاومت، کارآمدتر شده است. بنابراین، روایت‌های پس از جنگ، شکست‌های تاکتیکی را به عنوان اثبات استقامت ایران و محور مقاومت بازتعریف می‌کنند و بقا را به قدرت سیاسی تبدیل می‌کنند؛ که از نظر تاکتیکی تضعیف شده اما از نظر استراتژیک تقویت شده است. پیام مورد نظر به دشمنان و شرکا این است که فروپاشی ساختار سیاسی در تهران نه قریب‌الوقوع است و نه می‌توان آن را به راحتی مهندسی کرد. 

واکنش‌ها و اقدامات متقابل منطقه‌ای

بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی منفعل نمانده‌اند؛ اقدامات متقابل آنها به‌طور فزاینده‌ای نشان‌دهنده اذعان به این است که محور مورد حمایت ایران هنوز فعال است و تلاش می‌کند تا تجدید قوا کند. در لبنان، درخواست رئیس‌جمهور جوزف عون در ژوئیه ۲۰۲۵ برای خلع سلاح حزب‌الله تحت قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل متحد، نشان‌دهنده واکنش نهادی مورد حمایت شرکای غربی و خلیج فارس است. همزمان، تحریم‌های خزانه‌داری ایالات متحده که بانک قرض‌الحسنه را هدف قرار داده بود، به زیرساخت‌های مالی حزب‌الله ضربه زد، دارایی‌ها را مسدود کرد و مشروعیت بانکی داخلی آن را تضعیف کرد.

در ۶ نوامبر ۲۰۲۵، ایالات متحده سه فرد متهم به انتقال میلیون‌ها دلار از ایران به حزب‌الله برای تأمین مالی عملیات و تلاش‌های بازسازی آن را تحریم کرد و این اقدام را بخشی از تلاش‌ها برای خلع سلاح این گروه خواند. جان هرلی، معاون وزیر خزانه‌داری، گفت که لبنان تنها در صورتی می‌تواند به ثبات دست یابد که حزب‌الله خلع سلاح شود و نفوذ ایران پایان یابد. یک روز بعد، فرانسه از تلاش‌های لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله حمایت کرد. پاسکال کانفارو، سخنگوی وزارت امور خارجه، گفت که خلع سلاح حزب‌الله ماموریت نیروهای مسلح لبنان است، ضمن اینکه تأکید کرد که فرانسه کاملاً از آنها در این تلاش حمایت می‌کند.

واشنگتن همچنین مخالفت مستقیم خود را با هرگونه مشارکت شبه‌نظامیان وابسته به ایران - که اکنون پس از انتخابات اخیر اکثریت پارلمانی را در اختیار دارند - در دولت بعدی عراق ابراز کرده و از رهبران عراق خواسته است که از وزارتخانه‌های تحت کنترل گروه‌های مسلح وابسته به ایران خودداری کنند.

وقتی صحبت از یمن می‌شود، بازیگران منطقه‌ای با ترکیبی از دیپلماسی تنش‌زدایی در قبال جنگ داخلی و اقدامات امنیتی گزینشی در اطراف دریای سرخ به حوثی‌ها پاسخ داده‌اند، اما آنها تا حد زیادی از مشارکت مستقیم در تلاش‌های نظامی به رهبری ایالات متحده علیه حملات دریایی حوثی‌ها خودداری کرده‌اند. اکثر کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای عربی فقط به دنبال جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر، دور نگه داشتن زیرساخت‌های خود از خط آتش و جداسازی بحران دریای سرخ از مسیرهای دیپلماتیک یمن خود هستند.

اثربخشی ناهمگون چنین اقدامات بین‌المللی در سراسر خاورمیانه به معماری تأمین مالی تهران اجازه داده است تا از شکاف‌های نظارتی جهانی فراتر از صلاحیت هر بازیگر واحدی استفاده کند. مواضع اخیر آمریکا این ارزیابی مجدد را برجسته می‌کند: طبق گزارش‌ها، واشنگتن «هشدار نهایی» را به بغداد در مورد نیروهای بسیج مردمی صادر کرده است که نشان می‌دهد همکاری‌های آینده به مهار نفوذ شبه‌نظامیان و شبکه‌های دور زدن تحریم‌ها بستگی دارد. اظهارات عمومی باراک، سفیر آمریکا در دوم نوامبر که لبنان را «دولتی شکست‌خورده» تحت سلطه حزب‌الله توصیف کرد، علاوه بر ادعای او مبنی بر اینکه از این پس تعامل ایالات متحده محدود خواهد بود، به طور مشابه ناامیدی واشنگتن از استقامت این محور را نشان داد.

نتیجه‌گیری

محور مقاومت ایران فرونپاشیده، بلکه از نظر نظامی، مالی، ایدئولوژیکی و سازمانی، در حال سازگاری مجدد است آنچه شرایط را آرام جلوه می‌دهد، تغییر رویکرد محور مقاومت از فعالیت میدانی به سنگربندی نهادی است که زمینه را برای بازسازی بالقوه آن فراهم می‌کند. مسکو برای محور مقاومت پوشش دیپلماتیک فراهم می‌کند؛ پکن، توازن اقتصادی فناوری و ورودی‌های نظامی هدفمند را ارائه می‌کند. این دو با هم، تهران را از انزوا دور می‌کنند و این کشور را در یک چارچوب گسترده‌تر ضدغربی قرار می‌دهند.

برخی معتقدند که بدون تهاجم تمام‌عیار و [...]، بعید است اقدامات قهری محدود بتواند نفوذ  تهران را در سراسر خاورمیانه ریشه‌کن کند. اما چنین تهاجمی از نظر سیاسی و نظامی غیرقابل دفاع است. بنابراین، در غیاب این گزینه، واشنگتن و متحدانش باید رویکردهای جدیدی - سنجیده، پایدار، اغلب غیرمستقیم و با صبر استراتژیک - ایجاد کنند و مهار را با تعامل گزینشی ترکیب کنند. چالش، تغییر شکل نظم منطقه‌ای فعلی است که تهران آموخته است از آن بهره‌برداری کند، و این کار را بدون توسل به جنگ‌های بی‌ثبات‌کننده انجام دهد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار