| کد مطلب: ۵۹۰۲۸

پدران و دختران/ارزش عاطفی ساخته اخیر تریر داستان یک خانه است

فیلم اخیر یوآخیم تریر، «ارزش عاطفی» (Sentimental Value)، کارگردانی که در دانمارک به دنیا آمده و در نروژ بزرگ شده، فرزند خلف سینمای اسکاندیناوی است.

پدران و دختران/ارزش عاطفی ساخته اخیر تریر داستان یک خانه است

فیلم اخیر یوآخیم تریر، «ارزش عاطفی» (Sentimental Value)، کارگردانی که در دانمارک به دنیا آمده و در نروژ بزرگ شده، فرزند خلف سینمای اسکاندیناوی است. از برگمان کبیر گرفته تا آکی کوریسماکی و توماس وینتربرگ، اصلی‌ترین میدان زندگی را خانواده می‌دانند؛ میدانی که مرکز ثقل همه گره‌های روانی و خودخوری‌های آدمی است. تریر نیز در «ارزش عاطفی»، خانه اجدادی و خانواده‌ای که میراث‌دار نسل‌های پیشینشان‌اند را مرکز جنگ روح و روان‌های زخمی، سرگردان و خسته می‌داند.

سینمای اسکاندیناوی، که انگار دی‌ان‌ایِ برگمان را همواره با خود دارد، با مسائل اگزیستانسیالیستی؛ مرگ، تنهایی، معنای زندگی و… پیوند خورده است. کندی، سردی، درون‌گرایی و کم‌دیالوگ بودن، از مختصات اصلی این سینماست. آخرین فیلم تریر که جایزه ویژه هیئت‌داوران جشنواره کن را نیز از آنِ خود کرد هم این قواعد سینمای اسکاندیناوی را پیروی می‌کند، البته به‌جز کم‌دیالوگ بودن. اتفاقاً در «ارزش عاطفی»، در و دیوار و آدم‌ها همه در حال صحبت کردن هستند.

درواقع «ارزش عاطفی» داستان خانه بورگ از چندین نسل پیش تا به امروز است. خانه‌ها اگر سخن بگویند، مهم‌ترین راویان خواهند بود؛ جایی که خود هم بخشی از ماجرا هست، هم نیست؛ هم شاهد بیرونی است و هم درون داستان. البته نه خانه‌های ما که هر چندسالی به تیشه و کلنگ بسازبفروشی سپرده می‌شود، بلکه خانه‌ای چون خانه خانواده «بورگ» که زندگی و زمانه چندین نسل از این خانواده را شاهد بوده است.

راویِ اولِ «ارزش عاطفی»، آخرین ساخته یوآخیم تریر که یکی از موردتوجه‌ترین فیلم‌های این روزهاست، یک خانه است؛ خانه خانواده بورگ که انگار چرخه‌ای از زندگی دائماً در حال تکرار است. کارگردانی که دیگر ارج و عزت گذشته را ندارد و سال‌ها فیلم نساخته، بعد از مدتی دوری از خانه به‌بهانه مرگ همسر سابق‌اش به خانه بازمی‌گردد. او می‌خواهد رابطه و نسبت مرده با دخترانش، به‌خصوص دختر بزرگش، زنده شود.

دختر بزرگش شبیه مادر آقای کارگردان است؛ انگار سرنوشت او را که با خودکشی مرده، نورا با بازی رناته رینسوه به ارث برده است. ۱۲۰ دقیقه دیگر این فیلم، خانه را به آوردگاه پدر و دختران برای زنده کردن رابطه و نسبتی مرده تبدیل می‌کند.

در این میدان، گذشته مدام احضار می‌شود؛ چه با فلش‌بک‌ها، چه در فیلمنامه‌ای که آقای کارگردان می‌خواهد بسازد و می‌خواهد دخترش نورا نقش اصلی آن را بازی کند، و چه با فلش‌بک‌های خود تریر. گذشته مدام احضار می‌‌شود تا امروز و حال بیشتر فهم شود. پدرِ کارگردان نیز تصمیم گرفته فیلم‌اش، شاید آخرین فیلم‌اش را با همین منطق پیش ببرد؛ میان گذشته خودش، مادرش و آینده دخترش قرار گیرد.

دختری که بخت یارش بوده (شاید هم نبوده) که یک‌بار از سرنوشت مادربزرگ‌اش بگریزد. حالا انگار پدر یک عذاب وجدان تاریخی دارد؛ عذاب وجدانی که ناشی از ترک آن‌ها نیست یا تنها دلیل‌اش آن نیست، بلکه ناشی از میراثی است که در این خانه به ارث مانده است، میراثی که خود او هم خیلی دخل و تصرفی در آن نداشته است.

حالا او می‌خواهد به میانجی هنر و به میانجی سینما، هم خود را نجات دهد و هم دخترش را. این‌بار دیگر برای او فیلم به‌مثابه فیلم ارزش ندارد؛ کارکرد فیلم است که برای او مهم می‌شود. به‌همین‌دلیل با ستاره هالیوود نمی‌تواند کار کند و فیلم‌اش فقط زمانی ساخته می‌‌شود که نورا، دخترش، قبول کند تا در آن نقش بازی کند.

«ارزش عاطفی»، فیلمی که از نام‌اش شروع می‌شود، در ادامه کارنامه تریر ـ همان‌طور که خودش هم در گفت‌وگویی اشاره کرده است ـ انگار فصل تابستان زندگی هنری اوست. هم در فیلمنامه و فضاسازی پخته‌تر شده است، هم در بازی‌گرفتن. رناته رینسوه را که دیگر باید نفر اصلی فیلم‌های او بدانیم، بازی بسیار قوی‌تری نسبت به فیلم قبلی تریر (بدترین آدم دنیا) ارائه داده است.

فیلمبرداری روان کاسپر توکسن و تدوین حساب‌شده اولیویه بوگه کوته، ریتم فیلم را نسبت به سنت سینمای اسکاندیناوی تندتر کرده و همین باعث می‌‌شود افراد بیشتری بتوانند با فیلم ارتباط برقرار کنند. ولی همچنان «ارزش عاطفی» فیلمی نیست که بتوان با یک‌بار دیدن آن به عمق لایه‌های تکنیکی و مفهومی آن رفت. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار