برنامه پنجساله جدید چین
کمیته مرکزی حزب کمونیست چین از ۲۰ تا ۲۳ اکتبر، چهارمین مجمع عمومی خود را در پکن برگزار کرد.
کمیته مرکزی حزب کمونیست چین از ۲۰ تا ۲۳ اکتبر، چهارمین مجمع عمومی خود را در پکن برگزار کرد. در این نشست درباره پانزدهمین برنامه پنجساله کشور بحث و به آن جهت داده شد. این طرح، نقشه سیاستگذاری معتبر و رسمی دولت چین برای اقتصاد این کشور طی پنج سال آینده خواهد بود.
اگرچه طرح نهایی تا مارس ۲۰۲۶ منتشر نخواهد شد، اما بیانیه نشست اکتبر نشانه اولیهای از جهتگیری آینده سیاست اقتصادی چین را ارائه میکند. این برنامه بر اقتصاد آمریکا، رهبری بینالمللی آمریکا در بسیاری از حوزههای تجارت، علم، اقتصاد، فناوری و سیاست خارجی، و همچنین امنیت ملی آمریکا طی سالهای آینده تأثیر چشمگیری خواهد داشت.
از دهه ۱۹۷۰ تا امروز، طرحهای پنجساله چین که در ابتدا مبتنی بر الگوی سختگیرانه شوروی بود به اسناد راهبردی منعطفتری تبدیل و تحت رهبری دنگ شیائوپینگ و ژو رونگجی، «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» پایه رشد چین در حوزه اقتصاد و فناوری شده است.
بیانیه اخیر حزب کمونیست نشان میدهد چین قصد دارد جایگاه خود را در صنایع پیشرفته تقویت کند و با تکیه بر «نوآوری» و «خوداتکایی علمی و فناورانه» به قدرتی پیشرو بدل شود. این سند همچنین بر پیوند عمیقتر فناوری و ارتش، تقویت امنیت ملی و یکپارچگی صنایع نظامی و غیرنظامی تأکید دارد؛ روندی که نشاندهنده اهمیت رقابت راهبردی با آمریکاست، هرچند نامی از آن برده نشده است.
فراخوان این بیانیه برای «خوداتکایی» بازتابی از تلاش چین برای کاهش وابستگی به کشورهای غربی در حوزههای حساس است. در این شرایط، آمریکا باید این تحولات را از منظر اقتصادی، فناوری و امنیتی ارزیابی کند؛ زیرا افزایش قدرت چین در حوزه صنعتی و فناوری، همراه با گسترش جهانی فناوریهای تولید داخل و سیاستهای سختگیرانه داده و تأمین مواد حیاتی، بر همه ابعاد رابطه چین و آمریکا اثر خواهد گذاشت.
چین برای تقویت توسعه فناوری در تلاش است دانشمندان و پژوهشگران برجسته، بهویژه آنهایی که در آمریکا هستند را جذب کند یا بازگرداند. سیاستهای اخیر آمریکا که به کاهش بودجه و محدودیتهای پژوهشی انجامیده، مهاجرت علمی را افزایش داده و این وضعیت از نگاه پکن یک فرصت است.
رهبران پیشین چین اعزام دانشجو به خارج را ابزاری برای تحول کشور میدانستند و بازگشت آنها موجب اصلاحات اقتصادی و رشد نوآوری بومی شد. امروز چین دیگر تنها به فناوری خارجی متکی نیست و در حوزههایی مانند پهپاد، روباتیک، خودروهای برقی، تراشه، 5G و هوش مصنوعی پیشگام شده است؛ رشدی که با سرمایهگذاری گسترده دولت و بخش خصوصی پشتیبانی میشود.
شیجینپینگ قصد دارد چین را به قدرت برتر فناوری جهان تبدیل کند و نفوذ شرکتهای چینی را در زیرساختهای جهانی گسترش دهد. از نگاه مقامهای چینی، پیشرفت آینده به جذب هرچه بیشتر استعدادهای داخلی و خارجی بستگی دارد.
کاهش جذابیت علمی آمریکا و معرفی ویزای جدید «K» توسط چین، این روند را برای پکن آسانتر کرده است. چین اگرچه اتحادهای نظامی کمی دارد، اما شبکهای گسترده از همکاریهای اقتصادی و فناوری با کشورهایی مانند سنگاپور و دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا ایجاد کرده است.
شرکتهایی مثل هواوی و پروژههایی در حوزه انرژی خورشیدی، بنادر و خودروهای برقی این پیوندها را تقویت کردهاند و به چین کمک میکنند اکوسیستم دیجیتال بسیاری از کشورهای جنوب جهانی را شکل دهد. برنامه پنجساله جدید چین نیز احتمالاً بر تقویت همین روابط متمرکز است تا نفوذ پکن را در تدوین قواعد اقتصادی و فناوری قرن بیستویکم افزایش دهد.
این در شرایطی است که آمریکا از برخی عرصههای بینالمللی عقبنشینی کرده است. چین شکافها و مناقشات داخلی آمریکا درباره حمایت از پژوهش و نوآوری و کاهش نقش این کشور در نهادهای اقتصادی جهانی را نشانهای از افول توان رهبری واشنگتن میبیند. در داخل، برنامهریزی پنجساله چین، با مشورت گسترده با کارشناسان و بخش خصوصی، به انسجام و پیشبینیپذیری بیشتر سیاستگذاری کمک میکند، هرچند تصمیم نهایی با حزب کمونیست است.
با وجود این مزیتها، سیستم چین مشکلات جدی دارد: بیکاری بالای جوانان، سرمایهگذاری بیش از حد در بخشهای دارای مازاد تولید، ضعف سرمایهگذاری خصوصی و چالشهای تنظیم هوش مصنوعی. به علاوه جذب کامل استعدادهای خارجی برای چین هنوز دشوار است.
آمریکا اکنون با قدرتمندترین رقیب اقتصادی و فناوری قرن اخیر روبهروست. این در حالی است که خود گرفتار شکافهای سیاسی و بیثباتی داخلی است که توان تاریخی این کشور را برای رهبری جهانی تضعیف میکند. در چنین وضعی، چین با تکیه بر پیشرفتهای فناوری و روایتهایی درباره ناکارآمدی آمریکا در جنوب جهانی نفوذ بیشتری کسب میکند.
رهبران آمریکا باید رقابت با چین را زنگ بیدارباش و فرصتی برای ایجاد وحدت داخلی و بازسازی بنیانهای اقتصادی و راهبردی ببینند. سیاستهای مندرج در سند یک قدرت بزرگ دیگر در آن سوی اقیانوس آرام، همچون زنگ بیدارباشی است که توانایی و اراده واشنگتن را برای رسیدگی به چالشهای داخلی و خارجی، و همچنین پیشبرد اصول و منافع خود در مواجهه با واقعیتهای قرن بیستویکم میآزماید.