با شروع سرما دومینوی ناترازی انرژیها شروع شد
گـاز تنها تخممرغ سبد انرژی/فرماندهکل انتظامی کشور: تولید ندارند اما سوخت دریافت میکنند
درحالیکه ما میتوانیم با جانشین کردن انرژیهای دیگر و اضافه کردن آن به سبد انرژی کشور، ناترازیها را کاهش داده و به مرور از بین ببریم و در حقیقت وابستگی انرژی کشور به گاز را کاهش دهیم اما اکنون فضا به گونهای است که در فصل سرما، فرآورده گاز را از سمت صنایع قطع میکنیم تا بخش خانگی دچار مشکل نشود و آن صنعت را وادار میکنیم تا سوخت مایع پیدا کند و چون در دسترس نیست مجبور خواهد شد آن را به صورت قاچاق تهیه کند.
درحالیکه ما میتوانیم با جانشین کردن انرژیهای دیگر و اضافه کردن آن به سبد انرژی کشور، ناترازیها را کاهش داده و به مرور از بین ببریم و در حقیقت وابستگی انرژی کشور به گاز را کاهش دهیم اما اکنون فضا به گونهای است که در فصل سرما، فرآورده گاز را از سمت صنایع قطع میکنیم تا بخش خانگی دچار مشکل نشود و آن صنعت را وادار میکنیم تا سوخت مایع پیدا کند و چون در دسترس نیست مجبور خواهد شد آن را به صورت قاچاق تهیه کند.
گاز و سوخت مایع همدیگر را تشدید کردهاند و جایگزین یکدیگر شدهاند و یا تولید برق از طریق سدها متوقف شده و مجبور شدهایم از طریق نیروگاههای حرارتی آن را تامین کنیم. در واقع ناترازی در آب ما را به سمت ناترازی در گاز برده است. برای همه حاملهای انرژی میتوان چنین مثالهایی آورد و آنها را به هم مرتبط کرد؛ درحقیقت ما با مشکل بزرگتری از ناترازی برق و یا ناترازی گاز و آب مواجه هستیم و آن «ناترازی در انرژی» است که کمبود آب، برق، گاز و... آن را به وجود آورده و تشدید کرده است.
هرچند ایران یکی از غنیترین کشورهای جهان در داشتن گاز است و همین مسئله استفاده از آن در کشور را توجیهپذیر کرده است اما با این حال فشاری که بر روی انرژی گاز در کشور وجود دارد، باعث شده در عرضه و تقاضای آن دچار مشکل شویم و همین مسئله در تولید دیگر انرژیها مانند برق نیز تاثیر منفی گذاشته است.
زمستان سال گذشته وزیر نفت گفته بود: «رفع ناترازی انرژی در بخش گاز، معطوف به افزایش تولید است و توسعه میدانهای خشکی و دریایی، توسعه میدانهای گازی جدید و فشارافزایی میدان گازی پارس جنوبی با همین هدف برنامهریزی شده است اما اگر در این حوزه نتوانیم تدابیر لازم را اتخاذ کنیم و مصرف را پایش نکنیم، هرچه در زمینه تولید سرمایهگذاری کنیم همیشه مصرف بیش از تولید خواهد بود و این ناترازی حل نمیشود.»
واقعیت این است که به جز مصرف خانگی گاز که تقریباً تمام کشور را در برگرفته، درحالیکه حتی روستاهای با کمتر از ۱۰ خانوار نیز از گاز استفاده میکنند، بسیاری از صنایع، کارخانهها و حتی نیروگاههای تولید برق و معادن نیز وابستگی شدیدی به گاز دارند؛ همین مسئله نشان میدهد سخنان وزیر نفت درباره مصرف بیش از حد گاز در کشور عجیب نیست و باید به این پرسش پاسخ داده شود که چرا در دهههای اخیر به سمت استفاده از انرژیهای دیگر مانند انرژیهای تجدیدپذیر و پاک و انرژی هستهای نرفتهایم تا فشار از روی گاز برداشته شود و ناترازی آن ناترازیهای دیگر را بازتولید نکند؟
این تنها همه ماجرا نیست، روز گذشته سردار احمدرضا رادان، فرماندهکل انتظامی کشور، در اولین همایش ملی پیشگیری و مقابله با قاچاق فرآوردههای نفتی به نکته خاصی اشاره کرد و از بخشهایی گفت که بهرغم اینکه تولیدی ندارند اما سوخت دریافت میکنند. او گفت: «چگونه است که در کشوری که با بحران آب مواجه است و بخشی از فعالیتهای کشاورزی محدود شده، اما سهمیه سوخت بخش کشاورزی همچنان افزایش مییابد؟ چگونه برخی معادن تعطیل یا نیمهتعطیل هستند اما سهم سوخت دستگاههایشان بیکموکاست پرداخت میشود؟»
رادان عنوان کرد: «چگونه برخی افراد بدون محدودیت و ضابطه قادر به صدور مجوزهای مرتبط با دریافت سوخت هستند؟ سهم مشخصی وجود ندارد و نظارت دقیق اعمال نمیشود؛ نتیجه این وضعیت آن است که ما ناخواسته برخی فعالان اقتصادی زحمتکش را بهسمت قاچاق سوخت تشویق میکنیم.»
همین سخنان یکی دیگر از مشکلات مهم کشور در عرصه ناترازی انرژی را نشان میدهد که بحث قاچاق آن است که بیشتر در حوزه بنزین و گازوئیل و فرآوردههای مایع رخ میدهد و مدیریت آن میتواند ناترازی را به شدت کاهش دهد. به همین دلیل است که فرماندهکل انتظامی کشور اصلاح فرآیندها، تعیین سهمیههای واقعی و ایجاد نظام دقیق رصد و پایش را ضروری دانسته و گفته بدون اصلاح ریشهای ساختارها، مقابله صرفاً انتظامی با قاچاق سوخت، کافی نخواهد بود.
او به یکی از پروندهها در این زمینه اشاره کرده و گفته: «فردی که امروز دستگیر شده، چندین هزار برگه آماده سهمیه سوخت را در اختیار داشت. در یکی از استانها از مسئولان پرسیدم چگونه در منطقهای که بارشها کاهش یافته و وضعیت کشاورزی مشخص است، همچنان سهمیه سوخت کشاورزی به همان میزان پرداخت میشود؟ فرد مسئول صادقانه گفت: «درست میگویید، اما ما این را از مردم میبینیم.»
به او گفتم شما فقط اسناد را بیاورید؛ من موضوع را با وزیر نفت مطرح میکنم تا این کمک را وزارت نفت خودش مستقیم و شفاف در اختیار کشاورزان قرار دهد، اما سرمایه ملی را نباید هدر داد و نباید کاری کرد که یک کشاورز شریف به ناچار به مسیر خلاف کشیده شود.»
او ماجرای جالب دیگری را نیز نقل کرده است: «دستگاه قضایی بهتازگی فقط یک باند قاچاق را با رقمی نزدیک به 11 همت جریمه کرده و جالب اینجاست که دو ساعت بعد کل مبلغ را پرداخت کردهاند. این نشاندهنده سود کلان و نامشروعی است که این افراد طی سالها به دست آوردهاند. در یکی از روستاها، کیلومترها لولهکشی و کابلکشی انجام شده بود؛ همینطور موتور، ژنراتور، پمپ و تجهیزات دیگر نصب شده و شبکهای کاملاً حرفهای تا لب دریا ایجاد کرده بودند؛ گویی یک «شرکت پخش سوخت» غیررسمی در دل طبیعت تاسیس شده است.
طی هفت ماه گذشته، بیش از 360 میلیون لیتر سوخت قاچاق بهصورت فیزیکی کشف شده و حدود یک میلیارد و 200 میلیون لیتر نیز از طریق تشکیل پرونده و اعترافات به چرخه قاچاق بازنگشته است. همه این موارد به دستگاه قضایی تحویل شده تا با عاملان برخورد شود.»
کشف و جلوگیری از قاچاق میتواند کمک بزرگی به حل ناترازی انرژی در کشور کند؛ البته به شرطی که آنها را به اندازه گاز وارد چرخه مصرف کنیم، به جز آن قیمت حاملهای انرژی و یارانهای که به آن تعلق میگیرد نیز به قاچاق آنها کمک زیادی کرده است. آنطور که فرمانده نیروی انتظامی عنوان کرده بخشی از این روند، یارانه داخلی است اما بخش دیگر مربوط به واردات انرژی است که کشور را بهشدت تحت فشار قرار داده است.
او گفته: «با افزایش کشفیات و جلوگیری از قاچاق، امروز توانستهایم واردات روزانه چهار تا پنج میلیون لیتر نفتگاز را قطع کنیم. اگر برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم، میتوانیم تا پایان سال یا سال آینده روزانه 10 میلیون لیتر نیز صادر کنیم. چگونه است که نظارت کافی در این بخش وجود ندارد و برخی افراد اجازه پیدا میکنند مشتقات نفتی و گازوئیل قاچاق را وارد چرخه رسمی کنند و ثروت ملی را به تاراج ببرند؟»
شاید اگر در چند دهه گذشته کشور را وابسته به گاز نمیکردیم و در باد ذخایر گرانقدر آن نمیخوابیدیم و دیگر حاملهای انرژی را نیز در کنار آن نگه میداشتیم، دومینوی ناترازی انرژی کشور با کمبود گاز به حرکت نمیافتاد و در زمستان با نبود گاز و برق و آب مواجه نبودیم و کمی آسمان آبی میشد.
باید سبد انرژی کشور ترمیم شود

مرتضی بهروزیفر، کارشناس انرژی در گفتوگو با «هممیهن» در پاسخ به این پرسش که وابسته شدن سبد انرژی کشور به یک محصول یعنی گاز چه مشکلاتی را ایجاد کرده است؟ گفت:«حدود چهل سال پیش در زمان جنگ، به دلیل مشکلاتی که داشتیم و دشمن پالایشگاههای ما را میزد و یا تولید فرآوردهها سخت شده بود، در تامین انرژی به مشکل خورده بودیم و در کنار آن هر چقدر مصرف داخلی افزایش پیدا میکرد به دلیل تولید محدودی که داشتیم، امکان صادرات کم میشد. دولت به دنبال این بود که سهم بیشتری از نفت را صادر کند و در آن زمان ایران تولیدکننده بزرگ گاز نیز نبود و بخش عمده انرژی به عنوان گاز مشعل سوزانده میشد.»
او افزود: «در نهایت دولت و حاکمیت بر اساس منابع گازیای که داشتیم به این جمعبندی رسید که اقتصاد کشور را بر مبنای گاز، پایهریزی کنیم. این تصمیم در آن زمان خوب و منطقی بود ولی اینکه تصور کردند گاز به صورت نامحدود و ارزان وجود دارد و میتوان با آن هر کاری کرد، اشتباه بود. به عنوان مثال وقتی خواستند صنعت را توسعه دهند صنایعی مانند فولاد و آلومینیوم و مس را به گاز وابسته کردند.
از طرف دیگر مجلس نیز در این زمینه مصوباتی داشت و از طرف دیگر برخی مسئولان دولتی و نمایندگان به دنبال این بودند که اعلام کنند مثلاً به فلان روستای کوچک که پنج خانوار داشت نیز گازرسانی کردند و برای خود بیلان کاری درست کردند و اینگونه شبکه توزیع گاز به سراسر کشور توسعه پیدا کرد و تا توانستیم در بخش صنعت، کشاورزی و خانگی و بهخصوص نیروگاهها برای گاز کشور مصرفکننده ایجاد کردیم.»
بهروزیفر عنوان کرد: «مشکل از اینجا شروع شد که اصلاً مسئله بهرهوری را نه در صنعت و نه در بخش خانگی لحاظ نکردیم با آنکه در این زمینه سه دهه است که قانون داریم. به دلیل اینکه به بهرهوری توجه نکردیم و بدون منطق به همه گاز دادیم اکنون به مشکل خوردهایم وگرنه کشوری که دارای دومین ذخایر گاز در دنیا است خیلی غیرمنطقی نیست که هفتاد درصد اقتصاد آن بر مبنای گاز باشد بلکه این غیرمنطقی است که فقط صنعت گاز را در کشور توسعه دادهایم و به انرژیهای دیگر توجه نکردهایم.
با توجه به قیمتهای جهانی استفاده از گاز برای نیروگاهها مقرونبهصرفهتر است اما مسئله این است که نیروگاههای ما در چهل سال اخیر بهروز نشدهاند. ما نیروگاهی در کشور داریم که تنها ۲۰ درصد راندمان دارد و اگر ۱۰۰ واحد گاز به آن تزریق شود، تنها ۲۰ واحد برق به ما میدهد و تازه وقتی این برق وارد سیستم میشود حدود ۱۵ درصد آن نیز در شبکه تلف میشود.»
این کارشناس افزود: «اگر نیروگاههای قدیمی از زده خارج شوند و نیروگاههای جدید با تکنولوژی روز دنیا کار کنند، اصلاً دچار مشکل نخواهیم شد. مطمئن باشید راندمان نیروگاههای ما زیر ۴۰ درصد است و این ربطی به ناترازی گاز ندارد. اگر وزارت نیرو با همین میزان گاز بتواند راندمان را بالا ببرد، مطمئن باشید تولید برق ما دو برابر خواهد شد و نیاز به گازوئیل هم نخواهیم داشت.همین امروز هم میتوان بسیاری از نیروگاهها را مایعسوز و دوگانهسوز کرد اما قیمت گازوئیل نسبت به گاز گرانتر و محدودتر است.»
او گفت: «یکی دیگر از تفاوتهای گاز با دیگر انرژیها این است که دیگر سوختها مانند بنزین و گازوئیل قاچاق میشود اما گاز را نمیتوان حتی بیهوده مصرف کرد. خیلی از مراکز اداری و مسکونی در تهران برای تامین انرژی دستگاه ژنراتور برق که در روزهای بیبرقی استفاده میکردند مجبور بودند گازوئیل را به قیمت بالا و حتی قاچاق و ۳۵ برابر قیمت واقعی خریداری کنند چون گازوئیل دیگر در سبد انرژی وجود ندارد. باید به این نکته توجه داشت که قاچاق سوخت ربطی به مردم ندارد و حاکمیت باید مرزها را ببندد؛ چراکه قاچاق حدود ۳۰ میلیون لیتر فرآورده نفتی، کار کولهبر و وانتدار نیست.»
بهروزیفر عنوان کرد: «یکی از راحتترین، تمیزترین و کمهزینهترین راهها که میتواند هم منافع ملی را تامین کند و هم برای دولت افزایش درآمد داشته باشد و هم محیط زیست را بهبود بخشد، مسئله بهینهسازی مصرف انرژی است. دولت باید از نیروگاهها گرفته تا بخش صنایع و حمل و نقل، بهرهوری و بهینهسازی مصرف سوخت را به صورت جدی دنبال کند. به راحتی میتوان ۵۰ درصد مصرف انرژی کشور را بدون تغییر قیمت و فشار اضافه بر مردم کاهش داد تا منابع گاز و نفت را به جای مصرف، صادر کنیم.»
او افزود: «خودروهایی که در ایران بنزین مصرف میکنند چند برابر استاندارد جهانی مصرف دارند و یا سیستمهای سرمایشی و گرمایشی در خانهها چقدر انرژی را هدر میدهند؟ اگر مصرف نیروگاههای ما به استانداردهای جهانی برسد، قطعاً مصرف آن به نصف خواهد رسید، اینها هزینه دارد اما هزینهای که برای بهینهسازی میدهیم خیلی کمتر از هزینهای است که برای تامین انرژی مصرف میکنیم. این کارها به یک برنامهریزی مدون و آدمهای پای کار نیاز دارد تا سبد انرژی کشور ترمیم شود اما با شرایطی که میبینیم بعید است فعلاً اتفاق خاصی رخ دهد.»
عدم احساس نیاز به منابع دیگر انرژی

همچنین علیرضا کفشکنان، کارشناس حوزه انرژی در گفتوگو با «هممیهن» درباره اینکه چرا سبد انرژی کشور محدود به گاز است و تلاشی نمیشود که آن را متنوعتر کنیم؟ گفت: «چون کشور از منابع طبیعی گاز برخوردار است طبیعتاً تمام تخممرغهای خود را در حوزه نیروگاهی در سبد گاز گذاشتهایم و خیلی احساس نیاز به منابع دیگر انرژی نمیکنیم و هم برای استفاده مستقیم و هم استفاده برای تولید برق بر روی آن تمرکز کردهایم.
ما میتوانستیم و میتوانیم سبد انرژی کشور را مقداری متنوعتر کنیم اما به دلایل مختلف مخصوصاً در حوزه تامین برق از این موضوع غفلت کردیم. در تولید برق حتماً باید از تجدیدپذیرها استفاده کنیم و فشاری که بر روی منابع گازی وجود دارد را مقداری کم کنیم. روزانه حدود ۸۵۰ میلیون مترمکعب تولید گاز در کشور داریم؛ بنابراین ضمن گسترش منابع گازی کشور و مخصوصاً برداشت از منابع گازی مشترک، باید تلاش کنیم سبد مصرف انرژی را مخصوصاً در انرژیهای تجدیدپذیر متنوع کنیم و ما باید از فرصت بازیافت منابع نیز استفاده کنیم.»
او افزود: «در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر فرصتهای بسیار خوبی داریم اما از آن استفاده نکردهایم؛ دلیل آن نیز بیشتر بحث قیمت آن بوده است. مجلس هفتم وقتی طرح تصویب قیمتها را مصوب کرد کلاً صنعت انرژی کشور را با چالش مواجه کرد و سرمایهگذاریها روزبهروز ضعیفتر شد و رو به افول رفت.
این امکان برای کشور مهیا است که از سوختهای دیگر مخصوصاً سوختهای تجدیدپذیر استفاده کند اما چون هیچگاه توجیه اقتصادی و قیمتی نداشته به سمت آن نرفتهایم. در سالهای اخیر که با خاموشیهای گسترده مواجه شدیم و در کنار آن بحث بورس انرژی نیز رونق گرفته، اکنون رفتهرفته حرکت به سمت سوختهای دیگر توجیهپذیر شده است و به افزایش سبد انرژی کمک کرده است.»
این کارشناس عنوان کرد: «در مورد گازوئیل و مازوت باید به این موضوع دقت داشته باشیم که جزو سوختهای پاک محسوب نمیشوند. ما باید کمتر از آنها استفاده کنیم اما با توجه به ارتقای تکنولوژی در دنیا باید در این زمینه نیز سرمایهگذاری کنیم و سعی کنیم کیفیت مازوت و گازوئیل را بالا بریم. چین و برخی از کشورها کیفیت مازوت را بالا میبرند و از آن استفاده میکنند اما این سوخت در سبد انرژی ما نیست و با کاهش آلایندگی آن میتوان از مازوت بیشتری در نیروگاهها استفاده کرد.
همین بحث در مورد زغالسنگ نیز وجود دارد. کشور منابع خیلی خوبی از زغالسنگ دارد ولی هیچگونه نیروگاهی که با این ماده کار کند، نداریم؛ درحالیکه حتی کشورهای اروپایی که در زمینه محیط زیست حساس هستند از زغالسنگ به وسیله تکنولوژی روز دنیا که آلایندگی را کاهش میدهد، استفاده میکنند.»
کفشکنان گفت: «نکته بسیار مهم دیگر استفاده از انرژی هستهای است. ما مجبور هستیم از این منبع انرژی استفاده کنیم. بههرحال منابعی مانند گاز و حتی انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشید و باد، منابع پایدار و همیشه در دسترسی نیستند. تنوع سبد انرژی ما میتواند پایداری انرژی را در کشور تامین کند.کشورهای اطراف ما مانند عربستان، امارات و ارمنستان، بر روی انرژی هستهای سرمایهگذاری کردهاند. آنها حدود ۳۰ درصد سبد انرژی خود را بر روی انرژی هستهای متمرکز کردهاند و ما نیز باید به این سمت حرکت کنیم.»
او افزود: «در کنار متنوعسازی سبد انرژی باید به بهینهسازی آن نیز توجه کنیم. متاسفانه ایران جزو کشورهایی است که به دلایل مختلف مصرف و شدت انرژی در آن بسیار بالا است؛ این البته به این معنی نیست که لزوماً مردم زیاد مصرف میکنند. فرهنگ مصرفی یکی از عوامل است اما یکی دیگر از دلایل مصرف بالا، تجهیزات فرسوده مانند خودرو است که از آن استفاده میکنیم. یا تجهیزاتی که در صنایع کشور از آن استفاده میکنیم قدیمی است و باید بهروزرسانی شوند و نوع مصرف آنها را نیز بهینه کنیم.»
این کارشناس عنوان کرد: «اینکه چرا صنایع به این سمت نرفتند به این دلیل است که ما انرژی مخصوصاً گاز را مفت و ارزان در اختیار آنها قرار دادیم و صنعت کشور انگیزهای نداشته که بخواهد تجهیزات با انرژیهای دیگر را تجربه کند. اکنون که با کمبود انرژی و برق مواجه شدهایم و صنعت کشور به جایی رسیده که مجبور است با خاموشی دست و پنجه نرم کند، خود به خود به سمت بهبود تامین انرژی و بهینهسازی آن پیش میروند و دولت باید به آنها کمک کند.
در چند دهه اخیر به تولید توجه داشتیم و بحث مصرف انرژی آنها را رها کردیم اما اکنون زمان خوبی برای اصلاح آن است. وقتی یک صنعت برای تامین برق به سمت بورس انرژی برود بهطور طبیعی قدر آن را بیشتر خواهد دانست و ناترازی برطرف خواهد شد. از گذشته نیز این موضوع مطرح بوده که قیمت انرژی باید در کشور رفته رفته واقعی شود به خاطر اینکه مشخص بود در آینده با شرایط بد و ناترازی مواجه خواهیم شد و اکنون بین گران کردن و واقعی کردن قیمت انرژی و خاموشی قطع آب و برق ماندهایم.»