سوسیالدموکراسی آقای شهـردار/بررسی دیدگاهها، برنامهها و موانع پیشروی زهران ممدانی
پیروزی شگفتانگیز و تاریخی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک موجی از واکنشها را در سراسر جهان به دنبال داشت.
پیروزی شگفتانگیز و تاریخی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک موجی از واکنشها را در سراسر جهان به دنبال داشت. رسانهها به اولینهایی که در پی این پیروزی رقم خورده بود میپرداختند؛ اولین شهردار مسلمان نیویورک، جوانترین شهردار نیویورک در یک سده گذشته یا اولین شهردار متولد آفریقا.
شبکههای اجتماعی نیز به میدان تقابل دوستداران و دشمنان ممدانی و تفکراتش بدل شده بود.
با این حال، یکی از مهمترین و گیراترین تصاویری که در پی این پیروزی ساخته شد، نقشه آرای تفکیکی شهر بود. این نقشه به وضوح نشان میداد که چگونه میتوان میان حمایت نیویورکیها از ممدانی یا اصلیترین رقیب او، یعنی اندرو کومو، با طبقه اقتصادی و میزان اجارهبهای پرداختی آنها نسبتی مستقیم برقرار کرد. محلهها و خیابانهایی که سکونتگاه طبقات کمدرآمد بود بهطور قاطع از ممدانی حمایت کرده بودند و در مقابل، ثروتمندان و طبقات مرفه با حمایت از کومو تلاش داشتند که او را بر کرسی شهرداری نیویورک بنشانند.
برای دموکراتها این انتخابات یک نقطه عطف بود. آنها توانسته بودند بیش از هر زمان دیگری، واجدان شرایط را پای صندوقهای رای بکشانند. زهران ممدانی، کاندیدای دموکرات به نخستین کاندیدایی تبدیل شده بود که از سال 1969 به این سو موفق میشد در انتخابات شهرداری این شهر بیش از یک میلیون رای کسب کند. اندرو کومو، دموکرات سابق و کاندیدای مستقل فعلی هم بهرغم شکست، از هر کاندیدای پیروز دیگری که از 1993 به این سو بر کرسی شهرداری نیویورک تکیه زده بود، رای بیشتری کسب کرد.
اما آیا این پیروزی، میتواند به الگویی برای دموکراتها تبدیل شود تا بتوانند شکستهای سنگین سال 2024 را جبران کنند؟ در این گزارش، وعدهها و سیاستهای پیشنهادی ممدانی و شخصیت او، موانع پیش روی شهردار منتخب نیویورک و امکان تعمیمپذیری الگوی پیروزی یک دموکرات چپگرا در نیویوک به سطح ملی را مرور خواهیم کرد.
سوسیال دموکرات جوان
زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک کاندیدای حزب دموکرات بود. مخالفانش او را «کمونیست» میخوانند اما ممدانی با افتخار خود را یک «سوسیالدموکرات» معرفی میکند. شهردار منتخب نیویورک در مواجهه با تلاشها برای برچسبزنی کمونیستی، تعریفی متمایز از ایدئولوژی خود ارائه میدهد که به گفته او ریشه در توجه به «کرامت انسانی» و «عدالت اقتصادی» دارد.
در طول کارزار انتخاباتی ممدانی، بارها از او درباره تفکراتش سوال شد. او در یکی از گفتوگوها، در پاسخ به این سوال که آیا سرمایهداری را میپسندد، صراحتاً پاسخ «نه» داد و گفت: «من نقدهای بسیاری به سرمایهداری وارد میدانم.» او تعریف خود از سوسیالدموکراسی را با نقل قولی از مارتین لوترکینگ مطرح کرد و افزود: «دکتر کینگ دههها پیش گفت، نامش را دموکراسی یا سوسیالدموکراسی یا هرچه میخواهید بگذارید. باید توزیع بهتری از ثروت برای همه فرزندان خدا در این کشور وجود داشته باشد.»
ممدانی معتقد است سیاستمداران فعلی نقش مهمی در نابرابریها بهویژه نابرابری درآمدی دارند و نه یک «تماشاگر» بلکه «بازیگر» و عامل اصلی وضع موجود اقتصاد هستند.
شهردار منتخب نیویورک، در ویدئویی دیگر نیز که برای تبیین دیدگاههایش ضبط شده بود، سوسیالیسم را «تعهد به کرامت» تعریف کرد؛ تعهدی که دولت را موظف میکند هر آنچه برای زندگی شرافتمندانه مردم لازم است، از جمله سه رکن اصلی مسکن، مراقبتهای بهداشتی و آموزش، فراهم آورد.
از نظر فکری، ممدانی خود را وامدار چهرههایی چون مارتین لوترکینگ و یوجین دبز معرفی میکند. او حتی سخنرانی پیروزی خود را با نقل قولی از دبز آغاز کرد: «من طلوع روزی بهتر برای بشریت را میبینم.» این جملهای بود که دبز پس از محکومیتش به دلیل نقض قانون دوران جنگ جهانی اول (مداخله در سربازگیری) در دادگاه بیان کرد.
یوجین دبز، به عنوان یک سوسیالیست، صراحتاً معتقد بود که «ملت باید مالک و کنترلکننده صنایع خود باشد» و «همهی چیزهایی که بهطور مشترک مورد نیاز و استفاده قرار میگیرند، باید بهطور مشترک مالکیت شوند» و بهصورت دموکراتیک به نفع همگان اداره گردند. دیدگاه عمومی آمریکاییها نسبت به سوسیالیسم همچنان چندان مثبت نیست.
بر اساس نظرسنجی گالوپ، تنها ۳۹ درصد از آمریکاییها در سال جاری دیدگاه مثبتی نسبت به سوسیالیسم داشتهاند (تقریباً مشابه ۳۶ درصد در سال ۲۰۱۰). در عین حال، نگاه مثبت به سرمایهداری از ۶۱ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۵۴ درصد در حال حاضر کاهش یافته است.
نظرسنجیهای دیگری نیز وجود دارند که عدم محبوبیت سوسیالدموکراسی در سطح ملی در آمریکا را تأیید میکنند. نظرسنجی اخیر CNN نشان داد که ۱۷ درصد از آمریکاییها خود را سوسیالدموکرات میدانند (در مقایسه با ۱۸ درصد که خود را حامی تفکر ماگا میدانند). این برچسب در شهر نیویورک محبوبتر است؛ جایی که حدود یکچهارم (۲۵ درصد) رایدهندگان در انتخابات شهرداری خود را سوسیالدموکرات معرفی کردند.
برنامههای آقای شهردار
کمی بیش از یک سال پیش، زمانی که ممدانی هنوز کارزار انتخاباتی خود را آغاز نکرده بود، در جلسهای محدود با تعدادی از مشاوران و دوستانش تلاش داشت تا اولویتهایی را که کارزار باید روی آنها متمرکز باشد، تعیین کند. پولیتیکو درباره این جلسه نوشته است: «حاضران در جلسه بر سر دو موضوع اتفاقنظر داشتند؛ اول فریز کردن اجارهها و دوم بهبود سیستم اتوبوسرانی و رایگان کردن بلیت اتوبوسها. با این حال اختلافنظرهایی درباره موضوع سوم وجود داشت که در نهایت حاضران بر سر موضوع مراقبت از کودکان به توافق رسیدند.»
در طول کارزار انتخاباتی، محور اصلی برنامههای انتخاباتی زهران ممدانی، «مقرونبهصرفه کردن» (Affordability) زندگی در نیویورک برای طبقه کارگر بود. او وعده داد که ضمن تثبیت اجارهبها و ساخت 200 هزار مسکن، تلاش خواهد کرد تا با صاحبخانههای مختلف برخورد کند.
ممدانی متعهد شده است که با بهبود خدمات اتوبوسرانی و رایگان کردن بلیت اتوبوس برای همه، وضعیت حمل و نقل عمومی در نیویورک را سر و سامان دهد. او همچنین ارائه خدمات مراقبت از کودک (Childcare) رایگان برای همه کودکان نیویورکی از سن ۶ هفتگی تا ۵ سالگی را یکی از مهمترین برنامههای خود عنوان کرده است. بر اساس برنامههای اعلامشده از سوی کارزار ممدانی، تامین مالی این برنامهها از طریق افزایش نرخ مالیات شرکتها و اعمال مالیات بیشتر بر اقشار ثروتمند اتفاق خواهد افتاد.
اشتباه بزرگ؛ ایستادن در برابر دولت فدرال
مهمترین مانع پیش روی زهران ممدانی و برنامههای او، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکاست. پاتریک گاسپارد، دموکرات باتجربهای که تجربه سالها فعالیت سیاسی را دارد و در انتخابات اخیر شهرداری نیویورک به عنوان مشاور در کنار ممدانی بود اخیراً در گفتوگویی با پولیتیکو در پاسخ به سوالی درباره مهمترین موانع پیش روی موفقیت ممدانی گفت: «دونالد ترامپ، دونالد ترامپ و دونالد ترامپ.»
ترامپ تاکنون بارها علیه ممدانی موضع گرفته و او را یک کمونیست خوانده که حضورش در شهرداری نیویورک خطری برای همه آمریکاییهاست. رئیسجمهور آمریکا یک روز پیش از برگزاری انتخابات شهرداری نیویورک در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت: «اگر زهران ممدانی، کاندیدای کمونیست شهردار نیویورک شود، به احتمال زیاد من بودجه فدرال این شهر را قطع خواهم کرد و جز حداقلی از هزینههای ضروری، پول دیگری در اختیار نیویورکیها قرار نخواهم داد.»
ترامپ بعد از پیروزی ممدانی نیز با لحنی تهدیدآمیز نوشت: «ماجرا تازه آغاز شد...». گاسپارد هشدار میدهد که علاوه بر موضوعات مربوط به تأمین مالی برنامهها، دولت فدرال ممکن است با استقرار گسترده نیروی نظامی در شهر، نظیر آنچه در شهرهایی مثل واشنگتن، شیکاگو، پورتلند و لسآنجلس اتفاق میافتد، چهره نیویورک را دگرگون کند و بر شدت نارضایتیها بیفزاید.
بررسی رویکرد ممدانی در طول کارزار انتخاباتی نشان میدهد که او و کارزارش تلاش داشتند تا ممدانی را چهرهای در برابر ترامپ و رویکرد راست افراطی رئیسجمهور آمریکا تعریف کنند. این رویکرد، هرچند در رقابت انتخاباتی و بهویژه در شهری مانند نیویورک که شهری آبی (دموکرات) محسوب میشود، توانست کارآمد باشد اما چنانچه اشاره شد، در طول دوره شهرداری مشکلات زیادی را برای ممدانی و شهر نیویورک ایجاد خواهد کرد.
چالش مهم؛ اقناع قانونگذاران ایالتی
بخش بزرگی از برنامههای زهران ممدانی بهویژه رایگان کردن بلیت اتوبوسهای شهری و مراقبت از کودکان برای اجرایی شدن به تخصیص بودجه از سوی فرمانداری ایالت نیویورک نیاز دارند.
برای دستیابی به این بودجه نیز ممدانی باید در ابتدا قانونگذاران ایالتی در آلبانی را قانع کند. آلبانی مرکز ایالت نیویورک و مرکز شهرستان آلبانی است. مراکز قانونگذاری ایالت نیویورک، شامل مجلس نمایندگان و سنای ایالتی هر دو در ساختمان کاپیتول ایالت نیویورک در شهر آلبانی مستقر هستند.
بهطور تاریخی، شهردارانی که با رای بالا انتخاب میشوند و پشتوانه مردمی قدرتمندی دارند، میتوانند نظر قانونگذاران ایالتی را نیز جلب کنند اما متفاوت بودن برنامههای ممدانی و منابع مالی زیادی که برای اجرای آنها مورد نیاز است، میتواند او را در این زمینه متمایز و کار ممدانی را برای اقناع قانونگذاران ایالتی سخت کند.
از سوی دیگر، کتی هوکل، فرماندار ایالت نیویورک هم کار سختی برای تأیید یا رد برنامههای ممدانی دارد. او سال آینده باید در انتخابات فرمانداری نیویورک شرکت کند و از یک سو مایل نیست با انتقادات شهردار محبوب شهر نیویورک مواجه شود و از طرفی، حمایت از برنامههای ممدانی میتواند خشم ثروتمندان و صاحبان سرمایه نیویورک را برانگیزد.
ممدانی چهارشنبه هفته گذشته گفت که در حال تنظیم یک برنامه زمانی برای پیاده کردن برنامههایش و آغاز مذاکرات با مقامهای ایالتی و فدرال است.
مالیات ثروتمندان و احتمال تسریع روند کوچ سرمایه
نیویورک از نگاه بسیاری از فعالان اقتصادی، بهعنوان پایتخت مالی جهان شناخته میشود. با این حال، در سالهای اخیر این شهر با چالش بزرگی به نام فرار سرمایه مواجه بوده و این مسئله باعث شده تا نیویورک دیگر بالاترین نرخ رشد مشاغل مربوط به امور مالی را نداشته باشد.
بر اساس گزارش بلومبرگ، در فاصله سالهای 2020 تا 2023، بیش از 150 کسب و کار، نزدیک به یک تریلیون دلار از سرمایه خود را از نیویورک خارج کرده و به شهرها و ایالتهای دیگر منتقل کردهاند. اصلیترین محرک برای اتخاذ این تصمیم از سوی کسبوکارها، همهگیری کرونا و سیاستهای اتخاذشده در دوره کرونا در ایالت و شهر نیویورک بود.
در همین بازه زمانی، نرخ رشد مشاغل و کسب و کارهای مالی در ایالتهایی نظیر تگزاس و فلوریدا که توسط جمهوریخواهان اداره میشود، بهطور قابل توجهی افزایش یافته است.
هرچند همچنان اقتصاد نیویورک و فراگیری مشاغل و کسب و کارهای مالی در این شهر، قابل مقایسه با سایر شهرها و ایالتها در ایالات متحده نیست اما تداوم روند انتقال دفاتر و منابع مالی کسب و کارها از این شهر میتواند در بلندمدت اقتصاد نیویورک را تحت تأثیر قرار دهد.
در دوره رقابتهای انتخاباتی، کسب و کارها و مدیران ارشدشان تلاش زیادی کردند تا از شهردار شدن زهران ممدانی جلوگیری کنند. انپیآر در گزارشی مینویسد: «مدیران عامل شرکتهای بزرگ و دیگر میلیاردرهای نیویورکی، بیش از ۴۰ میلیون دلار هزینه کردند تا مانع از شهردار شدن زهران ممدانی شوند. اکنون، آنها مجبورند با او کنار بیایند و واکنشهایشان از تهدید به ترک شهر تا پذیرش عملگرایانه واقعیت، متغیر است.» کاترین وایلد، رئیس گروه مشارکت برای شهر نیویورک، یک گروه تجاری بانفوذ با بیش از ۳۰۰ عضو، در این باره گفت: «فکر میکنم این واکنشها، شبیه همان مراحل سوگواری است.»
به گفته وایلد، نگرانی از پذیرش درخواست ممدانی از دولت ایالتی برای افزایش مالیات ثروتمندان و کسبوکارهای بزرگ، هراس از سوسیالیسم و جوانی ممدانی عمدهترین دلیل نگرانی مدیران عامل و صاحبان سرمایه از شهردار شدن ممدانی بود.
مقرونبهصرفه کردن زندگی میتواند الگوی انتخاباتی باشد؟
پیروزی یک دموکرات در یک ایالت آبی اتفاق شگفتانگیزی نیست و به سادگی نمیتوان از آن الگویی برای سایر مناطق در ایالات متحده ساخت. با این حال، مشارکت بینظیر رایدهندگان دموکرات، بهویژه ترقیخواهان و جناح چپ این حزب، اتفاق وسوسهکنندهای است که میتواند زمینه را برای شکست جمهوریخواهان در ایالتهایی که انتخابات نزدیک و رقابتی است فراهم کند. با این حال، یک سوال بزرگ در این زمینه وجود دارد: آیا رهبران دموکرات خواهان مشارکت بیشتر ترقیخواهان و چپگرایان حزب هستند؟
برخی تحلیلگران معتقدند موفقیت ممدانی میتواند تحول بزرگی ایجاد کند. ماری هالند، نویسنده ارشد وبسایت مونوکل، در این باره مینویسد: «مراقبت رایگان از کودکان، اتوبوسرانی رایگان، توقف افزایش اجارهبها در آپارتمانهای تحت نظارت، و راهاندازی فروشگاههای مواد غذایی متعلق به شهرداری؛ اینها پیشنهادهای شاخص زهران ممدانی، نامزد دموکرات، در انتخابات شهرداری نیویورک بودند. برای هر کسی که در اروپای غربی زندگی میکند، ایدههای این سوسیالدموکرات خودخوانده، احتمالاً کاملاً منطقی به نظر میرسد.
اما برای بسیاری از آمریکاییها، این طرحها بهشدت جاهطلبانه و حتی رادیکال هستند. وقتی خارج از آمریکا هستید، به سادگی فراموش میکنید که در این کشور، دولت رفاه وجود ندارد و هر چیز رایگان، اقدامی در مرز کمونیسم تلقی میشود. با این حال، آیا بهتر نبود که اینطور نباشد؟ نیویورک مسلماً گرانترین شهر در آمریکاست. قیمت مواد غذایی سرسامآور است و اجارهبها به شکلی مهارنشدنی در حال افزایش است.
میانگین اجارهبها در منهتن در ماه ژوئیه به ۴۷۰۰ دلار (۴۰۸۴ یورو) رسید که 9/3 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. پیدا کردن آپارتمان به یک نبرد تمامعیار تبدیل شده؛ صفها برای بازدید از مکانهایی که حتی اندکی قابل سکونت هستند، طولانی است و جنگهای مزایدهای برای اجاره به امری عادی بدل گشته است. بدون ورود به جزئیات دقیق اینکه ممدانی چگونه قصد دارد هزینه این طرحها را تأمین کند، نمیتوان انکار کرد که شنیدن صدای کسی که برای بهبود کیفیت زندگی تلاش میکند، چقدر امیدبخش است.
ایده رهبری یک دموکرات سوسیالیست بر پایتخت مالی آمریکا، برای برخی وحشتناک است. منتقدان نگرانند که توقف شدید افزایش اجارهبها، ساختوساز مسکن جدید را متوقف کند و افزایش مالیاتها، کسبوکارها یا ساکنان پردرآمد را فراری دهد. اما واقعیت این است که نابرابری در شهر در حال عمیقتر شدن است و خانوادههای طبقه کارگر در حال بیرون رانده شدن هستند. یک چیزی باید تغییر کند.»
به باور او، «اگر ممدانی موفق شود حتی بخشی از برنامههایش را اجرا کند، اقدامی تحولآفرین خواهد بود؛ نه فقط برای شهر او، بلکه برای کل ایالات متحده. او شاید در حال پرداختن به مشکلاتی منحصراً نیویورکی باشد، اما اگر یک کلانشهر با بیش از هشت میلیون نفر جمعیت ثابت کند که اتوبوسهای رایگان، اجارهبهای کنترلشده و مراقبت یارانهای از کودکان میتواند در چارچوب آمریکا کارساز باشد، این موفقیت میتواند الگویی برای بقیه کشور فراهم کرده و همزمان، نفسی تازه به حزب دموکرات بدمد.»
با این حال، تحلیلگران دیگری وجود دارند که معتقدند مهمترین موانع بر سر راه موفقیت ممدانی، دموکراتهای سنتی و مرکزگرا هستند. اما براکز، تحلیلگر روزنامه گاردین روز پنجشنبه 6 نوامبر در یادداشتی نوشت: «نتایج این هفته، ممدانی را به عنوان نیرویی مؤثر و الهامبخش در برابر فسادهای ترامپ مطرح میکند. با این حال، او برای پیشروی و فراتر رفتن از سطح سیاست نیویورک، نهتنها باید جمهوریخواهان را شکست دهد، بلکه باید از سد دروازهبانان و نگهبانان قدیمی حزب دموکرات، بهویژه چاک شومر و نانسی پلوسی نیز عبور کند؛ کسانی که گمان میکنم ممکن است او را حتی تهدیدآمیزتر و آزاردهندهتر از ترامپ بیابند.»
شکاف اجتماعی و سیاسی در آمریکا
پیروزی چهرهای با مشخصات زهران ممدانی، که آشکارا خود را یک سوسیالدموکرات معرفی میکند و پیشینهی مهاجرتی دارد، در تضادی آشکار با گفتمان سیاسی حاکم در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ قرار میگیرد. این تقابل، به خودی خود، نه یک ناهنجاری سیاسی، بلکه نشانهای بارز از شکافهای عمیق اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیک در بافت جامعه آمریکا است.
درحالیکه دولت ترامپ اغلب بر پایهی ناسیونالیسم اقتصادی، محافظهکاری اجتماعی و نوعی پوپولیسم راستگرا استوار است که بر اول آمریکا (America First) و محدودیتهای مهاجرتی تأکید دارد، ظهور ممدانی نمایانگر فعال شدن بخش متضادی از جامعه است. پیروزی او در یک حوزهی انتخابیه شهری و بسیار متنوع مانند نیویورک، نشان میدهد که بخش قابل توجهی از رأیدهندگان، بهویژه در مراکز شهری، نهتنها سیاستهای ملی حاکم را نمیپذیرند، بلکه فعالانه به دنبال آلترناتیوهایی رادیکالتر هستند.
این شکاف صرفاً سیاسی نیست، بلکه اقتصادی است. ممدانی با الهام از چهرههایی چون یوجین دبز و مارتین لوترکینگ، بر نقد صریح سرمایهداری، لزوم بازتوزیع ثروت، و ارائه خدمات اجتماعی همگانی مانند مسکن رایگان یا ارزان و مراقبتهای بهداشتی عمومی تأکید میورزد. این درخواستها برای مداخله گسترده دولت در اقتصاد، مستقیماً در برابر فلسفهی اقتصادی دولت ترامپ قرار میگیرد که عموماً بر مقرراتزدایی و کاهش مالیاتها (بهویژه برای شرکتها) متمرکز است.
پیروزی ممدانی همچنین نشاندهندهی یک شکاف هویتی و نسلی است. او نماد بخشی از آمریکاست که مهاجرپذیر، چندفرهنگی و بهطور فزایندهای سکولار یا دارای تنوع مذهبی است. این گروه جمعیتی، که اغلب جوانتر هستند، نگرانیهای متفاوتی نسبت به پایگاه رأی سنتیتر ترامپ دارند؛ نگرانیهایی که حول محور عدالت اجتماعی، نابرابری درآمدی و تغییرات اقلیمی میچرخد. بنابراین، حضور همزمان ترامپ در کاخ سفید و ممدانی در یک مسند انتخابی، گواهی بر این است که ایالات متحده به دو قطب ایدئولوژیک کاملاً متمایز تقسیم شده است.
این دو قطب نهتنها در مورد راهحلها، بلکه حتی در مورد تعریف «مشکلات» اساسی کشور و ماهیت «رؤیای آمریکایی» نیز اشتراکنظر ندارند. پیروزی ممدانی، بیش از آنکه یک دستاورد محلی باشد، تجسم فیزیکی این واگرایی عمیق در سطح ملی است. در این میان باید توجه داشت، رویاپردازی برای ریاستجمهوری ممدانی (مسئلهای که از نگاه قانون اساسی غیرممکن است) یا کسی با تفکر ممدانی در حال حاضر بسیار دور از دسترس است.