ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا: تاسیس اندیشکده به نام رئیسجمهور استقلال رای را تهدید میکند
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با هممیهن معتقد است که تاسیس چنین نهادی میتواند استقلال رای و کارکرد واقعی اندیشکدهها را تحت تأثیر قرار دهد و بیشتر به اقدامی جناحی و سیاسی تبدیل شود تا نهاد علمی اثرگذار.
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با هممیهن معتقد است که تاسیس چنین نهادی میتواند استقلال رای و کارکرد واقعی اندیشکدهها را تحت تأثیر قرار دهد و بیشتر به اقدامی جناحی و سیاسی تبدیل شود تا نهاد علمی اثرگذار.
راهاندازی اندیشکده مرحوم رئیسی با انتقاداتی روبهرو شده است. برخی معتقدند که تشکیل یک اندیشکده با نام یک چهره سیاسی مشخص استقلال رای را از آنها میگیرد و کارکردهای واقعی خود را از دست میدهند. با تشکیل اندیشکده به نام فرد تا چه اندازه موافق هستید و در شرایط کنونی کشور و با وجود اندیشکدههای موجود چقدر تاسیس این نهادها را ضروری میدانید؟
اساساً با تشکیل یک اندیشکده بهویژه اگر به نام مرحوم رئیسی باشد مخالفم. زمانی که اندیشکدهای تاسیس میشود، در مورد حکمرانی، برای مثال قوه مجریه به معنای عام، اینکه چه راهبردهایی داشته باشد، محل تأمل است و خوب است که چنین اقداماتی انجام شود.
اما اینکه برای یک رئیسجمهور که شهید شدهاند اندیشکده درست کنیم، تالی فاسدهایی دارد که به آن توجه نمیکنند و این حرکت به اقدامی جناحی و سیاسی تعبیر خواهد شد. همین اقدام منجر به این رویکرد خواهد شد که رؤسایجمهور بعدی هم حق دارند که برای آنها نیز چنین نهادی تاسیس شود اما نمیشود که به ازای هر رئیسجمهور یک اندیشکده در کشور درست شود.
با توجه به کسری بودجه و ضرورت کوچکسازی دولت، آیا ایجاد یک اندیشکده جدید را به نام مرحوم رئیسی توجیهپذیر میدانید و چه شاخصهایی باید برای سنجش ضرورت تأسیس چنین نهادهایی لحاظ شود؟
نکته دیگری که در مورد ایجاد اندیشکدهها باید در نظر گرفته شود، مبنای مالی تشکیل آنها است. در مورد بسیاری از این اندیشکدهها که در کشور با بودجه خزانه عمومی تشکیل میشوند، بحثهای بسیاری داریم. در حالی که الان به شدت نیازمند کوچک شدن دولت، نه به معنای قوه مجریه بلکه در معنای بودجه عمومی کشور هستیم، بسیاری از این سازمانهای پژوهشی و فرهنگی که کارکردی هم ندارند، بودجههای کلان دریافت میکنند.
در واقع بخشی از کسری بودجه دولت ناشی از بودجههایی است که این نهادها دریافت میکنند. سازمانهای زیادی موجود است که هیچ کارایی ندارند و از بودجه عمومی ارتزاق میکنند و باید تعطیل شوند. از نظر من دولت آقای پزشکیان در این زمینه کوتاهی کرده است.
اگر بگوییم یک سال اول به شناسایی فرایندها و اقدامات گذشت، در سال دوم و زمانی که خود رئیسجمهور هم به کوچکسازی دولت اذعان دارد، باید در یک پروسه زمانی بسیاری از این موسسات را که مستقیم به قوه مجریه مربوط نیستند اما از بودجه عمومی دولت استفاده میکنند را تعطیل کرد. حال در این فضا که نیازمند کوچکسازی هزینهکردهای دولت هستیم، باید یک اندیشکده اختصاصی دیگر برای مرحوم رئیسی ایجاد کرد؟
با توجه به ناکارآمدی برخی اندیشکدهها و فقدان اثرگذاری آنها بر اصلاح سیستم آموزش و سیاستهای کشور، چه معیارهایی باید برای ارزیابی عملکرد و تصمیمگیری درباره ادامه یا قطع بودجه این نهادها در نظر گرفت؟
ما خروجیها را نگاه میکنیم، مثلاً در زمینه آموزش عالی؛ ببینید چقدر اندیشکده داریم. البته منظور اندیشکدههای خصوصی که بودجه دولتی ندارند نیست، بلکه آنهایی که از محل بودجههای عمومی ارتزاق میکنند و هزینههایی برای دولت دارند. با این حساب خروجی فعلی این نهادها، وضعیت فعلی آموزش و پرورش و آموزش عالی را نشان میدهد.
ممکن است بگویید که این نهادها کار خود را کردهاند، اما در داخل سیستم آموزشی، این سیستم نتوانسته کار خود را انجام دهد و از نتایج یافتهها و پیشنهادات اندیشکدهها استفاده کند. در نتیجه اندیشکدهها باز هم کارکرد ندارند، چراکه منجر به اصلاح سیستم نشدهاند و باید سیستم اصلاح شود.
وظیفه ملی در کشور ما الان این است که کسری بودجه تا حد امکان کم شود و یکی از نهادهایی که میتواند بار کسری بودجه را کم کند، همین اندیشکدهها با خروجیهای غیرموثر و نامشخص است. البته نه همه آنها، بلکه برخی از آنها و مشخص شدن این برخی نیز باید براساس خروجی مشخص باشد و سپس بودجه آنها را کاهش داد. برای نمونه اگر اندیشکدهای در زمینه سیاست خارجی موفق عمل کرده و اثرگذار بوده، باید به فعالیت خود ادامه دهد، اما در شرایطی که اثربخشی و خروجی مشخصی ندارد، دست آنها باید از بودجه دولتی کوتاه شود.