| کد مطلب: ۵۱۶۰۴

چالش‌های جمعیت در چشم‌انداز اقتدار ملی/منابع انسانی یا هوش مصنوعی؟

در جبهه اول رقابت در عرصه اقتدار بین‌الملل، جدال ژئوپلیتیک کنونی بین قدرت‌هایی مانند آمریکا و چین نیز بر محور هوش مصنوعی (AI) متمرکز است، که نشان‌دهنده تغییر پارادایم از «قدرت جمعیتی» به «قدرت فناورانه» است. این روند می‌تواند نابرابری‌های جهانی را تشدید کند؛ به‌ویژه برای کشورهایی مانند ایران که هنوز در مراحل اولیه توسعه AI هستند.

چالش‌های جمعیت در چشم‌انداز اقتدار ملی/منابع انسانی یا هوش مصنوعی؟

در یکی-دو هفته اخیر، جنجالی رسانه‌ای در پی انتشار گزارشی در روزنامه «شرق» که مدعی شده از بعد از اجرای قانون جوانی جمعیت در سال ۱۴۰۰ تاکنون، موارد ابتلا به سندروم داون دو برابر شده و مراجعه برای غربالگری ژنتیکی کاهش یافته شکل گرفته.

در واکنش، دادستانی تهران علیه مدیرمسئول و عوامل این روزنامه اعلام جرم کرده و مرکز رسانه‌های قوه قضائیه، این گزارش را «کذب و فاقد مستندات علمی» خوانده که با هدف «تضعیف سیاست‌های تشویقی افزایش جمعیت» منتشر شده.

وزارت بهداشت نیز این ادعاها را تکذیب کرد و تأکید نمود که هیچ افزایشی در آمار ناهنجاری‌های ژنتیکی مشاهده نشده است. ‌‌صرف‌نظر از داوری پیرامون گزارش روزنامه شرق و واکنش دادستانی تهران و وزارت بهداشت، این رویداد نشانگر حساسیت عمیق سیاست‌گذاران کشور به موضوع جمعیت است؛ جایی که هر نقدی به سیاست‌های جمعیتی حتی می‌تواند تا سر و کار یافتن با واکنش‌های قضایی منجر شود.

در حقیقت این اقدام قضایی، بیش از یک پرونده رسانه‌ای، بازتابی از جایگاه ویژه جمعیت در اولویت‌های نخستین راهبردهای ملی ایران است. اما چرا جمعیت تا این حد برای نظام حکمرانی کشور اهمیت دارد؟ و آیا این اهمیت در آینده نه‌چندان دور، با توسعه فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی (AI)، همچنان پابرجا خواهد ماند؟

‌جمعیت، از دیدگاه استراتژیست‌های روابط بین‌الملل، همواره به عنوان «بازوی قدرتمند» امنیت و اقتدار کشورها شناخته شده است. در قرن گذشته، حجم جمعیت به عنوان عاملی کلیدی در قدرت اقتصادی و ژئوپولیتیک کشورها نقش داشته است.

از منظر اقتصادی، جمعیت بزرگ به معنای نیروی کار گسترده، بازار مصرف وسیع و پتانسیل رشد تولید ناخالص داخلی بوده. برای مثال، کشورهایی مانند چین و هند از نیروی کار ارزان و پرشمار خود برای تبدیل شدن به مراکز تولید جهانی و افزودن به قدرت و اعتبار خویش در عرصه بین‌الملل بهره بردند.

از منظر ژئوپولیتیک، جمعیت زیاد ظرفیت نظامی و نفوذ دیپلماتیک را تقویت می‌کرد. به عنوان نمونه، اوج جمعیت شوری سابق در سال ۱۹٨٩ (٢٨۷ میلیون نفر) به حفظ جایگاه ابرقدرتی شوروی سابق کمک می‌کرد، درحالی‌که کاهش آن در نتیجه فروپاشی و تجزیه آن کشور، پیامدهای منفی ژئوپلیتیکی برای روسیه به دنبال داشته است.

در ایران، تأکید بر جمعیت جوان و پویا، ریشه در باورهای دینی و ملی دارد که آن را به عنوان ستون فقرات اقتدار ملی می‌بیند. اعلام جرم علیه گزارش روزنامه «شرق» را می‌توان در این چارچوب فهمید؛ هرگونه نقد به سیاست‌های جمعیتی، به مثابه تهدیدی علیه اقتدار ملی تلقی می‌شود. این حساسیت نشان‌دهنده آن است که جمعیت، فراتر از یک آمار دموگرافیک، به عنوان سرمایه‌ای استراتژیک برای حفظ جایگاه ایران در معادلات بین‌المللی دیده می‌‌شود و در شرایطی که کشور با کاهش نرخ رشد جمعیت تا (0/6) شش‌دهم درصد در سال ۱۴۰۴ و پیری سریع جمعیت مواجه است، به قانون جوانی جمعیت به عنوان ابزاری برای تقویت اقتدار ملی از طریق افزایش نرخ زادوولد، نگریسته می‌شود.

با این حال، این تأکید بر جمعیت به عنوان ستون فقرات اقتدار ملی، در آستانه تحولی بنیادین قرار دارد؛ پیشرفت‌های شتابان هوش مصنوعی (AI) که به نحوی شگرف در حال بازتعریف نقش نیروی انسانی در اقتصاد و ژئوپلیتیک است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که تا سال ۲۰۳۵، حدود ۴۰ درصد از مشاغل جهانی تحت تأثیر اتوماسیون قرار خواهند گرفت؛ به طوری که برخی مشاغل کاملاً جایگزین و برخی دیگر متحول می‌شوند.

مثلاً در آمریکا، تا سال ۲۰۳۰، حدود ۳۰ درصد از مشاغل کنونی ممکن است به طور کامل خودکار شوند. این تحول، نیاز به نیروی کار انسانی را کاهش می‌دهد و ارزش اقتصادی جمعیت‌های بزرگ را کم‌رنگ می‌کند. برای مثال، ۴۱ درصد از کارفرمایان جهانی برنامه‌ریزی کرده‌اند که در پنج سال آینده به دلیل پیشرفت AI، نیروی کار خود را کاهش دهند.

در عین حال، AI می‌تواند بهره‌وری را تا 3 الی 4 درصد سالانه افزایش دهد، اما این رشد بیشتر به کیفیت فناوری وابسته است تا کمیت نیروی انسانی. در حوزه ژئوپلیتیک نیز، AI با تقویت توانمندی‌های نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، می‌تواند قدرت را از کشورهای پرجمعیت به سوی کشورهای پیشرو در فناوری منتقل کند.

این تحول، پیامدهای عمیقی برای ایران دارد. قانون جوانی جمعیت، با تمرکز بر افزایش نیروی انسانی، ممکن است در جهانی که هوش مصنوعی( AI) جایگزین حجم و طیف وسیعی از کارکردهای انسانی می‌شود، کارایی خود را از دست بدهد. به عنوان مثال، الگوریتم‌های AI می‌توانند در تحلیل داده‌های جمعیتی، بهینه‌سازی منابع و حتی دیپلماسی دیجیتال، جایگزین نیروی انسانی شوند.

در چنین جهانی، کشوری با جمعیت ۸۵ میلیون نفری مانند ایران، در مقایسه با یک کشور کوچک اما AIمحور مانند سنگاپور، ممکن است مزیت رقابتی کمتری داشته باشد. حتی در جبهه اول رقابت در عرصه اقتدار بین‌الملل، جدال ژئوپلیتیک کنونی بین قدرت‌هایی مانند آمریکا و چین نیز بر محور هوش مصنوعی (AI) متمرکز است، که نشان‌دهنده تغییر پارادایم از «قدرت جمعیتی» به «قدرت فناورانه» است. این روند می‌تواند نابرابری‌های جهانی را تشدید کند؛ به‌ویژه برای کشورهایی مانند ایران که هنوز در مراحل اولیه توسعه AI هستند.

بر این مبنا، رفتارهایی نظیر همین اقدام قضایی علیه گزارش روزنامه شرق، اگرچه نشان‌دهنده عمق تعهد نظام حکمرانی کشور به استراتژی حفظ جمعیت به عنوان یکی از مؤلفه‌های اقتدار ملی بوده، اما با ظهور هوش مصنوعی، به‌نظر می‌رسد این رویکرد نیازمند بازنگری است و به همین دلیل تمرکز و سخت‌گیری بر اجرایی شدن آن تا سرحد اعمال کنترل‌های امنیتی و قضایی در درون جامعه که بالطبع موجبات نارضایتی گروه‌هایی از مردم و نهادهای مدنی را فراهم می‌آورد، بالاخص در شرایط کنونی که همبستگی اجتماعی اولویت نخستین کشور در مواجهه با تهدیدات ژئوپلیتیک عنوان شده، مزایایی بیشتر از معایبش به ارمغان نخواهد آورد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار