نگران مجازات عریان/بررسی هشدار انجمن علمی روانپزشکان ایران درباره اجرای علنی احکام اعدام
نتایج یک پژوهش نشان میدهد ۵۲ درصد کودکان شاهد اعدام در ملأعام دچار اختلال پس از ضربهای میشوند

سارا سبزی، نسیم سلطانبیگی/گروه جامعه
جمعیت اطراف محل اجرای حکم اعدام محکوم، حلقه زده و صدها چشم منتظر است چهارپایه اعدام از زیر پای او کشیده شود. حکم که اجرا میشود، دستها برای کفزدن بالا میرود؛ تصویری از صبح روز 28 مردادماه امسال در بیرم فارس. دو روز بعد از آن، تصویری مشابه در کردکوی گلستان ساخته میشود و آن جمعیت بزرگ، اجرای حکم اعدام در ملأعام را با تشویقهای تمامنشدنی تایید میکنند. با فاصلهای کوتاه، یک تصویر سلفی با جنازه بهدارآویخته و حضور کودکان در صحنه اعدام، منتشر و کمکم اعتراضها آغاز میشود.
اجرای دو حکم اعدام در ملأعام در کردکوی گلستان و بیرم فارس به فاصله دو روز، بازتاب چندانی در شبکههای اجتماعی نداشت اما رسانهها، هرچند اندک به آن واکنش نشان دادند. این تصمیم در شرایطی صورت گرفت که اجرای حکم اعدام در انظار عمومی مدتها متوقف مانده بود و اعدام تنها پشت درهای بسته زندانها انجام میشد. نتایج یک بررسی نشان میدهد آمار اعدامهای سال ۲۰۲۴ در ایران در مقایسه با سال قبل از آن یعنی سال ۲۰۲۳ افزایش ۱۷ درصدی داشته است. از ۹۷۵ اعدام اجرا شده در سال 2024، چهار مورد اجرای اعدام در ملأعام و ۳۱ مورد، اعدام زنان بوده است که این میزان بالاترین رقم در ۱۷ سال گذشته در ایران است.
تا پنجم شهریورماه امسال، سه مورد اعدام در ملأعام در کشور اجرا و رسانهای شده است. غیر از موارد اجرای این احکام، پروندههای دیگری هم در صف قرار دارند: 11 مردادماه امسال وکیل پرونده قتل الهه حسیننژاد اعلام کرد که دادگاه کیفری تهران حکم قصاص قاتل الهه حسیننژاد را اعدام در ملأعام صادر کرده است.
حالا با شروع دوباره این نوع از مجازات، هشدارهایی از سوی حقوقدانها و جامعه روانپزشکان به گوش میرسد. وحید شریعت، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران در نامه اخیر خود به رئیس قوه قضاییه نسبت به تبعات اجرای مجازات مرگ در ملأعام هشدار داده است.
او در این نامه که سوم شهریورماه امسال خطاب به غلامحسین محسنیاژهای نوشته شده، از تاثیرات منفی این مجازات بر کودکان و کاهش اعتماد عمومی گفته و درخواست توقف آن را مطرح کرده است. شریعت در این نامه نوشته است: «براساس شواهد علمی معتبر، اجرای مجازات مرگ در ملأعام نهتنها تأثیر پایدار و اثباتشدهای بر کاهش جرم ندارد، بلکه باعث پیامدهای منفی روانی و اجتماعی بر جامعه و شهروندان میشود که افزایش بالقوه خشونت از آنجمله است. طبق برخی پژوهشها پس از اجرای اعدام، میزان ارتکاب قتل در جوامع مورد بررسی بهطور موقت افزایش یافته است.
ازسویی این شیوه، تأثیر منفی بر تماشاگران بهویژه کودکان دارد. مشاهدهی مستقیم چنین صحنههایی میتواند منجر به آسیبهای روانی جدی ازجمله اختلال استرس پس از سانحه، یا بروز رفتارهای تقلیدی ناخواسته شود. ازسویدیگر، بیم داریم این سنخ اقدامها، آسیب جدی به همبستگی اجتماعی وارد نماید. نمایش خشونت در فضای عمومی میتواند اعتماد شهروندان به نهادهای حاکمیتی را کاهش داده و احساس تحقیر جمعی ایجاد کند. مهمترین نکته آن است که آسیبهای چنین اقدامی به افراد مشاهدهگر در صحنه محدود نمیماند و فراتر از آن، برخی که ممکن است تصویرهای ضبطشده را تماشا میکنند را هم شامل شود. با لحاظ موارد فوق تاکید جدی داریم، این رویه با تدبیر جنابعالی، امر گردد که متوقف شود.»
نتایج پژوهش اختلال پس از استرس ضربهای (پی.تی.اس.دی) در دانشآموزان دبستانی شاهد به دارآویختن یک مجرم) نشان میدهد تماشای صحنه به دارآویختن میتواند سبب بروز علایم این اختلال در حد متوسط تا شدید در کودکان شود. این پژوهش در سال 1381 توسط عباس عطاری، سعیده دشتی و معصومه محمودی انجام و در نشریه مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران در سال 1385 منتشر شد.
این پژوهش با هدف بررسی علایم اختلال پس از استرس ضربهای در دانشآموزان یک دبستان پسرانه شهر اصفهان که شاهد مراسم به دار آویخته شدن یک مجرم بودند، اجرا شد. مراسم اعدام طی حدود دو ساعت در کنار آن مدرسه و در ساعتهای بعدازظهر انجام شده بود. طی این مدت بیشتر دانشآموزان شاهد این مراسم بودند.
200 دانشآموز شیفت عصر این مدرسه که شاهد اجرای حکم اعدام بودند در این مطالعه حضور داشتند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که 52 درصد افراد دچار علایمی از اختلال پس از ضربهای بودند، 43درصد دچار تجربه دوباره (یادآوری مکرر حادثه، واکنشهای فیزیولوژیک شدید در مواجهه با عوامل به خاطرآورنده حادثه، کابوس و رویاهای مرتبط با حادثه، عمل یا احساس بهگونهای که انگار واقعه تکرار میشود و ناراحتی شدید روانی در مواجهه با عوامل بهیادآورنده حادثه)، 31 درصد افزایش برانگیختگی (تحریکپذیری یا خشم، گوش به زنگ بودن، افزایش واکنش از جا پریدن، اختلال در تمرکز و خواب) و 12 درصد رفتارهای اجتنابی شدند.
حالا امیرحسین جلالی، عضو انجمن علمی روانپزشکان ایران هم به «هممیهن» میگوید، تصوری وجود دارد که طبق آن اعدام در ملأعام بازدارنده است اما شواهد علمی آن را تایید نمیکند و حتی ممکن است نتایجی معکوس داشته باشد: «طبق برخی از پژوهشهای انجامشده در این حوزه، ممکن است بهدنبال ادامه این روند، بعضی از جرائم خشن افزایش پیدا کند؛ بنابراین اجرای حکم اعدام در ملأعام نهتنها بازدارنده نیست، بلکه روی جمعیت عمومی، بهویژه کودکان تاثیری منفی دارد. حتی مواردی جدی از استرس پس از سانحه در کشورهای دیگر ازجمله ایران گزارش شده است.
ما در سالهای گذشته بنابر پژوهشهای داخلی، هشدارهای لازم را داده بودیم اما اخیراً شاهد هستیم که این اقدام بهصورت مکرر انجام میشود. روبهرو کردن جامعهای با ایمنی روانی ضعیف اصلاً مدبرانه نیست؛ چون بدنه آن بهدلیل استرسها و تنشهای مزمن و زمینههای زاینده خشونت و نابردباری ضعیفشده و آکنده از این موضوعات است.»
جلالی از تاثیر تماشای تصاویر اعدام میگوید و توضیح میدهد که تصاویر اعدام در ملأعام بهسرعت پخش میشود؛ درحالیکه بسیاری از افراد ضربهپذیری روانی جدی دارند و با مشاهده این صحنه بیشتر تحتتاثیر قرار میگیرند: «این اقدامات در جامعهای با تنشهای بسیار، پیامهایی غیرمستقیم دارد و بهصورت ضمنی درون خود نوعی تهدید و قدرتنمایی دارد؛ نوعی از قدرتنمایی که موثر نیست و میتواند زیانآور هم باشد.
اجرای حکم اعدام در ملأعام در بسیاری از موارد بهجای اینکه مجرمان خشن را هدف قرار دهد، روی ضعیفترین گروههای جامعه تاثیر روانی دارد. در شرایطی که فضای جامعه آکنده از وضعیتهای خشونتآمیز و زمخت است، این اقدامات بیشازپیش آن را غیرمنعطف، زشت و ناامن میکند.»
عضو انجمن علمی روانپزشکان ایران اعتقاد دارد که اجرای احکام اعدام در انظار عمومی تصویری سیاه و ناامن از جامعه به نمایش میگذارد و بهصورت ناخوداگاه مردم را نگران میکند و آثار روانشناختی بدی بهدنبال دارد: «گاهی گفته میشود که بیان برخی از مسائل اجتماعی سیاهنمایی است، اما همین اقدامات میتواند نوعی سیاهنمایی عملی باشد و نشان دهد که جامعه ناامن است.»
بعد از اجرای این احکام، تصویری از سلفی خانواده یکی از مقتولها با قاتل بهدارآویخته شده، منتشر شد. جلالی استقبال مردم از حضور در محل اجرای حکم را یک هشدار و نشاندهنده بیتفاوتی آنها میداند. او توضیح میدهد که حضور مردم در این صحنه نشانههایی روانشناختی و اجتماعی دارد و نباید از کنار آنها بیتفاوت گذشت: «ما در عکسهایی که از دوره ناصرالدینشاه داریم، شاهد هستیم که مردم آندوره هم مثل یک کارناوال، اجرای حکم اعدام را تماشا میکردند. بخشی از این داستان به موضوعی انسانی برمیگردد و گاهی ممکن است از دیدن رنج دیگری لذت ببرد.
گاهی هم بهصورت نیابتی، نوعی انتقام و احقاقحق در برابر ظلم در نظر گرفته میشود، اما در این شرایط عکسگرفتن با فرد اعدامشده را باید زنگ خطر یا هشدار دانست؛ چون نشانههایی روانشناختی و اجتماعی دارد و نباید از کنار آن بیتفاوت گذشت و باید نسبت به آن بسیار بیمناک شد. حتی در فرهنگ دینی هم، جنازه فرد در هر شرایطی حرمت دارد و نمیتوان به آن بیاحترامی کرد.» از نگاه او این رفتار نشاندهنده نوعی کرختی در برابر خشونت، سرکوب خشم و احساس وادادگی است و برای یک جامعه نمیتواند احساسی رضایتبخشی باشد؛ چون میتواند دوباره بازتولید و در موقعیتهای دیگر به خشمهای ویرانگر تبدیل شود.
اجرای حکم اعدام در ملأعام در سالهای گذشته منتقدان زیادی داشته است؛ نمونهاش حسین میرمحمدصادقی، سخنگوی پیشین قوهقضائیه و حقوقدان که بارها درباره اجرای این احکام، از تاثیرات منفی آنها گفته است. از نگاه او، طبق مطالعهای که در انگلیس انجام شده است، یکی از مواردی که باعث شد این کشورها اجرای اعدام در ملأعام را (قبل از لغو کلی اعدام) لغو کنند، این بود که افرادی که برای تماشا میآمدند، مجرم را یک قهرمان میپنداشتند.
مثلاً در بعضی موارد ا قبیل قتلهای ناموسی که اتفاق میافتد، مجرم خود را قهرمان و محق میداند و زمانی که چنین تفکری داشته باشد، در چهرهاش نمود پیدا میکند. مثلاً لبخندهایی از سر اعتمادبهنفس و محقبودن میزند و درنهایت همان چیزی میشود که گفتم؛ یعنی جنبه بدآموزی برای تماشاچیها ایجاد میکند و از قبح عمل در ذهن آنان میکاهد.
مجازاتی برای نمایش عریان قدرت
مجازات اعدام سالهاست که بهعنوان یکی از سختگیرانهترین مجازاتها از سوی جامعه مدنی مورد انتقاد قرار گرفته است. عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی درباره این مجازات به «هممیهن» میگوید: «مجازات اعدام در گذشته آیینی بود، به همین دلیل مردم جزئی از مراسم مجازات بودند.» به گفته او، اعمال مشروعیت و قدرت حکومتها از طریق اعدام در منظر عمومی انجام میشد: «اما امروز جوامع بسیار گسترده شدهاند و در شهری مانند تهران چطور میتوان مجازات اعدامی اجرا کرد که مردم اگر بخواهند، بتوانند ببینند.
ازسویدیگر، امروز مشروعیت حکومتها از طریق رعایت حقوق شهروندی و عدالت قضایی تامین میشود و ربطی به اعدام کردن یا نکردن ندارد.» عبدی بر اینباور است، جوامعی که بیش از همه مشروعیت دارند آنهایی هستند که اعدام را نفی و از نظام قضایی خود حذف کردهاند؛ «جوامعی که نیازی به اعدام، چه در داخل زندان و دور از چشم مردم و چه در منظر عمومی ندارند.»
او با اشاره به رویکرد خشونتپرهیزی که در سالهای اخیر در جامعه رخ داده، میگوید: «ما شاهد یک تحول اخلاقی و روانشناسی هستیم و آن هم اینکه، مردم علاقهای ندارند خشونت و خونریزی را ببینند و این تحول، دلایل جامعهشناختی دارد. درحالیکه در گذشته، دیدن مجازات و تنبیه و خشونت امری متداول و عادی بود.» عبدی با اشاره به آمران حکم اعدامها ادامه میدهد: «امروزه کسانی که حکم اعدام میدهند و اجرا میکنند، ممکن است نگذارند حتی فرزندانشان کشتن یک خروس را نگاه کنند و آن را امر مطلوبی نمیدانند.»
عبدی این مسئله را مانند تنبیه بدنی میداند: «در گذشته تنبیه بدنی وجود داشت و بسیاری از بزرگسالان امروزی در مدارس که توسط پدر و مادر تنبیه بدنی میشدند، فرزندانشان را هم تنبیه بدنی میکردند اما برای نوههایشان دیگر این اجازه را نمیدهند. چون میبینند که معنای مجازات و خشونت در جامعه امروز تغییر کرده است. پس اجرای این احکام، آثار منفی دارد.»
بااینحال، بخشی از این مجازاتها تحقیر انسان است: «همان شکلی از تحقیر که با انداختن آفتابه به دور گردن اوباش و دزدها میخواستند به آنها نسبت دهند و آن را خیلی خوب میدانستند. درحالیکه تحقیر هر انسانی ـ چه مجرم و چه غیرمجرم ـ اصولاً نباید وجود داشته باشد و ما در مجازات شرعی هم چنین چیزی را نمیبینیم و مجازات تحقیر نیست.» عبدی با انتقاد از کسانی که خواستار اعدام در ملأعام هستند، میگوید: «معلوم نیست چرا برخی افراد همچنان اصرار دارند که این مجازات در فضای عمومی انجام شود.
آن هم در جامعهای که رسانه وجود دارد و قابل اطلاعرسانی است و نیازی به دیدن چندنفر نیست.» او به کسانی که طرفدار اجرای علنی مجازات هستند پیشنهاد میدهد که تمام مجازاتهای سنگسار، اعدام، قطع ید دزدان و هر مجازات بدنی و مشابه دیگری را مستقیماً در تلویزیون نشان دهند: «آنها میدانند که این کار خوبی نیست و به همین دلیل انجام نمیدهند اما اینکه آن را در یک محله اجرا میکنند، بیش از آنکه معطوف به بازدارندگی و اثر مثبت باشد، ارعاب و مشروعیتبخشیدن به قدرت است.»
عبدی در پاسخ به سوالی درباره امکان بازدارندگی برای چنین مجازاتهایی میگوید: «تا جایی که من پیگیر مطالعات بودهام، مستنداتی وجود ندارد که نشان دهد مجازات اعدام، بازدارنده است.» به گفته او، در برخی ایالتهای آمریکا، مجازات اعدام وجود دارد و در برخی دیگر نه: «در آنجا هم ایالتهایی که مجازات اعدام ندارند، سرانه قتل کمتری دارند. هدف از اعدام قاتل، بازدارندگی نیست. به همین دلیل در شرع و قرآن هم توصیه به عفو شده است. زمانیکه توصیه موکد به عفو میشود، به این معنی است که بازدارندگی ندارد.» او مجازات قصاص را امر شخصی اولیایدم میداند و میگوید: «مردم در اعدام یا گذشت از او دخالتی ندارند. اگر هم بخشی از آن به مردم ربط دارد، آن بخش، مسئله قصاص نیست.
به نظر من هدف نشاندادن عریانی قدرت است، بعید است که اعدام، اثر مثبت اجتماعی و بازدارندگی داشته باشد.» او با اشاره به انواع مختلف قتل نفس میگوید: «کسی که قتل نفس انجام میدهد، یا آن را اتفاقی انجام داده یا آگاهانه؛ اگر اتفاقی بوده، به مجازاتش نگاه نمیکند و اتفاقی است که در یک لحظه افتاده و کم و زیاد شدن مجازات، تاثیری بر انجام آن توسط فرد ندارد. ولی اگر فردی با برنامهریزی و تصمیم قبلی مرتکب قتل شود، باز هم خیلی به مجازات فکر نمیکند و در عین حال شاید تصور میکند دستگیر نمیشود.» عبدی بر اینباور است که مجازات اعدام قاتلان و بهطورکلی مجازات اعدام، نقش بازدارندگی چندانی ندارد و با مقایسه میان آمار قتل و وجود مجازات اعدام در کشورها بهراحتی میتوان این موضوع را فهمید.
سیستم قضایی و سیاست کیفری، موافقان اعدام در ملأعام
اجرای حکم اعدام در انظار عمومی، شیوهای از اجرای حکم است که بهباور حقوقدانان، مستند قانونی برای آن وجود ندارد. علی مجتهدزاده، حقوقدان در توضیح بیشتر این موضوع به «هممیهن» میگوید: «ما مستند قانونی نداریم که براساس آن، جرمی وجود داشته باشد که شیوه اجرای مجازاتاش، اعدام در ملأعام باشد. این سیاست قانونگذار است که چنین شیوه اجرای حکمی را تعریف میکند.»
به گفته او، علت انتخاب این شیوه اجرای مجازات است که قانونگذار احساس میکند، ممکن است بتواند بازدارنده و خاموشکننده آتش افروخته عواطف جامعه در زمان وقوع جرم در برخی پروندهها مانند پرونده الهه حسیننژاد باشد: «در برخی پروندههای مجرمین متجاوز به عنف یا سرقتهای خاص هم چنین اتفاقاتی میافتد. قانونگذار احساس میکند که با اینکار میتواند عواطف جامعه را آرام کند یا اثر بازدارندگی داشته باشد. از نظر حقوقی، شیوه مجازاتی که در ملأعام انجام شود وجود ندارد.»
اجرای حکم اعدام در ملأعام، همواره با انتقادات زیادی همراه بوده است: «این مسئله بیان شده که میتواند باعث افزایش خشونت شود و از نظر روانی روی کودکان بهطور ویژه اثر منفی جدیتری داشته باشد. چون این موضوع شرط سنی ندارد و بهدلیل عدم رشد فرهنگی ممکن است افراد، کودکان را هم همراه خود ببرند و در لحظه اعدام، تشویق هم بکنند.»
او با بیان اینکه در گذشته مردم از چنین اتفاقاتی استقبال میکردند، میگوید: «تصور مردم این بود که برای تماشای یک نمایش میروند. مردم در استانی مانند خوزستان که یک زمانی در آن سرقتهای مسلحانه زیاد شده بود، از چنین وقایعی استقبال میکردند.» مجتهدزاده رشد آگاهی مردم را یکی از دلایل بلندشدن صدای اعتراض آنها نسبت به اعدام در ملأعام میداند: «در گذشته بیشتر حقوقدانان، روانشناسان و نخبگان جامعه به این موضوع معترض بودند اما خوشبختانه بهدلیل بسط و گسترش فضای مجازی، آگاهی مردم هم افزایش پیدا کرده و صدای اعتراضات مختص به افراد خاصی نیست و اقشار مختلف نسبت به این موضوع حساسیت دارند.»
او با انتقاد از انتخاب چنین شیوهای برای اجرای مجازات میگوید: «مدتها بود که نمیدیدیم چنین احکامی بهصورت علنی اجرا شوند اما مشخص نیست به چه دلایلی دوباره روشهای قدیمی را امتحان میکنند و برای من این موضوع جای سوال دارد.» به باور او ،نتیجه انتخاب چنین شیوههای اجرای مجازاتهایی، افزایش التهاب در جامعه است: «قانونگذار احساس میکند بازدارندگی ایجاد میکند اما بهنظر من، بهعنوان یک حقوقدان کار صحیحی نیست. این مجازات منجر به بازدارندگی نمیشود و آنچه اتفاق میافتد، افزایش التهاب در جامعه است.»
بعضی از حقوقدانان و فعالان جامعه مدنی در این سالها بارها در مخالفت با مجازات اعدام صحبت کردهاند: «برخی از حقوقدانان بهطورکلی مخالف هرگونه مجازات اعدام هستند و اگر ما نخواهیم درباره آنها هم صحبت کنیم، من میتوانم بگویم اکثریت حقوقدانان مخالف اعدام در ملأعاماند. مشخص نیست که چرا مسئولان همچنان بهدنبال چنین روشهایی هستند.»
مجتهدزاده قانونگذار را بهمعنای سیستم قضایی میداند: «مجازات اعدام در ملأعام بهدلیل تبعاتی که دارد، نمیتواند تنها براساس نظر یک قاضی رخ دهد. سیستم قضایی باید با چنین مجازاتی موافقت یا مخالفت داشته باشد.» بهباور او سادهانگارانه است که بگوییم اعدام در ملأعام، نگاه یک قاضی است: «این رویه باید در سیستم قضایی وجود داشته باشد و صرف نگاه یک قاضی اتفاق نمیافتد. چون شورای تامین شهر هم برای تامین امنیت آن منطقه در این موضوع دخیل میشود و به همین دلیل یک سیستم نیاز است. سیستم قضایی و قانون و سیاست کیفری باید موافق یا مخالف چنین اقدامی باشد.» او از کسانی که به این روشهای مورد انتقاد برگشتند، میخواهد که پاسخگوی چرایی این موضوع باشند.