| کد مطلب: ۳۰۱۰۸

نصرت‌‏الله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن در گفت‏‌وگو با«هم‏‌میهن»:

اردوغان اسرائیل را بازیگر اصلی سوریه کرد

اسرائیل واقعاً از وضعیت جاری سوءاستفاده می‏‌کند و به عبارتی می‏‌توان گفت که رجب طیب اردوغان، رئیس‏‌جمهور ترکیه، پا در راهی گذاشت که یکی از بزرگ‏ترین کشورهای اسلامی را به وضعیت وخیم و بی‌‏دفاعی دچار کرد اما من بعید می‌‏دانم از این طریق توان ضربه زدن اسرائیل به ایران افزایش پیدا کرده‏‌باشد

اردوغان اسرائیل  را بازیگر اصلی سوریه کرد

‌با توجه به تحولات اخیر در سوریه، آیا باید سوریه را در آینده منشأ تهدیداتی علیه ایران به حساب آورد یا اینکه این امکان وجود دارد که ایران به درک و تفاهمی با نیرویی که در آینده قدرت را در سوریه در دست دارد، برسد؟

وقتی هیچ مرز مشترک یا اختلاف ارضی و مرزی میان ایران و سوریه وجود ندارد، در حالت عادی نه سوریه برای ایران تهدید محسوب می‌شود و نه ایران برای سوریه. شرایط کنونی سوریه بسیار مبهم است و معلوم نیست که نتیجه نهایی چه خواهد شد. یک سناریو این است که شاهد ثبات نسبی در سوریه باشیم و سناریوی دیگر این است که جنگ‌های داخلی بار دیگر در سوریه از سر گرفته‌شود و گروه‌های مختلف با یکدیگر درگیر شوند. این احتمال هم وجود دارد که سوریه مورد تهاجم خارجی قرار بگیرد که اسرائیل با تمام قدرت شروع کرده و نود درصد زیرساخت‌های نظامی و تسلیحاتی سوریه را منهدم کرده! و یا حتی شاهد تجزیه سوریه باشیم. وضعیت لرزان و غیرقابل پیش‌بینی بر سوریه حاکم است.

شرایط کنونی سوریه بسیار بدتر از شرایط عراق بعد از سقوط صدام یا عراق در سال ۲۰۰۶ در اوج درگیری‌های داخلی و یا حتی در دوران ظهور داعش است. حتی شرایط سوریه از وضعیت لیبی هم بدتر است. یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث می‌شود به باور من شرایط سوریه بسیار وخیم باشد، اهداف و خواست‌های بازیگران داخلی که ممکن است در مورد سقوط بشار اسد وحدت داشته باشند و نه چیز دیگر! و چشمداشت و دست‌اندازی سرزمینی‌ و مطامع متعدد، متضاد و حتی متناقض قدرت‌های خارجی در سوریه که معلوم نیست چگونه با هم کنار خواهند آمد؛ مثلاً ترکیه و اسرائیل در مورد مسئله کردها. در این میان اسرائیل در روزهای اخیر نشان داده ‌است حتی حالا که اسدی در کار نیست، طمع زیادی نسبت به سرزمین سوریه دارد. ما شاهد چنین شرایطی در لیبی یا عراق نبودیم.

اسرائیل نشان داده‌است که مسئله سوریه برای آنها اختلاف سیاسی نیست، بلکه اهداف ژئوپلیتیک در سوریه را دنبال می‌کند تا به یک سرزمین سوخته تبدیل شود. در این مدت بی‌دولتی در سوریه، اسرائیل با سوءاستفاده از این شرایط چیزی حدود ۹۰ درصد از زیرساخت‌های نظامی و تسلیحاتی یکی از قدرتمندترین ارتش منطقه را از بین برده‌است اما در مورد ایران من باور دارم که با هر حکومتی هیچ تهدید مستقیمی از سوی سوریه متوجه ایران نیست. اما اینکه آیا ایران با حاکمان جدید سوریه می‌تواند به تفاهم برسد، به نظر من میسر است. این سوریه است که از جهات مختلف برای ایران اهمیت دارد، نه فرد یا گروهی که بر سوریه حکومت می‌کند.

در دوران حکومت خاندان اسد به دلایل سابقه‌ای که بعد از انقلاب و حتی قبل از انقلاب، حافظ اسد و بعد از او بشار اسد در رابطه با ایران داشتند، ارتباط‌ها با تهران خیلی نزدیک بود. امروز نمی‌توان به روشنی گفت که آینده روابط تهران و دمشق چگونه خواهد بود، چراکه نخست باید دید چه کسی در سوریه حاکم خواهد شد؟! با توجه به تعدد گروه‌ها و تسلیحاتی که در اختیار گروه‌های مختلف قرار دارد و همچنین دخالت‌های خارجی، ابتدا باید دید که چه کسی در سوریه پیروز میدان و مورد استقبال مردم خواهد بود و بعد از آن هر طرفی که به عنوان حکومت در سوریه مشروعیت و مقبولیت پیدا کرد و از سوی جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته‌شد، ایران هم می‌تواند رابطه معقولی با این حکومت برقرار کند.

تنها نکته‌ای که باقی می‌ماند سرمایه‌گذاری‌های گذشته و روابط مالی، پولی و تجاری است که میان دو کشور برقرار بود که آنها هم راهکارهای حقوقی دارد که نهادهای بین‌المللی و دو کشور می‌توانند این مسائل را دنبال کنند. زمانی که یک حکومت باثبات و مشروع در سوریه تشکیل شود این مسائل را از طریق سازوکارهای حقوقی می‌توان حل‌وفصل کرد. به نظر من به‌هیچ‌وجه دور از ذهن نیست که هر طرفی در سوریه حاکم شود ایران بتواند روابط معقولی را با دمشق برقرار کند.

‌با توجه به اینکه ایران همواره روابطی در سطوح مختلف با کردهای سوریه داشته است آیا این امکان وجود دارد که در صورت تهدید منافع ایران در سوریه از سوی ترکیه، ایران از ابزار کُردها علیه منافع ترکیه استفاده کند؟

جدای از اینکه فکر کنیم ایران ممکن است از کردها به عنوان اهرمی در مقابل ترکیه استفاده کند، مسئله کردها یک مسئله اصیل و ریشه‌دار برای ایران است. کردها در خاورمیانه در چهارکشور عراق، سوریه، ترکیه و ایران ساکن هستند. طبیعتاً تحولات مربوط به قوم کُرد چه از نظر روابط میان گروه‌های مختلف کُردی و چه روابط کردها با دولت‌های منطقه، هم برای ایران مهم است و هم از نزدیک از سوی تهران رصد می‌شود.

کردهای سوریه هم از قبل ارتباط‌هایی با ایران داشتند. به‌ویژه از سال ۲۰۱۱ و تحولاتی که در سوریه شروع شد، ارتباط کردهای سوریه با ایران بیشتر شد. با توجه به نقش ترکیه در تحولات اخیر سوریه و آرایش جنگی ترکیه در قبال کوبانی، به هر صورت کردها باور دارند که به‌زودی در آستانه یک درگیری نظامی با ترکیه قرار دارند.

طبیعی است که این اقدام ترکیه می‌تواند برخی از اختلاف‌های منطقه‌ای را دامن بزند. اگرچه در مورد شرق سوریه و منطقه دیرالزور که دارای منابع نفتی است، گفته می‌شود توافقی میان گروه‌های کردی و هیئت تحریرالشام شکل گرفته‌است که این منابع در اختیار حاکمان جدید سوریه قرار بگیرد، اما پیش‌بینی من این است که این منطقه به سادگی و به سرعت روی آرامش را نخواهد دید و زمینه‌های تنش در شرق و شمال شرق سوریه وجود دارد.‌

چشم‌انداز درک و تفاهم بین ایران و آمریکا در مورد سوریه در صورت گفت‌وگویی بین دو کشور در آینده را چطور می‌بینید؟

آمریکا در ظاهر می‌گوید که در تحولات اخیر سوریه نقشی بازی نکرده‌است اما به باور من آمریکا یکی از اضلاع طراحی و کمک به این تحولات است و الان برای جلوگیری از هرگونه عواقب سیاسی این موضع را می‌گیرد! بعید است ترکیه به تنهایی بتواند این سطح از آموزش، امکانات لجستیکی و تسلیحاتی در اختیار هیئت تحریرالشام بگذارد. بعید می‌دانم ترکیه به تنهایی این سطح از توانمندی مالی، پشتیبانی و نظامی داشته‌باشد.

حدس من این است که آمریکا و اسرائیل، مستقیم یا غیرمستقیم در این موضوع نقش بازی کرده‌اند. ولی در عین حال بعید می‌دانم که ایران و آمریکا آمادگی برای گفت‌وگو در خصوص سوریه را داشته‌باشند و علاوه بر خواست دو طرف، شرایط هم ایجاب نمی‌کند که در این مورد دو کشور وارد گفت‌وگو شوند. اولویت‌های مهم‌تری وجود دارد که ایران و آمریکا زمینه گفت‌وگو و حتی همکاری در مورد آن دارند. مسائلی مانند غزه و لبنان می‌توانستند زمینه گفت‌وگو میان ایران و آمریکا باشند، اما در مورد سوریه من هنوز زمینه‌ای برای گفت‌وگو نمی‌بینم. این موضوع فعلاً و حداقل از منظر ظاهری در سطح منطقه‌ای باید بررسی و رتق و فتق شود.

ایران می‌تواند روی ارتباط با گرایش‌های اخوانی در جریاناتی که امروز قدرت را در سوریه در دست دارند، حساب کند؟

اساساً به نظر می‌رسد که این مسیر یکی از معدود راه‌های پیش روی ایران برای نزدیک شدن به جریان‌های جدید حاکم در سوریه است و هیچ مانعی هم وجود ندارد که ایران از این مسیر استفاده کند. ایران تعامل‌هایی با گرایش‌های مختلف اهل سنت در خاورمیانه دارد.

اگر چه ممکن است سیاست رسمی کشور این باشد که از طریق تعامل‌های دیپلماتیک رسمی و بین‌المللی در سوریه، روابط آتی را پیش ببرد، اما منافاتی با ارتباط گرفتن از طریق گرایش‌های مختلف اهل سنت با گروه‌های حاکم در سوریه ندارد. ایران می‌تواند از این طریق با گروه‌های حاکم در سوریه هر کسی که باشد، زمینه‌های رابطه را برقرار و پیام‌هایی رد و بدل کند تا ارتباط‌های اولیه میان دو طرف ایجاد شود. ممکن است ذهنیت‌های غلطی در دو طرف وجود داشته‌باشد. مثلاً در مورد آقای جولانی از یک طرف صحبت‌هایی در مورد بیرون انداختن ایران از سوریه می‌کند و از سوی دیگر اعلام آمادگی برای تعامل راهبردی با ایران می‌کند.

اگر بتوان از کانال‌های غیررسمی تعامل‌ها و تبادل پیام با هیئت حاکمه جدید سوریه برقرار کرد و حداقلی از اطمینان در مورد آینده روابط و سیاست‌های دو طرف به وجود آورد، بعد می‌توان وارد فضای دیپلماتیک و رسمی شد. ایران از گذشته همکاری‌هایی با اخوانی‌ها داشته‌است و چه در قالب اخوان‌المسلمین فلسطین، یعنی حماس و چه اخوان‌المسلمین اردن یا حتی خود سوریه ارتباط‌هایی از قبل وجود داشته و من فکر می‌کنم که هیچ مانعی در مقابل فعال کردن این کانال‌ها وجود نداشته‌باشد و می‌توانیم از کارت‌های مختلف استفاده کنیم تا قدرت مانور بیشتری برای ایجاد اطمینان و اعتماد با هیئت حاکمه جدید سوریه داشته‌باشیم.

تا چه اندازه امکان ناامن شدن مرز سوریه با اردن را محتمل می‌دانید؟

من بعید می‌دانم چنین اتفاقی رخ دهد. اردنی‌ها این سیاست را دنبال می‌کنند که مشکلات کشورهای همسایه به اردن سرریز نکند. خود اردن یک جامعه آسیب‌پذیر است و با وجود 700000 سوری آواره در اردن که تا دو برابر هم ادعا شده اردن علاوه بر حوزه سیاسی و امنیتی از منظر اجتماعی هم از اوضاع سوریه تاثیر می‌گیرد و از سوی دیگر به دلیل ترکیب جمعیتی اردن، این کشور به شدت چه از تحولات داخلی و چه منطقه و بین‌المللی تاثیرپذیر است.

به دلیل وزنه سنگین فلسطینی‌الاصل‌ها در جمعیت اردن تحولات جاری می‌تواند بر وضعیت اردن تاثیرگذار باشند. شکی نیست که ریشه اصلی تنش‌های جاری در منطقه هم مربوط به پرونده فلسطین است و اردنی‌ها سعی می‌کنند تا جایی که ممکن است پرونده و تنش اضافی علاوه بر وضعیت جاری به آنها تحمیل نشود. من بعید می‌دانم دولت اردن اجازه بدهد مرزهای اردن و سوریه تحت تاثیر قرار بگیرد.

در همان ساعات نخست سقوط دولت بشار اسد شاهد بودیم که درست در همان روز یکشنبه ۸ دسامبر اردن مرزهای خود را به روی سوریه بست. در مجموع من بعید می‌دانم که در مرز اردن و سوریه اتفاقی بیفتد. به اعتقاد من در میان همسایگان سوریه، آسیب‌پذیرترین مرزها متعلق به مرزهای ترکیه در شمال سوریه باشد. در آن منطقه نیروهای موسوم به ارتش ملی سوریه مستقر هستند که طرفدار ترکیه هستند. در منطقه شرق هم مرز با عراق آسیب‌پذیر است که اگر درگیری‌های داخلی در سوریه شکل بگیرد این دو منطقه بیش از دیگر مرزهای سوریه آسیب‌پذیر هستند.

‌تا چه اندازه احتمال می‌دهید که گروه‌های مسلح شیعه در سوریه که زمانی تحت فرماندهی سردار سلیمانی آموزش دیده و سازمان‌دهی شده‌اند، امروز در حالت خفته باشند اما در آینده علیه نظم جدید در سوریه فعال شوند؟

نیرویی که در سوریه به عنوان بسیج یا جیش‌الوطنی سوریه آموزش دیده ‌بود، ظاهراً در ارتش سوریه ادغام شد و به نظر می‌رسد که بعد از پایان درگیری‌ها در سوریه اساساً موجودیت‌شان موضوعیتی نداشت. ولی اینکه این گروه‌ها بخواهند دست به اقدامی بزنند، بعید است. ریشه اتفاق‌هایی که در هفته‌های اخیر در سوریه افتاد، تا حدود زیادی به این بر می‌گشت که ارتش سوریه حاضر نشد در مقابل شورشیان مقاومت کند. اگر عمیق‌تر بخواهیم به عوامل بی‌میلی ارتش به مقاومت نگاه کنیم، شاید عامل اصلی وضعیت اقتصادی وخیم سوریه و تحریم‌هایی باشد که آمریکا بر سوریه تحمیل کرد و باعث زمین‌گیر شدن اقتصاد سوریه و فقر شدید شهروندان و به‌خصوص ارتشی‌های سوریه شد.

همچنین می‌توان به عدم اهتمام بشار اسد در ایجاد تغییر ساختاری و اساسی در حکومت و ناتوانی در تغییر رویکردهایش اشاره کرد که نتوانست مردم را به حکومت خودش علاقه‌مند کند و آسیب زیادی به جایگاه حکومت خاندان اسد به دلیل بی‌میلی به اصلاحات و تغییرات بنیادین وارد شد. بر اساس شواهدی که در دسترس است، بعید می‌دانم که نیروهای مورد سوال جنابعالی در حال حاضر نقش خاصی در وضعیت جاری سوریه بازی کنند، هر چند ممکن است در آینده اتفا‌ق‌های دیگری رخ دهد. در مجموع من بعید می‌دانم که بتوان روی چنین چیزی حساب باز کرد. اما واقعیت این است که اوضاع آینده سوریه آنقدر مبهم و شرایط تیره و تار است و پیچیدگی‌های زیادی دارد که نمی‌توان در مورد آینده به قاطعیت پیش‌بینی ارائه داد.

‌برنامه آینده اسرائیل برای سوریه را چه می‌دانید؟ آیا تهدید اسرائیل مبنی بر اینکه حالا که نیروی نظامی در سوریه وجود ندارد توان ضربه‌زدن به ایران وجود دارد را جنگ روانی می‌دانید یا یک تهدید جدی؟

اسرائیل یکی از قدرتمندترین ارتش‌های منطقه را کاملاً از بین برد. به هر حال هر اندازه هم که هیئت حاکمه جدید سوریه با حکومت گذشته اختلاف‌نظر داشت، اما باز هم برای دفاع از کیان سوریه نیاز به ارتش و تجهیزات ارتش سوریه دارد. اسرائیل واقعاً از وضعیت جاری سوءاستفاده می‌کند و به عبارتی می‌توان گفت که رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، پا در راهی گذاشت که یکی از بزرگ‌ترین کشورهای اسلامی را به وضعیت وخیم و بی‌دفاعی دچار کرد اما من بعید می‌دانم از این طریق توان ضربه زدن اسرائیل به ایران افزایش پیدا کرده‌باشد، چراکه اسرائیل قبلاً هم همین مسیر را استفاده می‌کرد.

درست است که سوری‌ها توانمندی‌های راداری و رهگیری در آسمان سوریه داشتند، اما اسرائیل همواره این رادارها را هدف قرار می‌داد و اگر می‌خواست حمله‌ای به ایران انجام دهد، به سادگی از آسمان سوریه استفاده می‌کرد. من فکر می‌کنم ضرباتی که اسرائیل به تجهیزات و تسلیحات سوریه زد، به این دلیل بود که سوریه را از حیز انتفاع ساقط و تهدید سوریه را برای خود برطرف کند. در مورد ایران من فکر نمی‌کنم که این تحولات و دسترسی اسرائیل به ایران از طریق سوریه چندان اهمیتی داشته‌باشد.

قبلاً هم اسرائیل از آسمان سوریه استفاده می‌کرد و از جنوب غربی سوریه عبور می‌کرد، از آسمان اردن استفاده می‌کرد و دسترسی اسرائیل به آسمان عراق و استفاده از آسمان عراق برای آسیب رساندن به ایران، چندان پیچیده و سخت نبود که حالا با از بین رفتن ارتش سوریه تصور کنیم، تحول بسیار مؤثری برای حمله به ایران رخ داده‌است. اسرائیل در واقع با اقدامات خود در دو هفته گذشته یک تهدید بالقوه را در نزدیکی خود از بین برده‌است و به عبارتی آینده سوریه در اختیار هر طرفی که باشد، نمی‌تواند به سرعت توانمندی‌های نظامی این کشور را بازسازی کند و اگر به فکر بازپس گرفتن سرزمین‌های اشغالی باشد، ابزاری برای مقابله با اسرائیل داشته‌باشد. 

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
سرمقاله