| کد مطلب: ۲۹۷۵۰

ماجرای سوریه؛ نمایی از تعارض‏‌های هویتی در خاورمیانه

ماجرای سوریه، نمایی از تعارض‌های هویتی خاورمیانه را نشان داده است. تعارض‌هایی که همزاد خاورمیانه محسوب می‌شوند.

ماجرای سوریه؛ نمایی از تعارض‏‌های هویتی در خاورمیانه

دولت بشار اسد در مدتی کمتر از ده روز در برابر مخالفان مسلحش شکست خورد. درحالی‌که انتظار می‌رفت بشار اسد و حامیانش حداقل چندروز در برابر مخالفان مقاومت کنند، ساختار دولتش فروریخت. این تحول بزرگ آثار فراوانی در سطح منطقه‌ای خواهد داشت که در آینده خود را نشان خواهد داد. فروپاشی حکومت خاندان اسد از جوانب مختلف قابل بررسی است.

با فروپاشی رژیم اسد، ایران یکی از مهمترین متحدانش را از دست داد. با توجه به ترکیب مبهم و گنگ هیئت تحریرالشام تشخیص آینده سوریه و آینده روابط ایران با سوریه آسان نیست. ولی ماجرای سوریه می‌تواند زمینه‌ای باشد که مسائل خاورمیانه را مورد بازاندیشی مجدد قرار داد و از زوایای متفاوتی به آن نگریست. 

خاورمیانه سرزمینی تاریخی است که به پهنای تاریخ قدمت دارد. در طول تاریخ اقوام و حکومت‌های مختلف در آن حضور داشته‌اند که بخش عمده‌ای از آن‌ها هویت امروز خاورمیانه را تشکیل می‌دهند. در این گستره تاریخی هویت‌های متفاوتی زیست می‌کنند که با یکدیگر تداخل یا همسویی دارند. اسلام، یهودیت مهم‌ترین هویت‌های دینی حاضر در خاورمیانه هستند.

هویت‌های زبانی عرب، فارس و کرد و ترک و هویت‌های مذهبی شیعه و سنّی و انواع قرائت‌های آن‌ها و هویت‌های قومی نیز حضور موثری در جغرافیای خارومیانه دارند. مهم‌ترین معضلی که در خاورمیانه موجب جنگ و جدال‌های هویتی شده است عدم تطابق بین مرزهای هویتی و مرزهای کشورهاست. دخالت‌های بیگانگان نیز همچون تشکیل کشور اسرائیل و حمایت همه‌جانبه از آن تعارض میان هویت‌ها را تشدید می‌کند.

سوریه از جمله کشورهای خاورمیانه است که تباری تاریخی ندارد و تشکیل آن محصول توافقی استعماری است. همین فقدان تبار تاریخی موجب شده است که بخش عمده‌ای از مردم سوریه خود را بیش از آنکه از کشوری به نام سوریه بدانند متعلق به جغرافیایی به نام شام بدانند که گذشته تاریخی این مردمان بوده است. عنوان «هیئت تحریرالشام» و «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) گویای تصویر مطلوبی است که یک جامعه از خود دارد. تصویر فوق موجب شکل‌گیری جریان‌های سیاسی متفاوت می‌شود اسامی گروه‌های تشکیل‌دهنده هیئت تحریرالشام نیز گویای نگاهی است که آن‌ها به سرزمین خود دارند.

اسامی گروه‌های فوق نمایشگر تصویری است که می‌خواهند از خود نشان دهند و آینده‌ای که در پی آن‌اند. عنوان یکی از مهم‌ترین گروه‌های تشکیل‌دهنده تحریرالشام، «جبهه فتح شام» است. یکی از گروه‌های تشکیل‌دهنده تحریرالشام عنوان «نورالدین زنگی» دارد که یکی از حاکمان سلسله زنگیان است. حاکم فوق زمانی در سرزمین شام حکومت می‌کرده است و نقش موثری در جنگ با صلیبیون داشته‌است.

تعلق به یک جغرافیای بزرگتر از کشور سوریه فعلی، داشتن عنوان افراد خاص زمینه‌فکری گروه‌های فوق را نشان می‌دهد. درک تحولات خاورمیانه بدون درک تصویرهای مذهبی و قبیله‌ امکان‌پذیر نیست. تعارض بین موجودیت کشورهای خاورمیانه با هویت‌های موجود در آن دیگ جوشانی است که هرازگاهی به برتری یکی از هویت‌های موجود می‌انجامد. عدم تعارض مرزها با هویت‌ها شرایط وضع طبیعی در خاورمیانه را به وجود آورده‌است.

دراین وضع طبیعی قبیله‌های هویتی تصویر متعارضی از خود می‌‌سازند و با تصاویر متعارض در عرصه‌های مختلف فکری و میدانی می‌جنگند. سوریه نمایی از یک کشور است که در آن قبیله‌های هویتی مهم‌تر از کشور محسوب می‎شوند و افراد بنا به وابستگی به انواع هویت‌هایشان شناخته می‌شوند. وضع طبیعی فوق جامعه جدال‌های هویتی را برمی‌سازد، تغییر می‌دهد، و متوقف می‌سازد. کشورهایی همچون سوریه براثر جدال‌های فوق، زندگی سیاسی و اجتماعی درمانده و ضعیفی دارند که همواره در سایه جدال‌های هویتی می‌مانند که از هر سویی خود را به میانه میدان می‌کشانند. 

حکومت 50ساله خاندان اسد نمونه بارز حکومت قبیله‌ای بود و همواره بر مدار حکومتی قبیله باقی ماند. همین حکومت قبیله‌ای مانع از شکل‌گیری یک حکومت فراگیر بود که بتواند هویت‌های متفاوت موجود در کشور را در کنار هم نگاه دارد. حاکمان قبیله‌گرا در کشورهایی همچون سوریه بدون توجه به مقتضیات حکومت در دوران مدرن درصدد حاکمیت قبیله خود هستند و تا جایی موفق می‌شوند. حاکمان فوق در منجلابی که خود به وجود آورده‌اند، غرق می‌شوند. حاکمیت قبیله‌ای در خاورمیانه ظاهر مدرنی از خود نشان می‌دهد، گاهی هم جشنواره‌ها و رویدادهای مدرن برگزار می‌کند ولی خصلت قبیله‌گرایانه خود را از دست نمی‌دهد. مهم‌ترین خصلت این نوع حکمرانی، عدم پذیرش هر نوع صدای متفاوت است.

اروپا با پیمان وستفالی دوران جدیدی را آغاز کرد که وضع طبیعی به دوران مدرن حکمرانی تبدیل شد. ولی وستفالیای خاورمیانه باید با در نظر گرفتن هویت‌های متعارض انجام گیرد. خاورمیانه با تعارض‌های هویتی متضادی روبه‌رو است که هر کدام درصدد حذف دیگری هستند. این تعارض‌های متفاوت به قبیله‌گرایی دامن می‌زند و جنبش‌های اجتماعی متفاوت و حتی رفتار‌های خشونت‌آمیز در جهت حذف حکومت‌ها را به وجود می‌آورد. این وضع ناآرام خاورمیانه همچنان ادامه دارد.

در این روند هر هویت دیگری را واجد اصالت و حق نمی‌داند و می‌خواهد با توسل به خشونت و جنگ مسائل را حل و فصل کند. اسرائیل به عنوان حاضر ناخوانده خاورمیانه نیز بر افزایش شکاف‌های هویتی تاکید دارد و می‌کوشد با تشدید شکاف‌ها و در کنار کشور‌های عربی بلوکی علیه ایران بسازد.

ماجرای سوریه، نمایی از تعارض‌های هویتی خاورمیانه را نشان داده است. تعارض‌هایی که همزاد خاورمیانه محسوب می‌شوند. حل بحران‌های موجود نیازمند توقف روند پاکسازی و پذیرش تکثر هویت‌ها و لزوم همزیستی میان آن‌ها است. این پذیرش به معنای فراموش نمودن جنبه‌های دیگر قدرت از جمله لزوم برخورداری از قدرت نظامی نیست ولی وجود تمام ابعاد قدرت بدون توانایی حل مسئله تعارض‌های هویتی بیشتر به بازتولید بحران می‌انجامد.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار