| کد مطلب: ۲۲۶۹۷

میراث حقیقی شجریان

چیـزی که باعث می‌شود شجریان برای ما تازگی‌اش را از دست ندهد، عـلاوه بر هنرنمایی‌اش در آواز و سخت‌کوشی منحصربه فردش همان شخصیت پشت اثرش بود. شخصیتی که در هیچ شرایطی به ابتذال تن نداد.

میراث حقیقی شجریان

چند وقت پیش با سیدعلیرضا میرعلی‌نقی، مورخ کهنه‌کار موسیقی گپ می‌زدم. درباره چند آوازخوان یا آوازه‌خوان ایرانی که صدای فوق‌العاده‌ای دارند اما صدای آن‌ها را دوست نمی‌دارم. گفتم بحث سلیقه به کنار، من از حیث زیباشناسی نمی‌توانم بعضی از صداها را انکار کنم، حتی اگر سلیقه من نباشد اما این صداها به‌رغم شهرت‌شان به‌ خوبی و شهادت همه اهل فن به عالی‌ بودن‌شان، نه‌تنها در گوش من خوش نمی‌نشینند که حتی اذیت هم می‌شوم.

سید نکته‌ای را گفت که قابل تأمل بود و آن هم این‌که: هر صاحب صدایی یک شخصیت هم دارد و آن شخصیت به‌شدت تاثیرگذار و تعیین‌کننده است. گاهی آن شخصیت آن‌قدر فرهیخته و حسابی است که می‌تواند جور کم‌کاری‌های یک صدا را جبران کند و گاهی برعکس، شخصیت یک صاحب صدا آن‌قدر پیش‌پا افتاده و سطحی است که هرچقدر هم صدای آوازخوان قدرتمند باشد بازهم نمی‌تواند کاملاً مخاطب دشوارپسند را راضی نگاه دارد.

بعد هم فرهاد مهراد را مثال زد که صدای بی‌عیب و نقصی نداشت اما آن‌قدر شخصیت هنری و فرهنگی‌اش ممتاز بود که همه عیب‌هایش را می‌پوشاند و اثری درجه یک تحویل مخاطبانش می‌داد. شخصیتی که معتقد بود، هنرمند اگر یک وظیفه داشته باشد همانا مبارزه تمام‌قد با ابتذال است. معمولاً مخاطب چندان شخصیت یک خواننده را چنان که شاید و باید نمی‌شناسد اما آن شخصیت پنهان حتماً تاثیرش را بر ناخودآگاه و خودآگاه مخاطب خواهد گذاشت.

در مورد خواننده‌هایی که صدایی پُرقدرت و استثنایی داشتند و دارند اما شخصیت پُشت آثارشان چندان ممتاز نیست هم گپ زدیم. اسم نمی‌آورم اما کم نبودند و نیستند خوانندگانی که وقتی صدایشان را نخستین‌بار می‌شنوی، متحیر می‌مانی از آن همه هنرنمایی اما به‌دلیل فقدان شخصیتی پُخته و هنرمند نمی‌توان آثارشان را مدام گوش داد و هربار چیز تازه‌ای آموخت.

از عیب و هنر دیگران بگذریم اما چیزی که باعث می‌شود شجریان برای ما تازگی‌اش را از دست ندهد، علاوه بر هنرنمایی‌اش در آواز و سختکوشی منحصربه‌فردش، همان شخصیت پُشت اثرش بود. شخصیتی که در هیچ شرایطی به ابتذال تن نداد. چندروز پیش که در خدمت چندنفر از شاگردان قدیمی و ممتازش بودم از قول او نقل می‌کردند که در سال‌های اول انقلاب گفته بود، من اگر از این 36 میلیون نفر فقط 36 مخاطب می‌داشتم، برایم کافی بود. جالب است.

در عالم هنر همواره کسانی باقی مانده‌اند که به مخاطب عام به‌معنای توده‌ای‌‌اش که درحقیقت مصرف‌کننده‌اند و نه مخاطب، هیچ اعتنایی نداشته‌اند. به کنسرت‌های پُرهیاهو و مشتریان بی‌شمار بی‌اعتنا بوده‌اند و فقط برای اهلش هنر خویش را عرضه کرده‌اند. این دسته از هنرمندان آهسته و پیوسته در دل علاقه‌مندان‌شان راه پیدا کرده‌اند و دیگر بیرون نرفته‌اند و باز جالب است بدانیم بعضی از آن‌ها که نتوانستند از وسوسه اقبال پُرشور مخاطب عام بگریزند، اتفاقاً وقتی عزم‌شان را جزم کرده‌اند تا دل و دین از عوام بربایند به‌شدت در کارشان موفق بودند اما بعدها آن اقبال روز‌به‌روز کم‌رنگ‌تر و کم‌رنگ‌تر شد تا آنجا که بعضی‌هایشان در شمار فراموش‌شدگان قرار گرفتند. بالاخره باید انتخاب کرد.

شجریان انتخاب کرد که تنگدست و مهجور باقی بماند اما تن به بازار ندهد و بعضی از استعدادهای فوق‌العاده و استثنایی انتخاب کردند که این دوروزه فرصت وهمی که زندگی نام است را به سختی و مصیبت نگذرانند و از زندگی کامی تمام و کمال بگیرند. شجریان مزد آن‌همه تلاش و تزکیه را گرفت و دیگران هم مزد زحمات خودشان را. هیچ‌کس را نمی‌توان سرزنش کرد. هنرمند انتخاب می‌کند و همه زیبایی کارش در همین آزادی انتخاب است.

دکتر رضا داوری‌اردکانی در پیام تسلیتی که برای شجریان نوشت متذکر شد که او مراقب هنر خویش بود. آری! مراقبت کردن از استعدادی که آن یگانه بی‌چندوچون به شجریان ارزانی داشته بود، بزرگ‌ترین هنری بود که شجریان به خرج داد. هنری که حاصل دسترنج همان شخصیت پنهانی بود که ما آن را نمی‌دیدیم. شخصیتی که می‌تواند وجه ممیزه هنرمند درجه‌یک از هنرمندانی باشد که به آن‌چه غریزی است، قانع‌اند و چیزی بیش از آن نمی‌خواهند.

شجریان همه عمر در راه مبارزه با ابتذال کوشید و این بزرگ‌ترین میراث او بود و نه کسانی که از او نسب می‌برند، اما حاضر نیستند حتی در ظاهر جا پای او بگذارند. شجریان فقط صاحب یک صدای خوش نبود. 

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت