مجید نصیرپور نماینده سراب:
چه کسی از زمینگیر کردن دولت سود میبرد؟
دعوت از رقیب انتخاباتی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری جهت اظهارنظر درباره لایحه بودجه فیالنفسه اقدام مذمومی نیست اما نه در زمانی که سازوکار کشور به گونهای است که میتواند همین مشورتها سنگ لای چرخ دولت بگذارد.
دعوت از رقیب انتخاباتی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری جهت اظهارنظر درباره لایحه بودجه فیالنفسه اقدام مذمومی نیست اما نه در زمانی که سازوکار کشور به گونهای است که میتواند همین مشورتها سنگ لای چرخ دولت بگذارد. مجید نصیرپور، نماینده سراب در گفتوگو با هممیهن به بررسی این موضوع پرداخته که در زیر آمده است:
به نظر شما نمایندگان مجلس رئیس دولت سایه را برای مشورت انتخاب کردند؟
مجلس شورای اسلامی، به لحاظ ظاهری متشکل از بیش از 280 نماینده است و این نمایندگان خاستگاه سیاسی خاصی و همچنین علاقهمندیهایی به جریانات و افراد سیاسی و غیرسیاسی دارند. این امر طبیعی و پذیرفته شده است که جریانات سیاسی در مجلس با افرادی که به لحاظ نظری آنها را پشتیبانی و حمایت میکنند، جلسه داشته باشند. این امر ذاتاً امر مذمومی نیست و برای اولین بار هم اتفاق نیفتاده است.
بهویژه اینکه مجلس از جهات مختلف این ظرفیت را دارد که در فراکسیونها و کمیسیونها با افراد مختلفی صحبت و هماندیشی کند. من حضور آقای جلیلی و هر فرد دیگری که صاحب ایده برای کمک به کشور و نظام است را در مجلس مغتنم میدانم و اتفاقاً مجلس باید از این ظرفیت استفاده کند اما نکته این است که باید بپذیریم این کشور یک دولت دارد و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند همه برای کمک به موفقیت دولت مکلف هستند.
همه جریانات باید نه به دولت چهاردهم بلکه به تمام دولتها پس از اخذ رای مردم، کمک کنند چراکه موفقیت دولت موفقیت کشور است. باید از فرصت کمک هر جریان یا فرد سیاسی یا غیرسیاسی استفاده شود اما صرفنظر از ظرفیت موجود در مجلس، جریان اصلاحطلبی، اصولگرایی و حتی جریانات افراطی سیاسی که بعضاً نمایندگانی در مجلس دارند، باید توجه داشته باشند که اقداماتشان از دو جنبه مورد ارزیابی قرار میگیرد: اول، جنبه شخصی و حقیقی است و اختیار دارند هر اقدامی انجام داده یا هر سخنی را به زبان بیاورند اما بعضی از این افراد موقعیتهایی در حکومت و دستگاه حاکمیتی دارند که باید خط ممیزی بین اعتقادات شخصی و جایگاههای حاکمیتی خود بکشند.
این افراد اگر ملاحظه لازم را نداشته باشند و بخواهند از جایگاه حاکمیتی خود استفادهای کنند که مضر حال کشور یا دولت باشد، حتماً پسندیده نیست؛ بهویژه برای افرادی که با شعارهای انقلابی وارد میدان سیاسی میشوند. انقلاب یک امر مصادرهشدنی نیست.
افرادی با اسامی انقلابی و مورد توجه مردم، فعالیتهایی میکنند که شاید نتیجه آن در فرآیندهای بعدی به نفع نظام، کشور و دولت نباشد که در مغایرت جدی با فرمایشات مقام معظم رهبری و اصل حکمرانی صحیح است. البته به نظر من این اشکال وجود دارد که جای مجموعهای که منافع ملی را در آن تعریف کرده و همه ملزم به تامین و رعایت الزامات منافع ملی باشد، خالی است. آقایان توصیهها و اقداماتی انجام میدهند که در بلندمدت با منافع ملی دچار چالش میشود. همه میدانیم که بهطور خاص با دنیای غرب و بهطور خاص با آمریکا در تخاصم و درگیری هستیم و کشور در شرایط عادی نیست. بنابراین هر اقدامی که دولت و کشور را با چالش مواجه کند، یک اقدام غیرقابل قبول است.
اگر کسی توصیه میکند که به کلیات لایحه بودجه رای ندهید، باید روشن توضیح دهد. نمیشود پشت درهای بسته افرادی توصیه کنند و در یک همگرایی حزبی و تشکیلاتی تلاش کنند که دولت زمینگیر شود. اگر دولت زمینگیر شود چه کسی منفعت میبرد؟ آیا این اقدام با منافع ملی ارتباطی دارد؟ در فرآیند رسیدگی به لایحه بودجه این فرصت برای نمایندگان مجلس و جریانات وجود دارد که احکام لازم برای کشور را در قالب بودجه یکساله پیشنهاد و از پیشنهادشان دفاع کنند و آن را در قانون بودجه بگنجانند.
به نظرم باید در رفتارهای سیاسی به این موضوعات توجه شود و کاندیداها پس از اتمام انتخابات ریاستجمهوری از آن قالب رقیب رئیسجمهور خارج شده و بهعنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی، نماینده مجلس در جایگاه و سرجای خود بنشینند. پس از انتخابات باید از رای مردم تمکین کنیم و از هرگونه اقدامی که منافع ملی و مردم را به مخاطره بیاندازد، پرهیز کنیم.
جایگاه مصونیت نمایندگان در این اتفاقات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال مجلس باید کارکرد ملیگرایانه خود را داشته باشد و نمایندگان باید توجه کنند که نماینده مردم هستند با هر تفکر سیاسی. متاسفانه انتخابات حزبی برگزار نمیشود و این تفکیکها رخ نمیدهد اما تمام ما میدانیم که سود و زیان تصمیمات نمایندگان مجلس مستقیم به حساب مردم واریز میشود. قبل از تعلقات و تعصبات حزبی و تشکیلاتی، باید رابطه خود را با منافع ملی و منافع مردم تعریف کرده باشیم و هر جایی که لازم باشد به نفع مردم شیب داشته باشیم. امیدوارم نمایندگان مجلس به این نکته مهم توجه داشته باشند.
من نماینده حوزه شهرستانی هستم و به لحاظ سیاسی به جریان اصلاحطلبی گرایش دارم اما معنایش این نیست که بقیه جریانات سیاسی موجود در شهرستان را نادیده بگیرم. لزوماً باید طوری رفتار کنیم که ضمن توجه به منافع ملی ملاحظه جهات سیاسی خود را داشته باشیم و رفتار توأم با عدالت را از خود بروز دهیم.
بنابراین شما معتقدید که تا چارچوب منافع ملی تعریف نشود، نگاه سلیقهای و جریانی حاکم میماند؟
حتماً. قطعی این است که تلاش کنیم منافع ملی تامین شود و به نظرم بد نباشد شورای عالی امنیت ملی ورودی داشته باشد و چارچوبهای کلی را ترسیم کند. مصوبات شورای عالی امنیت ملی به تایید مقام معظم رهبری میرسد. خوب است که این پروسه و روند منافع ملی طی و ابعاد مختلف تعریف شود. پس از آن هر جریان سیاسی باید تلاش کند که در همین مسیر حرکت کند و ما باید از شرایط فعلی عبور کنیم. بسیاری از مواقع میشد با یک دورنگری و ژرفنگری منافع مردم را تامین کنیم.
بسیاری از اقدامات که بعضاً توسط برخی از مسئولان ارشد اتفاق افتاده، امروز ما را با مشکلات بسیاری روبهرو کرده است. اگر این چارچوبها تعریف شود کسی اختیار ندارد که با حرف یا اقدام خود منافع ملی را به مخاطره بیاندازد. امروز ضرورت این تعریف بیش از گذشته است. با توجه به شرایط امروز دنیا و منطقهای، اگر منافع ملی تعریف دقیقتری داشته باشد، این ظرفیت وجود دارد که کشور از بحرانهای پیش رو عبور داده شود. بهویژه اینکه در حال حاضر ظرفیت خوبی در بین کشورهای اسلامی ایران و عربستان فراهم میشود.
من معتقدم که عربستان در این سالها کارفرمای تحریم بوده و با توجه به تغییر مواضع دولت فعلی عربستان و ظرفیت موجود در جمهوری اسلامی، میتوانیم نقش این کارفرما را در تولید بحران برای جمهوری اسلامی کاهش دهیم. از سوی دیگر در رفتار پیمانکار این تحریمها که آمریکاست و از اقتصاد جنگ منافع حداکثری را به خود اختصاص میدهد، تغییر ایجاد میکنیم و با تمرکز روی منافع ملی، امیدوار میشویم که شرایط مردم و کشور در سالهای آینده بهتر از امروز شود.
با توجه به این که هنوز منافع ملی تعریف نشده، مذاکرات خارج از عرف چقدر در تصمیمگیریهای نمایندگان تاثیرگذار است؟
نمایندگان مجلس ناگزیر از مذاکره با هم، طیفهای همسو و مخالف خود هستند و توافقاتی هم صورت میگیرد. به نظرم در پهنه و ادبیات سیاسی باید از متهم کردن همدیگر پرهیز کنیم اما موافقم که این امکان وجود دارد که جریانات سیاسی با هم گفتوگو کرده و شرایط تغییر را برای کشور فراهم کنند. آقای پزشکیان در انتخابات و پس از آن روی وفاق ملی تمرکز کرده و برای تحقق این ایده هزینههای زیادی را متحمل میشود.
حالا که این اتفاق افتاده، هیچ اشکالی ندارد، بلکه مفید است که جریانات سیاسی دور هم به ایدهپردازی و نظریهپردازی مشغول شوند و روشهای تعاون و همکاری را در پیش بگیرند و رقابتها را برای دوران انتخابات بگذارند و همه بپذیریم که آقای پزشکیان امروز رئیسجمهوری است که با شعار تغییر آمده و کمک کنیم که این تغییرات محقق شود؛ تغییراتی که در راستای منافع کشور است تا رفتارهای خود را به عنوان یک جامعه مدرن بروز دهیم.