| کد مطلب: ۲۴۰۴۱

ضرورت تغییر شیوه

باید سیاست‌ها و نگاه و شیوه‌های رسمی تغییر کند. پذیرش استقلال نهاد رسانه در خبررسانی؛ حذف اجبار و زور در موضوعات فرهنگی؛ و بالاخره به رسمیت شناختن و احترام گذاشتن به دیگران؛ دیگرانی که متفاوت از ما می‌اندیشند، سه اصلاح ضروری در نگاه غالب است.

روز گذشته دو اظهارنظر و یک اتفاق رخ داد که به روحانیون مربوط بود. اولینِ آن ترور امام جمعه محترم کازرون؛ و دو مورد دیگر اظهارات آیت‌الله مکارم‌شیرازی و نیز آقای علم‌الهدی بود. گرچه هنوز اطلاعات دقیقی از حادثه و قاتل و انگیزه قتل منتشر نشده است ولی اجمالاً می‌توان گفت که، این ترور مشابه ترورهای اول انقلاب نیست. چراکه بعید است فرد ترور‌کننده انگیزه‌های گروهکی و سیاسی متعارف داشته باشد.

به همین دلیل اخبار گوناگون و بعضاً متضادی پیرامون ماجرا منتشر شده است؛ به‌طوری‌که ‌سخنگوی شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه در واکنش به این اخبار گفت: «از مردم می‌خواهیم به هرگونه شایعات بی‌اساس درباره سوءقصد امام جمعه کازرون توجه نکنند. هرگونه اطلاعات دقیق و معتبر از طریق شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه و سخنگوی شورا اعلام خواهد شد.»

اجمالاً به نظر می‌رسد که این ترور می‌تواند اثرات بدی در نگاه و تحلیل مردم از ماجرا داشته باشد ولی راه‌حل آن صدور دستور بی‌توجهی به شایعات نیست. چه کسی گفته که خبر دقیق و معتبر را شورای سیاستگذاری ائمه جمعه می‌دهد؟ این گزاره کلاً نادرست است و علت رواج شایعات نیز همین نگاه است که از مردم می‌خواهد فقط اخبار مثلاً دقیق و معتبر آنها را بپذیرند درحالی‌که اخبار دقیق و معتبر را رسانه‌های مستقل در اختیار می‌گذارند و نه سازمان‌های ذینفع.

این رویکرد سنتی نسبت به اعتبار منبع خبری و خود حقیقت‌پنداری ریشه گسترش شایعات است. در همین زمینه نکته‌ای که آیت‌الله مکارم‌شیرازی در موضوع حجاب و در دیدار با وزیر کشور اظهار داشتند نشان از نادرست بودن سیاست‌های جاری در موضوع حجاب است.

به نظر ایشان: «برخورد قهری و خشونت‌آمیز در زمینه حجاب نتیجه معکوس دارد.» آقای وزیر کشور بهتر از همه می‌دانند که مقررات شورای امنیت کشور(شاک) در مواجهه با زنان نه‌تنها پایه قانونی محکمی ندارد بلکه همانطور که آیت‌الله مکارم نیز به درستی گفته‌اند این برخوردها کاملاً هم نتیجه معکوس داشته است و آقای وزیر کشور، هم از حیث قانونی و هم از حیث نتیجه‌بخشی باید مانع تداوم این برخوردها شوند. این ایراد نیز همچون مورد قبلی محصول نگاه سنتی و تاریخ‌گذشته به انسان و جامعه و پدیده‌های جدید است. باید در سیاست‌های فرهنگی و رسانه‌ای که در جامعه جدید ناکارآمد است، تجدیدنظر صورت گیرد. سومین مورد نیز نگاه سنتی و نادرست در حوزه سیاست است آنجا که آقای علم‌الهدی می‌گوید: «آدم‌ها با افرادی می‌توانند وفاق داشته باشند که هم‌فکر هم باشند.»

این نگاه منجر به تنش و جنگ بی‌پایان در داخل جامعه می‌شود. اگر افراد همفکر باشند دیگر چه نیازی به وفاق است؟ بعلاوه مگر ممکن است مردم یک جامعه همفکر باشند؟ مگر روحانیون که همه یک لباس دارند و یک درس می‌خوانند و ادعای هدف یکسانی دارند، با یکدیگر هم‌فکر هستند که سایرین چنین باشند؟ 

مبنای جامعه جدید بر تنوع و تکثر و پذیرش و احترام گذاشتن به افکار متفاوت است، و وفاق عموماً روی شیوه‌ها صورت می‌گیرد و نه روی افکار؟ حتی میان مراجع تقلید هم تفاوت‌های فکری هست چه رسد به مردم عادی که دارای مشرب‌های گوناگونی هستند. حتماً آقای علم‌الهدی با دیگران به‌شرطی وفاق می‌کند که همفکر او باشند، پس روشن است که در این صورت با اکثریت قاطع مردم وفاق نخواهد داشت.

این یکی از مشکلات مهمی است که امروز با آن مواجهیم و باید سیاست‌ها و نگاه و شیوه‌های رسمی تغییر کند. پذیرش استقلال نهاد رسانه در خبررسانی؛ حذف اجبار و زور در موضوعات فرهنگی؛ و بالاخره به رسمیت شناختن و احترام گذاشتن به دیگران؛ دیگرانی که متفاوت از ما می‌اندیشند، سه اصلاح ضروری در نگاه غالب است.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی