پایان رسمی یکدستسازی
خالصسازی خیلی پیش از این به خط پایان خود رسیده بود، این انتخابات فقط این شکست را با عدد و رقم نشان داد؛ 50 درصد عدم مشارکت، 28 درصد به سود پزشکیان و 22 درصد به سود خالصسازان، البته این 22 درصد نیز واقعی نیست.
آرای آنان با اتکای به قدرت دولتی و به کار گرفتن کمیته امداد، بودجههای عمومی و تبلیغات رسمی و قدرت مدیران محلی و منطقهای بود، لذا کمتر از 10 درصد آرای واقعی آنان، نشانی بود از شکست فاحش یکدستسازان.
این شکست خیلی پیش از این رخ داده بود و به نظر میرسد که ساختار سیاسی ایران به خوبی خطر ادامه این وضع را درک کرده بود و راه را برای حضور مردم جهت بیرون کردن این جماعت از قدرت هموار کرد. این انقلاب فارغ از هر ارزش و رویکردی که داشت در اصل مبتنی بر حمایت مردم بود.
یکدستسازان گمان باطل داشتند که بدون مردم و حمایت آنان قادر به اداره امور هستند. این انتخابات آغازی است بر پایان رسمی پروژه یکدستسازی؛ پروژهای که نهتنها اقتصاد و اداره کشور را زمینگیر کرد، بلکه امنیت ملی را به خطر انداخته بود.
این ایده مورد توافق همه نیروهای رسمی و حکومتی و مردم است که ایران را ایرانیان میسازند، حذف یک نفر و یک گروه از آنان ضایعه است چه رسد به اینکه یک مجموعه بزرگ ۹۰ درصدی از مردم را بخواهند حذف کنند.
حذفشدگان عصبانی هستند، برخلاف انتظار، اکنون که باختهاند، نهتنها نتیجه را باختهاند، بلکه در حال باختن سایر وجوه خود نیز هستند. آنان نمیدانند که تاکنون هم به علت رانت و تبعیض در مصادر امور قرار گرفتهاند.
اگر فضا برای عموم باز باشد، اصولاً در هیچ انتخاباتی قادر به رقابت نیستند. در این انتخابات، قدرت ماشین دولتی، تبلیغات رسمی رسانهای داخلی، تبلیغات فرامرزی تلویزیونهای ماهوارهای را به همراه تمامی جبهه اصولگرایان تندرو از دولت بهار و... پشت خود بسیج کردند و انواع وعدههای عجیب و غریب دادند، ولی در نهایت به مردم باختند، بدجور هم باختند.
البته ظرفیت باخت ندارند و همچنان رجز میخوانند، غافل از اینکه دوره این رجزخوانیها گذشته است. اراده رسمی بر بازگشت همه نیروها به عرصه سیاست و خدمت تعلق گرفته است.
انتشار خبر دیدار سیدمحمد خاتمی با رئیسجمهور منتخب، آقای پزشکیان در صداوسیما علامت مناسبی برای این سیاست است. امیدواریم که این آغازی باشد بر تغییر سیاست رسانهای کشور.
بدون اصلاح سیاست رسانهای، ایران در مسیر تعادل و ثبات قرار نخواهد گرفت. این سیاست صداوسیماست که بازی را به ماهوارههای فارسیزبان باخته و میدان رسانهای کشور را خالی کرده است. اگر فضای مجازی نبود امروز هیچ اثری از مواضع مفید و سازنده در رسانههای داخلی وجود نمیداشت. همان فضایی که آن را فیلتر کردهاند.
امیدواریم که آقای پزشکیان در اولین گامهای خود، فضای رسانهای کشور را با هماهنگیهای لازم بهبود بخشد. باید صداوسیما درهای خود را باز کند و نه آنکه یکسویه علیه دولت نیامده بتازد و آنجا را ابزار قشر یکدستساز نماید.
این همان قشری است که در انتخابات ضربه سنگینی را به نظام زد ولی مردم آن را جبران کردند. پایان سیاست کلان یکدستسازی از اصلاح سیاست صداوسیما آغاز میشود.