| کد مطلب: ۱۷۰۰۲

یکدست‌سازی فرایند خودویرانگر

یکی از تبعات مثبت یک‌دست‌سازی قدرت دولتی در ایران آشکار شدن ماهیت فرآیند رفتاری خودویرانگر بخش‌های تندرو در جریان غالب اصولگرایی است. تا زمانی که اصلاح‌طلبان در صحنه قدرت حضور داشتند کار این مجموعه اتهام‌زنی علیه آنان به پشتوانه دارا بودن مصونیت‌های سیاسی و امنیتی و کیفری بود. خودشان را پشت شعارهای انقلابی و اسلامی پنهان می‌کردند و هر چه دوست داشتند علیه مخالفان خود نثار می‌کردند. چند بار هم که علیه آنان شکایت شد عملاً ره به‌جایی نبرد و همه را از این راه برای استیفای حق ناامید کرد و عطای آن را به لقایش بخشیدند.

زمان به این منوال گذشت تا آنکه ۱۳۹۸ و سپس ۱۴۰۰ آمد و مجموعه قوای تقنینی و اجرایی یکدست و مطلوب حاصل شد. ولی این آغاز عشقِ یکدستی بود. عشقی که امور را آسان می‌نمود ولی برخلاف تصور بانیان وضع موجود، مشکلات آن فراوان بود. در حقیقت همان نیروهایی که مجاز بودند تا هر چه می‌خواهند به غیرخودی‌ها بگویند و اتهام بزنند، همان شیوه را در مواجهه با نیروهای خودشان نیز پی‌ گرفتند و در این چند سال هر چه از آنان علیه خودشان دیدیم و شنیدیم جز افشاگری و رو کردن فساد و حساب‌های بانکی و امور شخصی چیز دیگری نبود.

منظور این نیست که این اقدامات ذاتاً ایراد دارد. استفاده از این روش‌ها علیه مسئولین و سیاسیون مدعی اخلاق در مواردی به استیلای حقوق ملت منجر می‌شود و باید انجام داد، ولی در مواردی هم به علت و با هدف رقابت‌ درونی باندهای قدرت است. برای نمونه مسئله نهاده‌های دامی که به محکومیت وزیر جهاد!! این دولت منجر شد یا فروش زمین اُزگُل و مهمتر از همه فساد فرا تصور چای دبش در همان وزارتخانه در جهت استیلای حقوق مردم است ولی اینها را گروه‌های داخلی جناح‌های غالب افشا نکردند. احتمالاً برای اینکه ذینفع هستند یا مجاز به افشا نیستند؛ بلکه دسترسی‌های ویژه به حساب‌های بانکی و سفرهای خصوصی و... دارند و آنها را افشا کردند.

البته در این موارد هم متهمین هیچ پاسخی ندادند. ولی اینها شیوه‌های منحصربه‌فرد کنش‌گری سیاسی نیست. سیاست‌ورزی در درجه اول باید در سطح اندیشه و برنامه صورت گیرد. کاری که با تقریب می‌توان گفت که در میان اغلب اصولگرایان وجود ندارد. علت هم روشن است. اصلاً برنامه‌ای به معنای متعارف ندارند. فقط می‌گویند ما اخلاص!! داریم و جهادی هستیم و ضدخارجی هستیم و توی دهان هر کسی که با ما مخالف باشد می‌زنیم. برنامه آنها هم روشن است چقدر شغل درست می‌کنیم، و چه اندازه مسکن تحویل می‌دهیم، تورم‌ را هم نصف و تک‌رقمی و دلار را کمتر از ۱۵ هزار تومان می‌کنیم، فقر و فساد و تبعیض را هم برمی‌چینیم. اگر بپرسید چگونه؟ پاسخ ساده است.

می‌گویند این کار شدنی است و ما می‌توانیم. بدهید به ما همه چیز حله. وقتی هم همه شاخص‌های مزبور بدتر شد می‌گویند سیاه‌نمایی می‌کنید و آمارهای غیررسمی و بی‌اهمیت از کار و کوشش و اخلاص خود می‌آورند.

چشمه‌ای از این رفتارها را در جریان انتخابات مجلس دیدیم که چگونه علیه یکدیگر افشاگری کردند. حالا در کوران انتخابات ریاست‌جمهوری هستیم و طبعاً این روند باید تشدید شود. شاید هم از پشت صحنه آنان را هدایت کنند که در دو هفته انتخابات دندان روی جگر بگذارند و چیزی نگویند ولی مسئله کلیدی این است که رقابت‌های درون‌جناحی اصولگرا ماهیتی مدنی و به‌سود مردم ندارد بلکه معطوف به کسب قدرت و حذف رقیب است، و این حذف هیچ جا متوقف نخواهد شد تا روزی که دونفر هم بشوند یکی از آنها باید دیگری را حذف کند.

فرایند حذف، توقف‌ناپذیر است. بعضی از این افراد افراطی و تندرو مثل مار گرسنه‌ای است که از فرط گرسنگی دم بلند خود را می‌خورد و هرچه دم خود را بیشتر می‌بلعد به نابودی خود نزدیکتر می‌شود. گزارش امروز هم‌میهن از صف‌بندی‌های داخلی اصولگرایان حاکم را در ذیل این تحلیل کلی باید خواند و ارزیابی کرد.

دیدگاه

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار