پیششرط عادیسازی روابط ایران و اروپا
چهار متغیر ادعای کمک تسلیحاتی ایران به روسیه، ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱، توقف مذاکرات هستهای و جنگ جاری در خاورمیانه اثر منفی زیادی بر روابط ایران و اروپا بر جا گذاشتهاست.
مرتضی مکی، تحلیلگر مسائل اروپا: نگاهی به روند تحولات و فراز و فرود در روابط ایران با کشورهای اروپایی نشان میدهد این نوع تنشهایی که در چند هفته اخیر در روابط ایران و اروپا مشاهدهکردهایم، نتیجه مستقیم تحولات سالهای اخیر در ایران و منطقه خاورمیانه است. تا پیش از تابستان ۱۴۰۱ روابط تهران و بروکسل، در وضعیت بحرانی قرار نداشت، هرچند مسائل لاینحلی در روابط باقی ماندهبود، اما طرفها در قالب گفتوگوهای مختلف تلاش میکردند این مسائل را حل و فصل کنند اما بعد از اتهامهایی که در تابستان ۱۴۰۱ به ایران وارد شد و ادعاهای مطرحشده در مورد فروش پهپادهای انتحاری ایران به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین و انتشار گسترده شواهدی در مورد وجود پهپادهای ایرانی در میدان جنگ و بهخصوص بعد از آن ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱ در ایران و مطرح شدن ادعای نقض حقوق بشر از سوی حکومت ایران توسط اروپاییها، روابط ایران و اروپا وارد مرحله بحرانی شد و گفتوگوهای مستقیم، تبدیل به بیانیههای محکومیت و تهدید شد. در یک سال گذشته، آغاز جنگ غزه و حملات ویرانگری که اسرائیل به غزه انجام دادهاست، به دلیل حمایت ایران و اروپا از دو سوی مختلف این نبرد، باعث شدهاست که شکاف میان تهران و پایتختهای اروپایی از گذشته نیز عمیقتر شود. چهار متغیر ادعای کمک تسلیحاتی ایران به روسیه، ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱، توقف مذاکرات هستهای و جنگ جاری در خاورمیانه اثر منفی زیادی بر روابط ایران و اروپا بر جا گذاشتهاست. قبل از تحولات پائیز ۱۴۰۱، روند گفتوگوهای پرفرازونشیب میان ایران با آمریکا و اتحادیه اروپا در خصوص احیای برجام به نتایج خوبی رسیدهبود و امکان احیای برجام به واقعیت نزدیک شدهبود. اما متاسفانه بر اثر یکسری توهماتی که بر اثر حمله روسیه به اوکراین پدید آمد و تصور میشد که این حمله میتواند اروپاییها را وادار کند امتیازهایی به جمهوری اسلامی ایران بدهند، در میان برخی از سیاستگذاران با نفوذ ایرانی این تلقی ایجاد شد که اروپا با زمستانی سخت مواجه خواهد شد که آنها وادار میشوند برای بهرهمندی از انرژی ایران، امتیازهای بیشتری در کنار لغو تحریمها به ایران بدهند. اما چنین اتفاقی رخ نداد و اروپاییها توانستند بحران انرژی ناشی از حمله روسیه به اوکراین را کنترل و مدیریت کنند. هرچند اروپاییها هزینه بالایی بابت مدیریت این بحران دادند و این هزینه فشار مضاعفی را به مردم اروپا وارد کرد، اما توانستند با کنترل و مدیریت بحران انرژی، بدون نیاز به ایران، از این مرحله گذر کنند. تحولات داخلی ایران در پائیز ۱۴۰۱ به تنشها با ایران اضافه کرد. لابی جریانهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور باعث شد که دولتهای اروپایی موضع تندتری نسبت به ایران اتخاذ کنند. پیشزمینه ذهنی پایتختهای اروپایی در مورد حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین باعث شد تا توصیهها و فشارهای جریانهای اپوزیسیون اثرگذاری بیشتری در ذهن دولتمردان اروپا داشتهباشد و فشار مضاعفی علیه ایران وارد کنند. عملیات طوفانالاقصی و حمله اسرائیل به غزه متعاقب آن، باعث انباشت تنشها میان ایران و اروپا شد. حتی پیش از سال ۱۴۰۱ و حتی در دوران مذاکرات برجام نیز کشورهای اروپایی نسبت به توان موشکی ایران و نفوذ منطقهای ایران حساسیت زیادی داشتند و معتقد بودند که این دو موضوع باید در کنار برنامه هستهای ایران موضوع مذاکرات باشد اما با توجه به مدیریتی که در آن دوران در مذاکرات هستهای انجام شد و موضع قاطع ایران در این خصوص که اگر طرفهای مقابل دنبال نظارت بیشتر و محدودیت برنامه هستهای ایران هستند، راهی جز محدود کردن و تخصصی کردن مذاکرات وجود ندارد، باعث شد طرفهای غربی به مذاکره انحصاری در خصوص برنامه هستهای تن بدهند. اگر طرفهای غربی بعد از برجام به تعهدات خودشان در این توافقنامه عمل میکردند، شاید فرصت برای مذاکرات بیشتر در خصوص موضوعهای دیگر مورد علاقه و نگرانی آنها نیز فراهم میشد اما با تصمیم دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا برای خروج یکجانبه از برجام، عملاً اجرای تمامعیار این توافقنامه متوقف شد. هرچند اروپاییها تا مدتی علیه ترامپ استقامت کردند و ایران نیز این فرصت را در اختیار اروپاییها قرار داد تا با جبران خروج آمریکا از برجام، امکان اجرای توافق را فراهم کنند، اما نهایتاً با ناتوانی اروپا در جبران اقدام آمریکا، وضعیت برنامه هستهای ایران نهتنها به قبل از برجام، بازگشت بلکه به لحاظ میزان غنیسازی اورانیوم، تعداد و کیفیت سانتریفیوژهای نصبشده تحقیق و توسعه به مراتب گستردهتر از قبل شد. در شرایط حاضر، برنامه هستهای ایران فقط یکی از زمینههای تنش و اختلاف میان ایران و اروپا است. موضوع اوکراین و موضوع حملات اسرائیل به غزه روابط ایران و غرب را بسیار پیچیده کردهاست. نفوذ منطقهای که همواره مسئله مورد نگرانی کشورهای غربی در مورد ایران بود، اکنون به نقطه اوج خودش رسیدهاست و نهتنها گروههای مورد حمایت ایران مستقیماً در حال نبرد با اسرائیل هستند، بلکه جمهوری اسلامی ایران هم سیاست صبر استراتژیک خود را کنار گذاشتهاست و تمامقد هم از گروههای محور مقاومت حمایت میکند و هم تاکنون دوبار در واکنش به اقدامات اسرائیل، حملاتی را انجام دادهاست. تا زمانی که آتشبسی در منطقه برقرار نشود و مادامی که چشماندازی برای پایان جنگ اوکراین وجود نداشتهباشد، انتظار نمیرود که تنش میان ایران و اروپا به مرحلهای برسد که اروپاییها تصمیم به گفتوگو و تعامل با ایران در خصوص موضوعهای مورد اختلاف بگیرند.