| کد مطلب: ۵۷۸۲۰

مؤلف فضا/برای ۱۰۰سالگی احمد شاملو که معتقد بود بهترین کار آرتور میلر ازدواج با مریلین مونرو بود

تجربه بدنمند شعر، مصرف یک وضعیت نیست بلکه بودن در آن وضعیت است. شعر شاملو این تجربه را ممکن می‌کند

مؤلف فضا/برای 100سالگی احمد شاملو که معتقد بود بهترین کار آرتور میلر ازدواج با مریلین مونرو بود

اگر یک ساختمان از معماری اصیل برخوردار باشد، معمار ساختمان موفق به ابداع ساختار شده است. این ساختار همان فضای غیرقابل‌رؤیت است که در مکان ساختمان قابل حس است. هر کسی که وارد این ساختمان شود تجربه بدنمند محسوس خواهد داشت. شعر و ادبیات هم مکان‌هایی هستند که شاعر و ادیب با ابداع و تألیف یک ساختار می‌توانند محسوساتی متعالی را برای مخاطب فراهم کنند.

اگر یک کتاب شعر ساختار فضایی یگانه نداشته باشد در حد ماده کتاب است. شاعر با ابزار کلمات موفق به تألیف یک فضا می‌‌شود که مخاطب را به‌شکل حسی درگیر می‌کند و این فقط معطوف به معانی ذهنی کلمات نیست.

اما این تجربه بدنمند محسوس از کجا نشأت می‌گیرد. [Cognitive poetics] مطالعات ذهنی شعرهاست که به Embodied mind یعنی ذهن بدنمند رسیده است. یعنی ذهن ما وقتی شعری را می‌شنود فارغ از نشانه‌شناسی و درک معنی آن، درک بدنمند از آن شعر هم خواهد داشت. مثلاً وقتی می‌گوییم غم جدایی سنگین و جان‌سوز است درواقع ارتباط‌مان را با جمله، بدنمند می‌کنیم.

آشنایی من با شعر از طریق مرحوم کیومرث منشی‌زاده، توجهم را به بدنمندی شعرها بیشتر کرد. وقتی منشی‌زاده به‌ معنای کلمه از طریق ذهن‌های تربیت‌شده توجه نمی‌کرد، توجه بیشتر به بدن معطوف می‌شود. او در شعر حالت ‌رنگ آبی را آمدن و رنگ ارغوانی را زنگاری که حالاتی بدنی هستند منظور می‌کند. 

بدنمندی شعرها شکلی از ارتباط با شعر است که با مصوت‌ها و واج‌ها فارغ از معنی شعر هم ممکن است. احمد شاملو در گفت‌وگویش با ناصر حریری، به ارتباط با شعرهای ناظم حکمت از طریق مصوت‌ها و واج‌ها اشاره می‌کند. به عبارت [تب تاریک بهتانی] در شعر «کاشفان» فروتن شوکران توجه کنید. بهرام بیضایی معتقد است، حضور سه حرف «ت» در عبارت [تاریده بود این تیرگی نگون‌بخت] در نمایشنامه مرگ یزدگرد، برای القای حس تاریکی است که در حرف «ت» وجود دارد. همین ساختار فضایی در شعر شاملو هم وجود دارد.

تجربه بدنمند شعر، مصرف یک وضعیت نیست بلکه بودن در آن وضعیت است. شعر شاملو این تجربه را ممکن می‌کند وقتی می‌گوید: 

در قفل در کلیدی چرخید 

لرزید بر لبانش لبخندی

چون رقص آب بر سقف

از انعکاس تابش خورشید

در قفل در کلیدی چرخید

در ارتباط بدنمند با شعر ما توصیف یک تجربه را مصرف نمی‌کنیم بلکه در آن وضعیت قرار می‌گیریم به‌عبارتی، به‌جای حضور در یک وضعیت دست دوم توصیفی در اصل آن وضعیت حضور پیدا می‌کنیم.

برای ارتباط بیشتر با این ساختار فضایی فرض کنیم یک نوزاد که درکی از معنای کلمات ندارد چگونه با جملات ارتباط برقرار می‌کند. بله با ساختار فضایی و موسیقایی کلمات.شعر شاملو فارغ از دستگاه معنی و تصویرساز از یک ساختار بدنمند حسی برخوردار است.   در اینجا بی‌مناسبت نیست به‌نقل از کیومرث منشی‌زاده، خاطر‌ه‌ای از ایشان را با احمدشاملو تعریف کنم.

شاملو و منشی‌زاده دوست و همکار بودند و با اتومبیل بنز گازوئیلی منشی‌زاده، بارها همسفر شمال شده بودند. منشی‌زاده بعد از ساعت اداری که در سازمان انرژی اتمی مشغول بود، با شاملو در دفتر مجله جمعه همکاری می‌کرد و رفاقتی دیرینه داشتند. یک‌بار در جواب شاملو که پرسیده بود آیا «مرگ دستفروش» بهترین کار آرتور میلر است؟ گفته بود نه. بهترین کار آرتور میلر، ازدواج با مریلین مونرو بود. روح‌شان شاد. منظورم منشی‌زاده و شاملو است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار