زنجیره تامین مستقل از غرب
گزارش شده است که روسیه در هفته اول دسامبر ۲۰۲۵ برای نخستین بار، ۵۰۰۰ تن سوخت دیزل را به وسیله قطار از طریق راهآهن نیمهساخته خواف-هرات به افغانستان صادر کرده است.
گزارش شده است که روسیه در هفته اول دسامبر ۲۰۲۵ برای نخستین بار، ۵۰۰۰ تن سوخت دیزل را به وسیله قطار از طریق راهآهن نیمهساخته خواف-هرات به افغانستان صادر کرده است. این تحولات در کنار ارسال محموله خصوصی ۱۱۲۰ تنی دیزل ایران از همان مسیر، نشاندهنده عملیات روابط عمومی تاکتیکی و برنامهریزیشده از سوی کرملین، طالبان و تهران است.
این اقدام تصویری از عزم مشترک بین ایران، روسیه و افغانستان را ترسیم میکند که مسیر خود را خارج از بازارهای غربی دنبال میکنند. این موضوع برای تبلیغات پیش از دو کنفرانس کلیدی حمل و نقل در رشت و آستراخان مناسب بود که در هر دو نشست، موضوع کریدور بینالمللی شمال-جنوب، تحت حمایت روسیه، که به عنوان «مسیر ایران» نیز شناخته میشود، موضوع اصلی است.
این تحولات را میتوان یک دستاورد در تلاش مسکو و تهران برای ایجاد یک معماری زنجیره تأمین جدید دور از غرب ببینیم. راه آهن خواف-هرات یک خط ریلی غیرالکتریکی، با عرض استاندارد (۱۴۳۵ میلیمتر) و به طول ۲۲۵ کیلومتر است که شمال شرق ایران را به غرب افغانستان متصل میکند. این خط آهن امیدوارکنندهترین عامل برای چشمانداز تکمیل پروژه است. مرحله چهارم و نهایی این پروژه توسط کنسرسیوم افغانستانی گروه گاما با حمایت شرکت روسی RZD International در حال ساخت است.
از نظر لجستیکی، کریدور ریلی خواف-هرات تا حد زیادی به شبکه راهآهن فرسوده ایران و خطوط ریلی کوتاه و فاقد اتصال افغانستان وابسته است. این وضعیت مشکلآفرین است. معاون سرمایهگذاری و امور اقتصادی حمل و نقل راهآهن جمهوری اسلامی ایران گفته است که ایران برای نوسازی راهآهن خود به ۱۷ میلیارد دلار نیاز دارد.
هدف دولت برای افزایش سهم تجارت ریلی به ۳۰ درصد و افزایش واردات و صادرات ریلی به ۱۸۰ میلیون تن تا پایان سال ۲۰۲۸ بلندپروازانه است، درحالیکه در سال گذشته، تنها حدود ۱۲ درصد از ترانزیت از طریق ایران به وسیله راهآهن انجام شد. با وجودی که مجموع خطوط ریلی ایران ۱۶۰۰۰ کیلومتر است، بیش از ۲۵ درصد از خطوط ریلی ایران مورد استفاده نیستند.
برای ایران، حمل و نقل ریلی از سال ۲۰۱۲ و پس از فراخوان رهبر ایران برای توسعه «اقتصاد مقاومتی»، که در اوایل سال ۲۰۱۴ به سیاست دولتی تبدیل شد، اهمیت فزایندهای پیدا کرد. رهبری ایران با هدف اولویتبندی تولید کالاهای غیرنفتی در مواجهه با افزایش تحریمهای اقتصادی غرب، اهمیت ارتباطات زمینی منطقهای به آسیای مرکزی، و همچنین اتصال دریای خزر به روسیه را افزایش داد. تعهد دولت به حمل و نقل ریلی در هفتمین برنامه توسعه پنجساله ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۷ نیز برجسته شد، که با تأکید بر مصرف انرژی و ملاحظات دفاعی و امنیت ملی، راهآهن را در اولویت قرار میدهد.
برای طالبان، مسیرهای تأمین از طریق ایران اکنون در بحبوحه قطع روابط با پاکستان اهمیت بیشتری یافتهاند. طالبان اعلام کرده که به مسیرهای حمل و نقلی که پاکستان را دور میزنند (یعنی مسیر ایران) اولویت خواهد داد. این تحول نهتنها نفوذ رو به رشد ایران و روسیه در میان جناحهای خاصی از طالبان را نشان میدهد، بلکه موجب شده بندر چابهار، که یک رقیب برای بندر گوادر تحت حمایت چین است، اهمیت یابد. هند، یک سرمایهگذار کلیدی در بندر چابهار، اخیراً معافیت ششماهه از تحریمهای رئیسجمهور آمریکا برای بهرهبرداری از این بندر دریافت کرد.
پیوند فزاینده بین مسکو، تهران و کابل به تدریج در حال شکل دادن به سطح جدیدی از ریسک برای سیاست غرب در خاورمیانه است. چالشهای پیش روی خواف-هرات شامل: تقاضای چین برای نفت ایران، سرعت تحقق اهداف ایران برای انتقال بار از مسیرهای دریایی به ریلی، و اشتهای سرمایهگذاران روسی در افغانستان است. در این گوشه از جهان، زمان پرتنشی است که راهآهنها در مرکز تلاش گسترده ایران، روسیه و چین برای بازسازی زنجیرههای تأمین جهانی قرار دارند.