صدای متفاوت نمازجمعه/بررسی عملکرد ائمه جمعه در راستای افزایش وفاق و انسجام ملی
جنگ دوازدهروزه و واکنش اجتماعی مردم ایران به یک تهدید بیرونی، نوعی از انسجام ملی را آشکار کرد که فراتر از تعاریف رایج سیاسی و حاکمیتی شکل گرفت.
جنگ دوازدهروزه و واکنش اجتماعی مردم ایران به یک تهدید بیرونی، نوعی از انسجام ملی را آشکار کرد که فراتر از تعاریف رایج سیاسی و حاکمیتی شکل گرفت. همراهی طیفهای متنوع اجتماعی در دفاع از کشور، نشان داد که در بزنگاههای بحرانی، احساس تعلق به ایران میتواند بر شکافهای سیاسی، فرهنگی و معیشتی غلبه کند.
این تجربه اجتماعی به گفتمان رسمی کشور راه پیدا کرد و بازتاب یافت و در این برهه هم رهبری با اشاره به تنوع ظاهری، فکری و سیاسی جامعه ایرانی، از انسجام شکلگرفته بهعنوان یک سرمایه ملی یاد کردند و بر ضرورت حفظ آن تأکید داشتند: «مردم با ظاهرهای گوناگون و جهتگیریهای سیاسی گوناگون و وزن مذهبی متفاوت پای ایران عزیز آمدند. همه این اتحاد ملی را حفظ کنند.»
ایشان البته در این ماهها بارها در حمایت از وفاق دولت نیز سخنانی داشتند و در سخنرانی اخیرشان نیز گفتند: « از رئیسجمهور محترم و دولت خدمتگزار حمایت کنیم. دولت بار سنگینی را بر دوش دارد و در حال انجام کارهای مهمی است.» به عبارتی انتظار آن بود که سخن از حفظ اتحاد و انسجام ملی و وفاق حداقل از تریبونهای رسمی بیشتر شود.
وضعیت مجلس که در این چند ماه مشخص است و تریبون نمازجمعه هم البته سخنان متنوعی از آن شنیده شده است. البته سیدمحمدحسن ابوترابیفرد، امامجمعه موقت تهران از جمله معدود امامان جمعه است که در این مدت رویکردی میانهرو در قبال دولت و وفاق آن داشته است و به عبارتی صدای متفاوت در نمازجمعه بوده است. او در خطبههای این هفته نمازجمعه از دولت و نخبگان علمی خواسته است، به زبان مشترک برسند.
با این توضیح که اتخاذ تصمیمات درست نیازمند زبان مشترک است. او در این سخنرانی تاکید کرده است:«متاسفانه هر چه میگذرد فاصله ما با قواعد صحیح حکمرانی مالی در بخش عمومی بیشتر میشود. باید مدیران کشور و نخبگان علمی، دانشگاهی و حوزوی به زبان مشترک برسند، این زبان مشترک راه را برای خلق قدرت و اتخاذ تصمیمات درست و خلق سرمایهی اجتماعی برتر و بالاتر فراهم میکند.» ابوترابی معتقد است: «باید پیوند دولت و ملت تقویت شود.باید عالمانه و مؤدبانه با یکدیگر گفتوگو کنیم.»
او به دفعات بر منطق گفتوگو و کمک به دولت تصریح داشته است: «دولت نیز باید یاری شود و پیوند دولت و ملت تحکیم شود. رئیسجمهور و دولت را در گشودن گرهها و برونرفت از تنگناها یاری کنیم. این توصیه قرآن و مطالبه رهبر معظم انقلاب است و باید با یکدیگر عالمانه و مؤدبانه گفتوگو کنیم(7 آذر 1404).» در ادامه به رویکرد غالب در سخنان امامان جمعه به طور مختصر اشاره خواهیم کرد.
تریبون نمازجمعه بهعنوان یکی از مهمترین تریبونهای رسمی و واسطه انتقال گفتمان رسمی به جامعه است. اما امامان جمعه تا چه اندازه در مدار وفاق در سخنان خود عمل کردند و خواهان وحدتی دوسویه میان مردم و حاکمیت بودهاند؟ موضوعی است که در ادامه به آن اشاره میشود.
حمله به یک بیانیه
نحوه مواجهه ائمه جمعه با جریانهای منتقد و گوناگون در همین ماههای اخیر میتواند معیاری برای بررسی عملکرد آنها در حفظ اتحاد و انسجام ملی تلقی شود. نمونهاش واکنشهای آنها به بیانیه جبهه اصلاحات در مردادماه است که نشان داد تریبون نمازجمعه هنوز جایگاه رسمی شنیده شدن صدای مخالف نیست.
بسیاری از ائمه جمعه پس از آن بیانیه که با نام «آشتی ملی» مطرح شد، بهجای ورود به نقد محترمانه، انتقادهای بسیار تندی مطرح و دست به تخطئه تشکل مطرحکننده آن زدند و مکرراً آنها را متهم به «بازی در زمین دشمن» کردند.
سیداحمد خاتمی امامجمعه موقت تهران، آن بیانیه را مصداق «عبور از خطوط قرمز وحدت دانست که کسی حق شکستن آن را ندارد» و گفت که «ملت ایران زیر بار این نسخههای ذلتبار نخواهند رفت» و خطاب به اصلاح طلبان گفت که «آنها عددی نیستند». سیداحمدرضا شاهرخی، امامجمعه خرمآباد این بیانیه را مطابق خواست دشمن دانست.
اللهنورکرمیتبار امامجمعه ایلام «این بیانیه را مصداق خیانت به سرزمین اسلامی دانست که دقیقاً خواسته آمریکا و اسرائیل را بازگو میکند». سیدمحمدکاظم مدرسی، امامجمعه یزد این بیانیه را اعلام مطالبات دشمن دانست و خطاب به اصلاحطلبان گفت: «باید بر دهان اینها زد». از دیدگاه رضا نوری، امامجمعه بجنورد «بیانیهنویسها خشاب دشمن را پر کردند» و علمالهدی امامجمعه مشهد نیز تاکید کرد که «برخی از جبهههای داخلی با تُهی کردن فضا و دیکته کردن فهرست خواستههای آمریکا، در نقش اشعث بن قیس ظاهر میشوند.»
این نوع مواجهه، عملاً به معنای سلب حق اظهارنظر از جریانهای منتقد است. درحالیکه اگر اجازه بیان دیدگاه به جریان مخالف داده نشود و هر نقد و اظهارنظری با برچسب بازی در زمین دشمن طرد شود، این رویکرد مصداق بیتوجهی به مسئله وفاق و انسجام ملی است؛ مفهومی که بارها مورد تأکید رهبری نیز قرار گرفته است.
این الگوی برخورد، در ماههای اخیر محدود به یک بیانیه خاص نبوده و پیش و پس از بیانیه جبهه اصلاحات نیز تکرار شده است. انتقاد امامجمعه گچساران به غیبت مدیران در مراسم مذهبی، انتقاد امامجمعه بجنورد به اصلاحطلبان و مبنی بر انتقادهای غیرمنصفانه که خشاب دشمن را پر و آب به آسیاب آنها میریزد، هشدار امامجمعه دهدشت که به مسئولین که مراقب کلام خود نیستند و برای دشمن خوراک تبلیغاتی تهیه میکنند، انتقاد امامجمعه یاسوج از نگاه ابزاری غرب به زنان، انتقاد امامجمعه جهرم از اجرای کمدیهای زننده در سینما، انتقاد امامجمعه خرمآباد به بیانیه اصلاح طلبان که محتوای آن را تسلیم ملت ایران میداند؛ تنها چند نمونه از رویکردهای انتقادی ائمهجمعه ایران است که محتوای آنها تنها جریانهای غیرهمسو و یا مخالف خود را نشانه گرفته است.
فاصله معنادار با گفتمان وفاق
تلاش برای ایجاد وفاق و تقویت سرمایه اجتماعی در بررسی عملکردها بهویژه از تریبونهای نمازجمعه از جوانب مختلف قابل بررسی است. طی همه ماههای گذشته شاهد آن بودیم که در موضوع حجاب حداقل تلاشی در جهت کاهش دوقطبی و اختلافات انجام ندادند و رویکرد ائمه جمعه ایران در تمجید و تایید بر اجرای انسجام ملی، از تاکید مدنظر رهبری فاصله داشته است.
برای نمونه مسئله حجاب یکی از موضوعات ثابت و پررنگ در خطبههای ائمه جمعه ایران است. رویکرد برخی از آنان در این زمینه بهقدری افراطی بوده که روزنامه جمهوری اسلامی در این باره نوشت: «آن امامجمعهای که به جای مبارزه با بیحجابی از طریق تشریح معارف اسلامی به شیوه قرآنی «وجادِلْهم بالّتی هی أحسَنُ» هر بیحجاب و بدحجابی را فاسد و هرزه مینامد قطعاً نمیتواند مشکل بیحجابی را حل کند. او خود به دره افراط سقوط کرده و جمعی را نیز به سقوط کشانده و با این روش خود، مردم را به اساس بدبین میکند.» و یا در جایی دیگر امامجمعه شیراز مطالبهگری را صرفاً حق گروهی که از زاویه دید آنها دیندار هستند میداند.
این دست رویکردها نشان میدهد که در برخی موارد، تلاش برای «حفظ انسجام ملی» از سوی ائمه جمعه به جای آنکه بر مبنای وفاق مردمی و پذیرش تکثر دیدگاهها باشد، با فشار و تحمیل چارچوبهای خاص ارزشی همراه شده است. نتیجه چنین عملکردی نهتنها وفاقی واقعی میان مردم ایجاد نمیکند، بلکه میتواند فاصله میان جامعه و حاکمیت را افزایش دهد و اعتماد عمومی را تضعیف کند.
با همه این اوصاف استفاده از انسجام و وحدت ملی از جمله کلیدواژههای پرتکرار در سخنان ائمه جمعه است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
امامجمعه مشهد: زمزمههای نابجا داریم
سیداحمد علمالهدی، امامجمعه مشهد، در خطبههای نمازجمعه، انسجام و اتحاد مردم را یکی از عوامل اصلی ناکامی دشمن در جریان جنگ دوازدهروزه دانست.
او معتقد است که انسجام مردم باارزشتر از هر دستاورد نظامی است چراکه آنها عامل اصلی امنیت کشور هستند. با این حال، تأکید او بر حفظ انسجام ملی، بیش از آنکه ناظر بر پذیرش تنوع نگرشها و سبکهای زندگی در جامعه باشد، بر صیانت از چارچوبهای ارزشی و دینی استوار بود.
علمالهدی در یکی از خطبههای نمازجمعه، نسبت به آنچه «زمزمههای نابجا» در جامعه میخواند هشدار داد و گفت: «متأسفانه در جامعه با دو زمزمه نابجا مقابل هستیم...» او با اشاره به موضوعاتی مانند کشف حجاب، تأکید کرد که تسامح در مسائل دینی با هدف حفظ انسجام اجتماعی، بهمعنای نادیده گرفتن اصول دین و تحقق خواسته دشمن خواهد بود.
او معتقد است که انسجام ملی ابزاری برای توسعه و عزت دین است و اینکه برای حفظ انسجام ملی مسئله حجاب پیگیری نشود درست نیست: «این بیبندوباریهایی که در جامعه دیده میشود، این ناهنجاریهایی که باعث نارضایتی عمومی شده همه جنگ با خداباوری مردم است؛ اینکه امروز وحدت و انسجام ملی ما گوهر گرانقدری است که در مقابل دشمن صلابت ما را حفظ کرده و باید برای آن هزینه بدهیم، مسئله درستی است اما این هزینه شامل دین نمیشود؛ هدف از انقلاب اسلامی ما توسعه و عزت دین بوده و هست که ابزارش نیز انسجام ملی است. حال اینکه عدهای میگویند نهی از منکر نکنید، مسئله حجاب را پیگیری نکنید، جلوی اباحهگری را نگیرید تا انسجام ملی حفظ شود؛ حرف درستی نیست.»
امامجمعه شیراز: مطالبهگری ممنوع
لطفالله دژکام، امامجمعه شیراز با وجود آنکه حفظ انسجام ملی را وظیفهای همگانی میداند، اما رویکرد وی به مسئله وفاق و انسجام ملی برای مردم از نوع دستوری و حاکمیتی است. وی در یکی از سخنان خود با اشاره به سخنان رهبری تقویت انسجام ملی را در راستای ترویج دینداری توصیف کرده و گفت:«امروز حب ایران به عنوان وطن مردم مسلمان، جزو ایمان است، نه اینکه این حب را به جای دین قرار دهیم و این اشتباه را برخی از فعالان عرصه سیاسی-اجتماعی مرتکب میشوند و این حرف از روی نادانی و نسنجیده صحبت کردن است.
ما دینداری را باید ترویج کنیم و البته میهن و وطن در ضمن آن جا دارد و رشد میکند. این است که هر چه میتوانیم، باید انسجام ملی را تقویت کنیم و امروز مسئله حساسی است و در حسابهایی که ممکن است در دنیا مهم باشد، نکند کسی حرکتی کند که ذرهای به انسجام لطمه بخورد.»
او در یکی از خطبههای جنجالی نمازجمعه شهر شیراز در شهریورماه سال جاری، مطالبهگری مردم را مورد نقد قرار داده و آن را صرفاً متعلق به گروهی خاص خوانده است: «برخی در کوچه و خیابان خیلی مدعی و طلبکار هستند و خود را مطالبهگر میدانند؛ به نظر بنده این اسم را بیخودی به خود میبندند؛ کسی که یاد خدا در دلش نیست، نمیشود مطالبهگر باشد و در قاموس انقلاب اسلامی جای مطالبهگر نیست.
مطالبهگر تراز انقلاب اسلامی باید یاد خدا در دلش باشد و برای خدا سخن بگوید، نه آنکه بر اساس باند و جریان سیاسی خودش موضع بگیرد.» محدود کردن مطالبهگری به گروهی خاص و پیوند دادن انسجام ملی با دینداری، نتیجهای جز تضعیف وفاق ملی و محدود کردن گفتوگو و نقد سازنده نخواهد داشت؛ رویکردی برخلاف خواست رهبری برای انسجام و وفاق ملی، که بیش از ایجاد وفاق، فاصله میان مردم و حاکمیت را افزایش میدهد.
امامجمعه تبریز: الگوی حفظ انسجام ملی باشید
بررسی خطبههای امامجمعه تبریز پس از جنگ دوازدهروزه نشان میدهد او انسجام ملی را عمدتاً در ابعاد امنیتی و ایدئولوژیک ترسیم کرده است و بخش مطالبات اجتماعی منجر به انسجام ملی از تریبون نمازجمعه کمتر در سخنان وی بازتاب داشته است.
احمد مطهریاصل، در خطبههای نمازجمعه تاکید کرد که انسجام ملی باید بر اساس دین، قانون اساسی و ارزشهای انقلاب شکل گیرد و نمیتوان آن را صرفاً به باور اقتصادی یا رفاهی تقلیل داد. به گفته او «انسجام ملی موضوعی نیست که خودبهخود باقی بماند، بلکه نیازمند توجه، مراقبت و تلاش مداوم مردم و مسئولان است.» مطهریاصل، انتقادات خود به حفظ انسجام ملی و وحدت را خطاب به قوای سهگانه مطرح و رفتارهای ناهماهنگ آنها را منجر به خطر افتادن وحدت دانست:«مسئولان قوای سهگانه باید نسبت به آثار سخنان و عملکرد خود آگاه باشند و مراقب باشند تا حین طرح نقدها و اختلافنظرها، وحدت جامعه خدشهدار نشود.»
هرچند که از رسانهها نیز درخواست داشته است که مبدأ اتحاد و انسجام ملی باشند: «رسانهها و احزاب همانطور که در جنگ ۱۲ روزه نشان دادند و همانگونه که الگوی ایجاد انسجام ملی و اتحاد هستند باید در حفظ آن نیز الگو باشند و از بستن صفتهای ناروا و انگ به دیگران پرهیز کنند.»
مطهریاصل از کارکرد جمعی «ما» در ترویج وحدت و انسجام ملی سخن میگوید:«انسجام ملی و وحدت، اموری نیستند که خودبهخود حفظ شوند؛ بلکه این ما هستیم که باید برای پاسداشت آن بکوشیم.» به اعتقاد وی فرهنگ و تفکر حاکم بر کشور بسیجی است که باید تقویت شود.
امامجمعه قم: انتقاد به نظر متفاوت
سیدهاشم حسینیبوشهری، امامجمعه قم انسجام ملی را محصول تجربه جنگ و مقاومت در برابر دشمن خارجی میداند. او چارچوب مفهومی انسجام را در سه مؤلفه محوری رهبری الهی، وحدت کلمه و ایمان دینی میبیند که وجه مشترک آنها اعتقادات است.
او همچنن معتقد است که انسجام ملت و دولت در بالاترین سطح خود قرار دارد. امامجمعه قم رویکرد انسجام ملی را بر پایه هویت دینی میداند و نظر او بر حفظ وفاق و انسجام ملی مشروط بر رعایت ارزشهای دینی است: «هدف دشمن ایجاد فاصله میان مردم و دین، گسترش لاابالیگری و تغییر ارزشهاست تا جامعه اسلامی از مسیر حقیقی خود منحرف شود.»
از سوی دیگر حفظ وفاق و انسجام ملی در چارچوبهای سیاسی را نیز با پرهیز از انتقاد و زیر سوال بردن تواناییهای کشور بهویژه در سطح دفاعی میسر میداند. وی در یکی از خطبههای نمازجمعه با انتقاد از برخی جریانهای داخلی که توان دفاعی کشور را زیر سوال میبرند، گفت: «کسانی که میگویند ایران به موشک و پهپاد نیازی ندارد، یا در خواب غفلت بهسر میبرند یا خود را به خواب زدهاند و این در حالی است که صلابت رهبری، قدرت موشکی، انسجام ملی و توجهات حضرت ولیعصر(عج) عامل اصلی بازدارندگی و اقتدار ایران اسلامی است.»
او در مسئله بحران آب در اصفهان رویکردی در راستای وفاق ملی داشت و با اشاره به اینکه مسئله آب نیازمند وحدت و نگاه ملی است، تصریح کرد که بحران آب نباید به مسئلهای قومی و یا منطقهای تبدیل شود. صحبتهای او در راستای حفظ انسجام و وفاق ملی در راستای حفظ دین و منافع عمومی کشور بوده است.
امامجمعه بندرعباس:حالا نوبت مسئولان است...
محمد عبادیزاده، امامجمعه بندرعباس تلاش کرد تا انسجام و وفاق ملی را در رفتار مردم در موقعیت بحرانی که برای کشور ایجاد شده بود ترسیم کند: «مردم ایران در جنگ انسجام را نشان دادند.» او این انسجام را نشانهای از وفاداری مردم به کشور دانست و در مقابل خواهان مسئولیتپذیری حاکمیت در مقابل اتحاد مردم و انتظارات و مطالبات اجتماعی آنان شد: «مردم همیشه حمایت خود را از کشور نشان دادهاند حالا نوبت مسئولان است که مشکلات را حل و به مردم خدمت کنند.»
وی انسجام ملی را یک ضرورت استراتژیک برای کشور دانست که در سایه رهبری دینی باید محقق شود. عبادیزاده در یکی از خطبههای نمازجمعه با اشاره به تلاش دشمنان برای تجزیه کشور گفته بود: «دشمنان منطقهای و صهیونیستها همواره در پی تضعیف قدرت منطقهای ایران و تجزیه کشورهای اسلامی هستند. ملت ایران آگاه و هوشیار است و اجازه نخواهد داد رویای دشمنان برای تجزیه کشور تحقق یابد.»
وی در خطبههای خود تلاش کرد تا انسجام ملی را در پیوند میان دین، ملت و رهبری تعریف کند و شکاف میان این عناصر را پروژهای بیرونی و امنیتی بداند: «دشمنان انقلاب و نظام همواره تلاش کردهاند تا میان ارزشهای دینی و ملی ما شکاف ایجاد کنند، اما ملت ایران در سایه رهبری دینی و وحدت اجتماعی از این فتنهها عبور کرده است.» به نظر میرسد در این دیدگاه انسجام ملی نتیجه همراستایی مردم با ارزشهای دینی و رهبری معرفی میشود و عبور از فتنهها با ایجاد این انسجام است که محقق خواهد شد.
امامجمعه قزوین: حرکت در کنار هم
«حرکت در کنار هم» رویکردی است که حسین مظفری، امامجمعه قزوین تلاش کرده است در سخنان خود در نظر داشته باشد. به اعتقاد او حل مشکلات استان در سایه وحدت ملی انجامشدنی است و همه باید در کنار هم باشند نه رودرروی هم. اعتقادات او به حفظ انسجام ملی به نظر میرسد که بیشتر حاکمیتمحور باشد: «نباید چیزی جز اتحاد و همدلی باشد و اگر هم اختلافاتی وجود دارد، مسئولان باید آن اختلافات را بین خودشان حل کنند و آنها را به منظر مردم نکشانند.»
انسجام ملی: تجربه اجتماعی فراتر از دستورهای رسمی
کمتر افرادی مانند ابوترابی را در میان ائمه جمعه مییابیم که تلاششان این باشد که در موضوعات دوقطبیساز و اختلافافکن در راستای دفاع از یکی و تخطئه دیگری ورود نکند و اگر در این گزارش نام او را در ابتدای مطلب آوردهایم به دلیل همین عدم اظهارنظر در چنین موضوعات و بنزین نریختن او بر آتش این اختلافات است.
احساس تعلق، ارزشها و هنجارهای مشترک، ایمنی و امنیت، اشتراک فرهنگی، هویت فرهنگی، تنوع فرهنگی و شمولیت اجتماع از جمله ابعادی از انسجام ملی بودند که در جریان جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل نسبت به دیگر ابعاد انسجام ملی در سطح سیاسی از جمله اعتماد به دولت، هویت سیاسی، مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی برتری داشتند و امکان گذار از وضع موجود جنگی را در ایران میسر کردند.
با این حال به نظر نمیرسد این تجربه در تریبون رسمی نمازهای جمعه چندان مورد توجه قرار گرفته باشد. این نکته که انسجام ملی در ایران تنها محصول سیاستگذاری یا دستورهای رسمی نیست؛ بلکه نتیجه تعاملات اجتماعی، تجربههای تاریخی و حساسیتهای مردم نسبت به آینده کشور است، هنوز جایگاه صحیحی در بیانات ائمه جمعه پیدا نکرده است.
حتی در شرایط دشوار اقتصادی و اختلافات فرهنگی، بخشهایی از جامعه نشان دادند که تعلق به وطن میتواند بر تفاوتها غلبه کند و عرصههای همکاری و همبستگی را فعال نگه دارد. این تجربه نشان میدهد که انسجام ملی زمانی پایدار خواهد بود که مسئولان و نهادهای رسمی، مردم را شریک واقعی تصمیمگیریها بدانند، صدای انتقاد و مطالبه آنان را بشنوند و پاسخگویی شفاف داشته باشند.
به عبارت دیگر، اتحاد و وفاق تنها با فشار یا چارچوبهای محدودکننده حاصل نمیشود، بلکه نیازمند گفتوگوی مداوم و پذیرش تکثر دیدگاهها در جامعه است. این در حالی است که در ماههای اخیر هشدارهایی نسبت به تلاش برای حفظ وحدت و انسجام ملی از سوی سیاسیون داده شد.
عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی در هشداری گفته بود: «وحدت و انسجام ملی چیزی نیست که فقط در جنگ بتوان آن را ایجاد کرد. در حقیقت چنین چیزی باید در شرایط عادی وجود داشته باشد و در این صورت، در شرایط بحرانی و جنگی تشدید میشود و نمود پیدا میکند، بخشهایی از اختلافات کاهش مییابد و وضعیت انسجام ملی بیشتر به چشم میآید.»
مرور خطبهها و مواضع ائمهجمعه در ماههای اخیر نشان میدهد که اگرچه «انسجام و وفاق ملی» به یکی از کلیدواژههای پرتکرار تریبون نمازجمعه تبدیل شده، اما این مفهوم در عمل با قرائتهای متفاوت و گاه متناقضی همراه بوده است. در بخشی از این خطبهها، انسجام ملی در گفتوگو با مردم، شنیدن مطالبات و تقویت پیوند دولت و ملت معنا پیدا میکند و در بخشی دیگر، به مفهومی شرطی، محدود و همراه با هشدار به منتقدان فروکاسته میشود.
این در حالی است که تجربه اجتماعی شکلگرفته در جریان جنگ دوازدهروزه نشان داد که انسجام ملی بیش از آنکه محصول دستور، مرزبندی یا طرد صداهای متفاوت باشد، بر احساس تعلق مردم به ایران و پذیرش تکثر دیدگاهها استوار بوده است. فاصله میان این تجربه اجتماعی و روایت غالب از انسجام در تریبون نمازجمعه، همچنان یکی از چالشهای جدی در مسیر تحقق وفاق ملی به شمار میآید.
انسجام ملی، مفهومی که بارها در سخنان رهبری مطرح شده و به زبان ائمه جمعه نیز آمده است؛ و این اصطلاح بیش از آنکه یک شعار یا ابزار حاکمیتی باشد، حاصل تجربههای واقعی اجتماعی است. تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که مردم ایران وقتی با بحران مواجه میشوند، فارغ از گرایشهای سیاسی، مذهبی و فرهنگی، پشت ایران میایستند و از وحدت و همبستگی خود دفاع میکنند.
این وحدت خودجوش و برآمده از احساس تعلق، نهتنها توان بازدارندگی کشور را افزایش میدهد، بلکه به مسئولان هشدار میدهد که انسجام ملی قابل خریداری یا تحمیل نیست؛ بلکه نیازمند شنیدن مطالبات مردم، پاسخگویی واقعی و ایجاد پلهای ارتباطی بین دولت و ملت است.
محدود کردن انسجام ملی به چارچوبهای دینی یا سیاسی، یا استفاده از آن به عنوان ابزار کنترل، میتواند اعتماد عمومی را کاهش دهد و تجربهای که در جنگ دوازده روزه شکل گرفت را تضعیف کند. به همین دلیل، انسجام ملی باید با پذیرش تکثر دیدگاهها، گفتوگو و تعامل واقعی تقویت شود، نه صرفاً با هشدار یا محدودیتها.