باید نقد و گفتوگو کنیم/گزارشی از افتتاحیه ششمین همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایرانی»
ششمین همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» روزگذشته آغاز به کار کرد. این همایش که قرار است در چهار روز برگزار شود پنلهای مختلفی را در برنامه خود دارد

ششمین همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» روزگذشته آغاز به کار کرد. این همایش که قرار است در چهار روز برگزار شود پنلهای مختلفی را در برنامه خود دارد؛ از جمله:«آینده ایران:جامعه و گزینههای آشنا؛ چالش مطالعات بینرشتهای در جامعهشناسی ایران؛ توسعه در ایران: روایتهای نابرابری و امکانپذیری؛ آینده ایران: جامعه و حاکمان؛ چالشهای مفهومی در برخی از فعالیتهای اجتماعی در نظام آموزش و پرورش ایران و ضرورت بازخوانی آنها؛ افقهای نظریهپردازی در علوم اجتماعی ایران: امکانات، موانع و مسئلهمندی؛ تحلیل جامعهشناسی اقتصادی: تحولات و چالشها در ایران معاصر؛ آینده ایران: جامعه فراسوی سیاست؛ دین و مسائل اجتماعی امروز؛ جامعهشناسی درمانی؛ پنلی از دیوارهای دانشگاه تا فضای دیجیتال: علوم اجتماعی ایران در تغییر؛ پنل تحلیل جامعهشناسی اقتصادی ایران: چالشها و تحولات آینده؛ آینده ایران، بحرانها و نویدها و...».
در آیین افتتاحیه آن پس از سخنان اعظم صوفیانی، مجری برنامه، پرویز پیران، جامعهشناس، سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، غلامرضا غفاری، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، عباس کاظمی، جامعهشناس و دبیر همایش، مهدی سلیمانیه، جامعهشناس و دبیر محور ویژه همایش به ایراد سخنرانی پرداختند و نامه رندل کالینز، جامعهشناس آمریکایی به همایش نیز قرائت شد. این جلسه به طور مختصر در ادامه میآید:
به دنبال علوم اجتماعی متناسب با ایران
سعید معیدفر، جامعهشناس در این جلسه به علت برپایی این همایش پرداخت و گفت:«یادم میآید آقای دکتر قانعیراد یک گروه جامعهشناسی داشت؛ با نام «گروه جامعهشناسی معرفت» و من در یکی از جلسات دعوت شدم و متوجه شدم در این جلسات به دنبال آن هستند که بررسی کنند اساتید حوزه علوم اجتماعی چه مفاهیم و چه نظرات خاصی را نسبت به جامعه ایران دارند.
برای من بسیار جای خوشحالی بود که چنین رویهای درپیش گرفته شد چون متاسفانه ما معمولاً فقط به دنبال کارهای خودمان هستیم و چندان توجهی به فعالیت دیگران نداریم. شاید یکی از دلایلی که به نظر نمیرسد تلاشها به نتیجه میرسد و یا حداقل احساس نمیشود تحولی در زندگی اجتماعی رخ میدهد همین نبودِ چنین توجهی است. رویکرد ایشان بود که در سال 1386 هیئتمدیره وقت انجمن این ایده همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» را مطرح کنند و به همت ایشان این همایش برگزار شد و شخصیتهای بزرگی هم در آن حضور پیدا کنند و دیدگاههای متعددی را مطرح کردند.
ایده اینکه ما تلاشهایی را در حوزه علوم اجتماعی داشتهایم و شاید مفاهیمی که پایهگذاری کردند به این مفهوم است که ما داشتههایی داریم ولی تمرکز بر آنها نیست؛ این بسیار مهم است. جامعهای که بتواند این ایدهها در آن پرورده شود، تقویت شود کمکم به یک نوع علوم اجتماعی متناسب با شرایط سرزمینی دست پیدا میکند. این همایش با همین هدف شکل گرفته است. به عبارتی برای آنکه این خلأ برای گفتوگو و نقد پر شود. به عبارتی صرف بیان دیدگاهها اگرچه خوب است اما کافی نیست و باید نقد و گفتوگو درباره این دیدگاهها باشد و تلاش شده در این همایش این بخش هم مورد توجه قرار گیرد.»
علوم اجتماعی برای توسعه ضروری است
در ادامه جلسه غلامرضا غفاری، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: «در این شرایط و در این وضعیت نگران آن هستیم که جامعهشناسی چگونه نقشآفرینی میکند و باید به آن توجه داشته باشیم. درباره جامعهشناسی علاوه بر فعالان این حوزه مهم آن است که حاکمان نیز آن را مورد توجه قرار دهند.
همچنین در چارچوب سیاستگذاری نیز با نگاه تفقد در راستای فراهمسازی فرصتهای بیشتر، امکانات بیشتر و میدان بیشتر برای علوم اجتماعی و فعالیت آن به صورت هوشمندانه و عالمانه نگریسته شود. افزون بر این باتوجه به وضعیت فعلی روانشناسی و علوم اجتماعی امروز به سایر حوزههای جدی ورود دارند و میدانیم که این مسئله برای ایجاد یک فضای جدید و ورود به توسعه ضروری است و چه بخواهیم و چه نخواهیم باید به آن توجه کنیم.»
آینده جامعهشناسی در جهان
پس از ایراد سخنرانی توسط غفاری، پیام رندل کالینز، جامعهشناس آمریکایی و نظریهپردازی است که تلاش میکند جامعهشناسی خرد را با تحلیلهای کلان تاریخی پیوند بزند. در این متن آمده است:«در این متن درباره گذشته در آینده جامعهشناسی و آنچه جامعهشناسان ایرانی میتوانند در دستیابی به اکتشافات جدید مورد استفاده قرار دهند؛ نوشتهام. جامعهشناسی متعلق به همه آنهایی است که به آن علاقهمندند.
در سده گذشته جامعهشناسی دستاوردهای بزرگی در شناخت ساختارهای طبقاتی، شبکههای اجتماعی و فرایندهای انسجام و تعارض اجتماعی داشته است. سنتهای پژوهشهای خرد جامعهشناختی که برخی از سازوکارهای بنیادی در بطن تعاملات روزمره اجتماعی عمل میکند را برای ما روشن کرده است. علاوه بر آن در جامعهای که در قرن بیست و یکم در آن زیست میکنیم، فرصتهای چشمگیری برای پژوهشهای جامعهشناختی فراهم آورده است.
مانند نقش رسانههای الکترونیکی و آثار آن بر زندگی و رفتار و آینده ما و... این مسائل را نمیتوان بر اساس نظریات کنونی حل و فصل کرد و باید هر کدام بنا بر پژوهش تجربی به آن پاسخ گفت... مهمتر از همه ما در آستانه دوران تازهای از تشکیلات علمی قرار گرفتیم و همه جامعهشناسان جهان میتوانند در یک فرآیند کشور و افزایش کارآمدی تدوینهای جامعهشناختی نقش داشته باشند.»
ایرانی که به دنبال آن هستیم
پس از این پیام، عباس کاظمی، دبیر همایش به میهمانان خیرمقدم گفت و سپس مهدی سلیمانیه، جامعهشناس به بیان سخنرانی خود پرداخت و در بخشی از آن گفت:«ما در علوم اجتماعی ایران رویایی داریم؛ رویای سرزمینی که هیچ کس را به دلیل عقیدهای طرد نمیکند. سرزمینی که آرزوی جوانانش دسترسپذیر است. زنانش برای حقوق اولیه نمیجنگند. مادرانش شرمسار و داغدار نیستند.
خانوادههایش مجبور به تبعید مهاجر نام نمیشوند. کلاسهایش برای همه از ترک، کرد، سیستانی و بلوچ، و افغانستانیتبار مجهز است. معلمینش دغدغه نان ندارند و کارگرانش سرشار از انگیزهاند. سرزمین آغوش گشوده به انسان است، انسانی فراتر از مرزهای ثروت، مکنت و ملیت و حتی مأمنی برای مهاجرین زخمخورده دارد، برای ساختن یک رستگاری جمعی و آغوش گشوده به آزادی و زندگی. ما در این همایش به آینده ایران و به این رویا فکر میکنیم. فراسوی دنبالهای از سیاهی محض و سفیدی محض، فراسوی حرکت به سوی اضمحلال یا رشد بیمثال، فراسوی آن دوگانههایی که علوم اجتماعی به ما آموخته واقعیت نخواهند داشت.
علوم اجتماعی به ما آموخته هیچ اتفاقی یکباره رخ نمیدهد و یکباره از آن سوی مرز وارد نمیشود و سوغات تمام و کمال هیچ فرهنگی نیست بلکه این دنیا ذرهذره ساخته میشود و یاد گرفته میشود، تمرین میشود، در بسیاری از فراز و فرود آرامآرام جوانه میزند. باید پذیرفت که علوم اجتماعی ما درگیر بسیاری از فقرها و ستمهاست. دیده و نادیده، گفته و ناگفته. علوم اجتماعی که هنوز مردانه است درحالیکه بدنه دانشجوییاش سالهاست بیش از 70 درصد جلوه زنانه دارد اما در فرایند جذب رسمی و روابط و سازمانهای غیررسمی همچنان غالباً مردانه است.
علوم اجتماعی که راه را برای دیده شدن نسل جوانتر باز نمیکنند. در مسیر امتیازات منزلتی و نمادین دچار بنبست نسلی است. دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد را چندان به رسمیت نمیشناسد. به کار نقادانه و جمعی چندان عادت ندارند و انجمنهای علمی دانشجویی را نمیشناسند و چندان بازی نمیدهند و... گاهی فاصله مباحث علوم اجتماعی ما بهویژه در دانشگاه با نیازهای جامعه زیاد میشود. ما نسلی هستیم که از نزدیک و از خودمان شروع کردهایم و این همایش هم نتیجه همان است.»