آقای اژهای! نمیخواهید کاری کنید؟
این چه وضعی است که یکی از آنها یک روز برای سر ترامپ جایزه تعیین میکند و روز دیگر با ریزپرنده ناف ترامپ را نشانه میروند و انواع و اقسام حرفهایی که اگر اینها سیاست نظام است، رسماً اعلان شود. اگر نیست، دادستان محترم کجاست که اینگونه افراد بدون مسئولیت را به پای میز محاکمه بکشاند؟
اگر روال عادی امر قضا برقرار باشد نیازی نیست که ما یا هر کس دیگری اقدامی بهعمل آورد یا درخواستی از ریاست قوهقضائیه نماید. ولی واقعیت این است که تبعیض غیرقابلپذیرش در برخورد با افراد و شهروندان دیده میشود.
برخی افراد کوچکترین حرفی یا سخنی مغایر با برداشتهای رسمی یا حتی نیمهرسمی بزنند، فوری احضار میشوند. برداشتهایی که بعضاً هم خلاف واقعیت است. ولی عدهای دیگر هر چه میخواهند، میگویند؛ حتی اگر کشور را دوباره به لبه جنگ بکشانند. باکی هم از این وضع ندارند. چون تا نان خود را در خون مردم بیگناه تلیت نکنند، از گلویشان پایین نمیرود.
این چه وضعی است که یکی از آنها یک روز برای سر ترامپ جایزه تعیین میکند و روز دیگر با ریزپرنده ناف ترامپ را نشانه میروند و انواع و اقسام حرفهایی که اگر اینها سیاست نظام است، رسماً اعلان شود. اگر نیست، دادستان محترم کجاست که اینگونه افراد بدون مسئولیت را به پای میز محاکمه بکشاند؟
مگر اینکه گفته شود، حرفهای این جماعت باد هواست و هیچ اثری ندارد. در این صورت، چرا دائم در شبکههای تلویزیونی جولان میدهند؟ چرا نماینده ایران در سازمان ملل متحد مجبور به تکذیب میشود؟ چرا آقای پزشکیان باید تحتفشار پرسشهای روزنامهنگاران خارجی قرار بگیرد و این مواضع را تکذیب کند؟
این گفتارها بهروشنی معلوم است که در خدمت سیاستهای اسرائیل برای تشدید تنش قرار دارد. این رفتارها گرچه تبلیغاتی و پوچ است و خالیبندی محسوب میشود، و حتی طرف مقابل هم این را میداند؛ ولی هر دو طرف میدانند که در پی تخریب چه پلهایی و ایجاد چه وضعیت خطرناکی هستند.
این شعارها را عیناً در گذشته و پس از ترور سردار سلیمانی نیز سر دادند و طبیعی هم بود که جز شعارهای پوچ هیچ اقدامی نمیکردند و فقط عوارض آن برای مردم میماند، و آمریکا اعلام کرد که هرگونه اقدامی را عملی جنگی تلقی خواهد کرد.
جهت اطلاع دستاندرکاران امر قضا مطابق ماده۶۶۹ قانون مجازات اسلامی، هرگونه تهدید به قتل دیگری مجازات دارد. گرچه تهدیدات اخیر از جانب مقام رسمی یا در چارچوب رسمی مطرح نشده است، چون در این صورت باعث مسئولیت بینالمللی حکومت ایران هم خواهد بود؛ ولی هنگامی که این عمل مطابق قانون جرم است و درعینحال، مجرم در رسانه چنین تهدیداتی را بهکار میبرد و با مجرم برخورد قضایی صورت نمیگیرد، این رفتار به منزله حمایت رسمی از این تهدیدات تلقی خواهد شد.
نکته مهمتر اینکه تهدیدات مذکور به نحوی سازمانیافته انجام میشوند و هدفش شعلهور کردن دوباره آتش جنگ است. در این صورت ابعاد حقوقی سنگینتری پیدا میکند. البته، به نظر میرسد که عامل نفوذ در این تهدیدات را هم نباید فراموش کرد.
حتی اگر بپذیریم که هیچکدام از این تهدیدات ربطی به ساختار و سیاستهای رسمی ندارد، باز هم میتواند اعتراض رسمی کشور خارجی را برانگیزد یا درخواست پیگرد ارائه دهند و یا به شورای امنیت ارجاع کنند.
اگر همه نکات فوق را نادیده بگیریم، فرض هم کنیم که این تهدیدات تبلیغاتی و بیپایه و خالیبندی بیمزه است که گویندگان برای لاف زدن و خودشیرینی این حرفها را میزنند که این فرض درستی هم هست؛ با وجود این، نباید فراموش کرد که همین پارسال بود که ترامپ را ترور کردند و تیر به گوش او خورد.
این وضعیت ایالات متحده است. هر آن ممکن است اتفاقاتی از این نوع موفق یا ناموفق رخ دهد؛ بعد هم بهسادگی ایران را متهم و تلافی کنند. هرچه هم بگوییم ما نبودیم، مقبول نیفتد. حتی میتوانند این کار را طراحیشده انجام دهند.
در این حالت، چه کسی مسئولیت چنین پاسخ تندی علیه ایران را خواهد پذیرفت؟ آیا دستگاه قضایی میتواند از سکوت کنونی خود دفاع کند؟ آقای اژهای نمیخواهند اقدامی کنند؟