محور اصلی انتخابات
سخنان دیروز مقام رهبری نشان داد که مسئله محوری این انتخابات برخلاف گذشته، همچنان مشارکت عمومی است. در واقع، اینکه چه کسانی رای آورند، نسبت به مسئله میزان مشارکت، موضوعی فرعی و کماهمیت است؛ بهویژه اینکه تفاوت چندانی میان نامزدهای اصلی از حیث جهتگیری سیاسی و درک مسائل وجود ندارد. همچنان که آقای حدادعادل بهعنوان شخص محوری در ایجاد ائتلاف اصلی اصولگرایان، لیست خود را به «چنار» و بقیه لیستهای اصولگرایان را به «پاجوش چنار» تشبیه کردهاند و نکته مهمتر اینکه بهعنوان یک اصل اساسی در تعیین افراد این لیست اعلام کردهاند که هیچکدام از آنان نباید مخالف دولت باشند. خُب، اگر بقیه لیستهای اصولگرایان در حد پاجوش هستند و فقط یک لیست موجود است که همه افراد آن نیز باید همسو با دولت باشند، پس با چه امیدی مردم رای دهند؟ مگر به جز مجلس و دولت، کسان دیگری هستند که مسئولیت امور کشور و وضع ناهنجار کنونی را داشته باشند و مردم بخواهند با تغییر آنها، وضع خود را بهبود بخشند؟ متأسفانه همچنان جزئیات نظرسنجیهای رسمی منتشر نمیشود، در نتیجه امکان ارزیابی علمی آنها از کارشناسان سلب شده است. بااینحال، همینها نیز مشارکت را حدود 38 تا 40درصد و شاید یکی دو درصد بیشتر برآورد میکنند و در حوزه انتخابیه تهران نیز حوالی 22درصد و در شهر تهران شاید حدود 15 تا 17درصد مشارکت باشد. چرا مشارکت به چنین وضعیتی رسیده است؟ پاسخ روشن است. همانها که رقابت جناحهای سیاسی را تبدیل به «رقابت! میان چنار و چند عدد پاجوش» کردند و همه نامزدها را هم از سبد موافقان دولت گزینش کردند، مسئولیت اصلی کاهش مشارکت را دارند.
البته، سعی کردند اجازه دهند که بهجای فعالان سیاسی افراد غیرسیاسی به میدان بیایند و از این طریق، مشارکت را افزایش دهند. نتیجه این سیاست نیز نزول فاحش سطح سیاسی انتخابات شده است.
اینها در شرایطی است که وضع اقتصادی مردم همچنان رو به سراشیبی است. طبق گزارش رسمی منتشرشده در شماره امروز «هممیهن»، عرضه گوشت در کشور طی 44ماه اخیر به کمترین میزان خود رسیده است؛ گوشتی که باید نهادههای دامی آن به موقع وارد میشدند، ولی فساد 7/3 میلیارد دلاری چای دبش، اجازه نداد که تخصیص منابع مناسبی صورت گیرد. ضمن اینکه پیش از فساد چای دبش، تخلفات عدیدهای در واردات نهادههای دامی رخ داده بود و همین مجلس کنونی و دولت در برابر آن سکوت کردند. گوشت یکی از نمادهای مهم مصرف خانوار در ایران است و فقط یک نمونه بود. حالا هم قرار است همین آقایان و خانمها که مسئولیت کامل وضع موجود و تورم بالای 40درصدی را دارند، دوباره با همان رویکرد بر مسند مجلس نشسته و مثلاً بر کار دولت همسو با خود نظارت کنند.
واقعیت این است که در یک روز باقیمانده به انتخابات، نمیتوان نظرات مخالفان مشارکت را تغییر داد. برای جلب مشارکت مردم باید از ماهها پیش اقدام میشد؛ ولی فرآیند پیشثبتنام که مصوب نمایندگان همین مجلس است، و نیز رویکردهای سیاسی اصولگرایان مانع از زمینهسازی برای افزایش مشارکت شده است. نگاهی به فعالیتهای سیاسی جناح اصولگرا در رقابتهای درونی خودشان و نیز تهیه لیستهای متعدد و از همه مهمتر، نداشتن هیچ برنامهای برای حل مشکلات مردم نشان داده است که سطح سیاست و سیاستورزی در ایران سقوط آزاد کرده است. این جماعت قادر به تامین مطالبات مقام رهبری برای افزایش مشارکت نبودند و نیستند و نخواهند بود.
دعوت آقایان روحانی و لاریجانی از مردم برای دادن رای اعتراضی نیز به علل گوناگون تحققیافتنی نیست. گرچه بهطور قطع، آرای سفید و متفرقه در این انتخابات خیلی بیش از انتخاباتهای قبلی خواهد بود که نشانهای از اعتراض جدی حتی میان رایدهندگان است، ولی دعوت همه معترضین به دادن رای اعتراضی، مستلزم فرآیندهای تبلیغی جدی و گفتوگوی آزاد درباره آن است که در شرایط کنونی امکانش نیست.